دوست گرامی
سخن من در مورد برابرسازی برای نامهای خاص(اشخاص)،جغرافیایی،غذاها است. وگرنه برابرسازی برای واژگان بیگانه، کاری درست و پسندیده است که میتواند به پایداری زبان کمک کند.
به نظر شما درست است ما به جای جملهي زیر ، برابر پارسی شدهاش را بکار ببریم:
نام پیامبر مسلمانان، محمد است ــــــــــــــــــــــــ نام پیامبر مسلمانان، ستوده است.
یعنی ما نام یک شخص را به فارسی ترجمه کنیم؟!
واژه محمد در زبان فارسی «ستوده» معنی میشود.
**************************************
ژاپن برای واژه الکترون برابر ساخته است، چین هر نام ویژه مانند نام کسان، نام دستگاه ها و... را برابرمیسازد.
من مشکلی با برابرسازی برای الکترون یا هر واژهی دانشورانهای ندارم و اینکار را بد یا غلط نمیدانم.
اما با برابرسازی برای واژگانی همچون پیتزا، کراوات، تبلت و... را کاری بیهوده و انرژی هدر دادن میدانم که دردی را برای زبان فارسی دوا نمیکند. چون این واژگان یکسری نام خاص هستند و از لحاظ کاربردی آسیبی به زبان نمیرسانند و هم ریشه های خود را وارد زبان نمیکنند.
انرژی و وقت را باید برای برابرسازی برای واژگانی کرد که کاربردی عام دارند و در برخی موارد با خود واژگان همریشه و حتی گرامر زبان مبدا را وارد زبان میکنند گذاشت مانند:
جمع/مجموع/اجتماع/جامعه و.....
قبول/مقبول/قابل/تقبل و.....
علم/عالم/تعلیم/ معلم و.....
پوزیشن،کاپِل،کُورس،سورس،دیزاین،کانسپت و.....
*****************************
اکنون داوری با خود شماست که زمان و انرژی را برای واژگان همگانی(عمومی) و آسیبزا بگذاریم و برایشان برابرسازی کنیم یا برای واژگانی مانند نامهای خاص افراد یا دستگاهها که آسیبزا نیستند؟