یک روز زنان پیغمبر (ص) باهم پرسیدند از وی که ای صدر عالم! کدام یک از ما را بیشتر دوست می داری؟

فرمود: امروز صبر کنید تا فردا، اگر بتوانم، برای شما پاسخ بدهم.

چون شب شد، هریکی را جدا از آن دیگران دعوت فرمود و نهانی هریک را انگشتری داد و عهد بست که هرگز به دیگران چیزی نگویند و آن راز را در پرده نگه دارند.

روز دیگر چون پیش مصطفی (ص) آمدند و باز آن سؤال را مطرح کردند، فرمود آن کسی را بیشتر از همه دوست میدارم که نهانی او را انگشتری داده ام.

زنان چون این سخن از وی شنودند

همه پنهان ز هم شادی نمودند

نگه کردند در یکدیگر آنگاه

از آن سر کس نبود البته آگاه

...................

الهی نامه عطار نیشابوری - ساده نویسی : بهروز ثروتیان


 

نوشتن دیدگاه


گزینش نام برای فرزند

نگاره های کمیاب و دیدنی