بررسی یک داستان دروغ در پیشگفتار شاهنامه ی بایسنغری:

یکی از نامورترین نسخه های خطی شاهنامه ی فردوسی که از نظر تذهیب، خطاطی و مینیاتورهای خود بدون شک شاهکاری ادبی- هنری محسوب می شود، شاهنامه بایسنغری است. این نسخه که به دستور بایسنغر میرزا پسر شاهرخ و نواده تیمور لنگ در ۸۲۹ هق /۱۴۲۷ م جمع آوری و نوشته شده است، دارای مقدمه بسیار معروفی است که شامل مجموعه داستانها و روایات متنوع و گاهی ضد و نقیض درباره زندگی و کار حماسه سرای بزرگ توس می باشد. در این مقدمه و در قسمت مربوط به پایان زندگی فردوسی، داستان شگفتی بنقل از سفرنامه ناصر خسرو آمده است به شرح زیر:

«... و حکیم ناصر خسرو در سفرنامه آورده است که در تاریخ ۴۳۸ از هجرت به راه طوس رسیدم رباطی بزرگ نو ساخته بودند پرسیدم که این رباط که ساخته است؟ گفتند این رباط از وجه صله فردوسی است که سلطان محمود از برای او فرستاده و چون خبر او پرسیدم گفتند او وفات یافته است و وارث او قبول نکرده و عرضه داشت به سلطان کردند سلطان فرمود که همانجا عمارت کنید و این رباط خاصه از وجه اوست.» (دبیر سیاقی ۱۳۸۱: ۱۷۸، دبیرسیاقی ۱۳۸۳: ۱۳۵).

چنین مطلبی در هیچیک از نسخه های سفرنامه که بدست ما رسیده است، موجود نمی باشد. همچنانکه در اینجا آمد، گذر از مرو به نیشابور بدون اشاره ای از شهر توس و تنها در یک جمله خلاصه شده است. بعلاوه وجود این بنای یادبود در هیچیک از دیگر متون قدیمی ذکر نشده و بررسی های باستان شناسی، هرچند ناقص، در ناحیه توس دال بر وجود چنین ساختمانی نیست (سیدی ۱۳۷۳: ۱۹). |
این داستان نیز به احتمال زیاد همچون بسیاری مطالب دیگر موجود در مقدمه بایسنغری که درباره زندگی فردوسی می باشد غلط بوده و حاصل از داستان پردازی راویان شاهنامه (نسخه ی بایسنغری) یا خود نویسندگان این اثر بوده است.

اینکه چرا چنین مطالبی ساخته شده و حتی متن کتاب دیگری چون سفرنامه را برای دلیل سازی بر مدعای خود تحریف کرده اند بدرستی معلوم نیست. ولی برای روشن تر شدن زمینه تاریخی این موضوع چند نکته را یاد آور شویم:
- باید توجه کرد که این مقدمه بیش از ۴۰۰ سال پس از نگارش شاهنامه تهیه شده است. یعنی پس از نابودی عباسیان بدست هلاکو و از هم پاشیدن دستگاه سانسور وابسطه به آن.
- اولین زندگینامه های فردوسی در حدود صد و پنجاه سال پس از فوتش نوشته شده اند و تا قبل از آن تنها اشاره هایی کوچک به وجود او و شاهنامه موجود است (دبیرسیاقی ۱۳۸۳: ۵۳). انگار که در تمام این مدت شاهنامه همچون اثری مخفی دست به دست در بین ایرانیان می گشته است ولی واقعیت زندگی و شخصیت نویسنده آن به مرور فراموش شده و تنها داستانهایی متنوع و ضد و نقیض از او بیاد مانده بوده است (متینی ۱۳۵۷:121)
- هنگامیکه نویسندگان مقدمه بایسنغری به جمع آوری مطالبی درباره زندگی فردوسی دست زدند، سامانیان و دربار ادب پرور ایشان فراموش شده بود و تنها نام محمود غزنوی در یادها مانده بود. رابطه محمود نیز با فردوسی بدرستی معلوم نبوده و تنها می دانستند که محمود در آخر کار از پرداخت دستمزد شاعر سرباز زده است. باقی مطالب احتمالا داستان سرایی خود اینان یا حاصل از خیالبافی منابع کتبی یا شفاهی ایشان بوده است.

ولی سئوالی که باقی می ماند این است که آیا ناصر خسرو با فردوسی و اثر بی مانندش آشنا بوده و به عبارت دیگر آیا شاهنامه و ارزش هنری آن در دوره زندگی فردوسی یا کمی بعد از آن، در میان روشنفکران ایرانی و بویژه خراسانی چون ناصر خسرو شناخته شده بوده است یا خیر؟

در ابتدا یاد آوری کنیم که فردوسی بین سالهای ۴۰۵ و ۴۱۱ هق /۱۰۱۵ و ۱۰۲۰م از جهان رفته است و با توجه به اینکه ناصرخسرو در ۳۹۴ وق/۱۰۰۴م زاده شده است، بعید به نظر می آید که در فرصتی خود فردوسی را ملاقات کرده باشد. در سفرنامه و دیگر آثار او نیز سخنی از شاعر توس یا شاهنامه در میان نیست. تنها یک مورد کوچک در سفرنامه موجود است که ما را کمی به فردوسی نزدیک می کند:
به هنگام رسیدن ناصر خسرو به تبریز و ملاقات شاعری به نام قطران صحبت از دیوان دقیقی به میان می آید و ظاهرا ناصر خسرو این دیوان را می شناخته و حتی به قطران راهنمایی کرده و اشکالاتش را در درک مطالب این دیوان حل می کند.
دقیقی همان شاعری است که پیش از فردوسی نگارش «نامه شاهان»  را به شعر شروع کرده بود و تنها پس از قتل اوست که فردوسی کار ناتمام او را در دست گرفته و به پایان می رساند. هزار بیت اول شاهنامه امروزی نیز از دقیقی می باشد. البته دقیقی اشعار دیگری نیز داشته است. اگر منظور ناصر خسرو از «دیوان دقیقی» همین بخش اوليه شاهنامه یا نسخه ای قدیمی از شاهنامه بوده باشد، اینکه قطران شاعر در آذربایجان و ناصر خسرو خراسانی هر دو این اثر را مطالعه می کرده اند خود دال بر محبوبیت شاهنامه، حداقل نسخه با نسخه های اولیه آن، از همان سالهای فردوسی در میان شعرا و ادیبان ایرانی است.


پا به پای ناصرخسرو – رضا فرنود

نوشتن دیدگاه


گزینش نام برای فرزند

نگاره های کمیاب و دیدنی