در منطقه ی آذربایجان در دوران ما قبل تاريخ بعقیده محققین و بنا به مطالعات مربوطه به تاریخ طبیعی انسان ، درباره استخوانهای انسان ، از قدیمی ترین سکنه آن نقاط وجود نژاد کاملا متجانسی را نشان نمیدهد. تا آنجا که اطلاع بافته شده ، حتی نمیتوان گفت که در صورمختلف، انسان مستطيل الراس که در این نقاط دیده میشود، متعاقب یکدیگر بوده اند. یا بعكس، دو شاخه از دسته ای واحد که بنام بحر الرومی mediteranien پادراوید معروف است، میباشند. گروه اخیر در عهد ماقبل تاریخ در سراسر آسیای غربی از بحرالروم تا ترکستان روس و دره سند پراکنده بودند و عموما این دو شکل را بنام آسیانی Asianique" با کاسی Kassy میخوانند نه آسیایی و آن اصطلاحی است ناشی از جنبه منفی، بدین معنی که معرف نژادی از بشر است که نه به دسته سامی تعلق دارد و نه به دسته هند و اروپایی. بعضی از دانشمندان که درصدد تصريح بیشتری بوده اند این نژاد را قفقازی، یا خزری و یا یافی نامیده اند. و در این نژاد سه دسته مشخص اند :

ا- اورارتیان Orartien یاوانیان، سکته قديم ارمنستان. کاسیان Kassites، ایلامیانElamites، خيتان ياهيتيان Hittites و میتانیان. Mitani

۲- ليكيان Lycien کاریان Cariens میسیان Mysien اتروسکيان Etrusques أقريطيان .

٣- ایبریان ibrieness و باسکان Basquess

بنظر میرسد که همه اینان به زبان پیوندی سخن میگفتند و این امر موجب این فرضیه شده که سومریان نیز به همین دسته نژادی تعلق داشته ولی در عصر بسیار بعید از آن دسته جدا شده اند .

آذربایجان بواسطه جاده هائی که از سمت شمال غربی و شمال شرقی به طرف آن میرود یکی از سهلترین نواحی مملکت از نظر رفت و آمد است. این ایالت که یکی از دو شکاف زره کوهستانی ایران محسوب میشود، در طی تاریخ شاهد ورود و اقامت اقوام متعدد در درههای حوالی دریاچه اورمیه بوده است. سلسله های مادی و پارسی از اینجا برخاسته اند. بعلاوه در این ناحیه که بمنزله مدخل ایران است شاهنشاهی پارس قرنها به نگهبانی پرداخته و راه بسیاری از مهاجمان را که از جلگه های روسیه جنوبی (اوراسی) آمده و قفقاز را در نوردیده بودند بوسیله ایجاد استحکاماتی که هنوز هم بر پای مانده سد کرده است. اختلاط نژادها ، و آب و هوای سخت و در عین حال سالم باخاک حاصلخیز این ناحیه، نژادی زحمتکش و نیرومند پرورانده که در توسعه و خوشبخت ساختن این ایالت باستانی ایران مساعدت بسیار کرده است .

منطقه آذربایجان پرجمعیت ترین ناحیه ایران است و در دره های حاصلخیز آن اقسام گیاه گندم، جو، ارزن ، پنبه، برنج ، تنباکو، کرچك و خربزه کاشته میشود .

اقوامی که قسمتهائی از آذربایجان را در تصرف داشته و یا در آنجا حکومتهائی تشکیل داده اند عبارتند از : اورارتو ، مانانی، موساسیر که بترتیب در مورد آنها صحبت خواهیم کرد.

١- گوتی goti ، طایفه ایست از ساکنان قدیم زاگرس که در شمال و شرق شهر زور ساکن بوده اند. پرشاپل ، یکی از اساتید باستانشناسی، گوتیان را آریائی نژاد دانسته که نخستین موج از مهاجرین مرکز آسيا بوده اند . این گروه به بابل و آکد حمله کرده و در عهد سلطه این طایفه بر بابل، بعضی از شهرهای آن سرزمین رونق و آبادی بسیار یافت. گوتیها تارامسین پادشاه آكد را شکست داده و بر لولوبیها ضربتی هولناك زدند. از تاریخ تسلط گوتیان بر بابل اطلاع زیادی در دست نیست جز آنکه تاریخ پادشاهان آنها در دو سیاهه که باهم اختلاف دارند، مندرج است . مطابق یکی از این سیاهه مدت تسلط گوتیها بر بابل يکصدو بیست و چهار سال و بر طبق سیاهه دیگر یکصد و بیست و پنج سال و ۴۰ روز بوده است. بعضی از باستان شناسان پایتخت گوتیها را شهر اریها نزديك كركوك و پاره ای دیگر سوبارتور واقع در آشور دانسته اند.

آخرین پادشاه گوتی «پتریکان» چهل روز بیشتر سلطنت نکرده است و بدست «او تون الكال» پادشاه شهر (ارخ) واقع در سومر از پای در آمده و دست آنها از بابل کوتاه شده . پس از بازگشت این قوم به کوهستان خود، حکومت آنها انقراض یافته و به حکومتهای ملوك الطوایفی چندی تجزیه شده.

٢- لولوبی، قومی جنگجو که در هزاره سوم ق.م در کوههای زاگرس شمال ایلام و باختر همدان سکونت داشت. لولوبیان بهمراه گوتیان فتوحات زیادی در بین النهرین کردند و حتی مدت کم و بیش دراز آنرا اشغال نمودند. لولوبيان خط آکادی را فرا گرفته و نقوش برجسته ای بر روی سنگها از پادشاهان آنان باقی است که نشان دهنده هنر عالی این قوم است. یکی از این نقوش نقش پادشاه آنان بنام (آنوبانینی Anubanini) را نشان میدهد که دو پای خود را بر شکم دشمنی که بر زمین افتاده نهاده و در برابرش ربة النوع (نی نی nini) با کلاهی بلند و جامه ای پشمین و پرزدار و شرابه دار که تا پای وی میرسد ایستاده است.

۳- اورارتو ، مرکزشان کشوری بود در مغرب کشور ماد که پایتخت آن نزدیک دریاچه وان امروزی در نجد ارمنستان بود.

4- کاسیان Kassiyan( آشوری کاسی) منسوب به کاششو Kashshu نام خدای کاسپی قوم قدیم ساکن نواحی زاگرس . این قوم در نیمه دوم هزاره دوم ق.م در حدود مغرب نجد ایران قدرتی بدست آوردند. در گزارشهائی مربوط بعهد سلطنت پسر حمورابی از عقب راندن حملات قشون کاسیان سخن رانده شده است.

از آن پس در مدت ۱۵۰ سال ، بابل در معرض نفوذ جنگجویانه این کوهستانیان بود که بدشت فرود آمده تا بعنوان فلاح شغل پیدا کنند. آنان در حدود نیمه قرن ۱۸ ق.م بزوروارد کشور مذکور شدند و آنرا اشغال کردند. تسلط ایشان طویل ترین دوره فتح خارجی است که در بین النهرین شناخته شده ، که بمدت ۵۷۶ سال طول کشید و در ۱۱۷۱ ق.م سلطه آنان بپایان رسید . محوطه زاگرس که مسكن كاسیان بود مربوط بقسمت مر کزی رشته جبال لرستان جدید است. اما حکومت آنان از طرف شمال و شرق آن ولایت توسعه یافت و بقول بعضی محققان شامل ناحیه اطراف همدان هم میشد. توده جمعیت که در اصل آسیائی بودند. در آغاز هزاره دوم ق . م بتوسط هندواروپائیان که حکومتی اشرافی و نظامی با جمعیت اند تشکیل داده بودند ، مجاز شدند که خود را در میان طبقة حاكمه جای دهند، هر چند زبان خویش را از دست دادند. منون بابلی مربوط به کاسیان نشان میدهد که در ناحيه آنان اختلاطی از آئین های مختلف وجود داشته که در آن خدایانی از منشاء آسیائی در جنب خدایان بابلی و ارباب انواع هند و اروپائی قرار داشته اند مثلا شوریش Chaurichen یاسوریای هندی Surya - ماروتاش Maruttch ياماروت هندی Marut بوریاش Buriach که بوراس Boreas یونانی باشد .

بنظر میرسد اسب که نشانه الهی در نظر كاسیان بوده محتملا توسط طبقه حاکمه در آن ناحیه داخل شده، چنانکه در دولت میتانی نیز همین امر تحقق یافته است. خدای بومی، کاشو Kachchu، بدون شك موجب تسمیه نام قوم مذکور - آن چنانکه در قبایل آسیائی

شناخته شده، گردیده است. قدیمترین مراجعی که در آنها ذکر کاسیان بعمل آمده، متون مربوط بقرن ۲۴ ق.م است که متعلق به عهد پوزور- اینشوشیناك است (Puzur Inchushinak) بنظر میرسد که در طی هزاره سوم ق.م نسبتا بی اهمیت بودند. آشوریان آنان را بنام کاسی Kassi می شناختند، این اسم بشكل كوسایوئی (Kossaioi))كاسيان) توسط استرابون یادشده و او جای کاسیان را در ناحیه شرقی تر در دربندهای خزر بالای تهران یاد میکند. تصور میکنند نام شهر قزوین و همچنین دریای خزر (کاسپین) ممکن است حاکی از خاطره اسم این قوم باشد . کلمه یونانی کاسترس - (بمعنی قلع) (Kassitires ) بمعنی فلزی است که از ناحيه کاسیان میآمد. نام همدان پیش از عهد مادما ، اکسایا (A Kessaia) بود که در آشوری کار-کاسی Karkassi بمعنی «شهر کاسیان» است در هر حال ممکن است که اصطلاح کاس۔ سی Kas - si یا کاس - پی Kas – pi مفهوم نژادی وسیعتری از تسميه قوم واحد، در میان اقوام بسیار زاگرسی داشته باشد، بلکه شامل همه اقوام آسیایی که ایران را اشغال کردند میشده. نام کاسیان - چنانکه بعدها توسط استرابون یادشده  به منزله میراثی است از سکنه بسیار قدیم، با وجود آنکه بومیان ناحیه مدتها پیش از بین رفته بودند، این اسم به مهاجمان جدید اطلاق گردید، خاطره مهاجمة کاسیان تأثیری عمیق و متمادی در ذهن بابلیان باقی گذاشت ، آنان این خاطره را با نیرو و قدرتی خارق العاده که کمتر در مهاجمان بیگانه دیده شده بود، توام کردند. ما از منابع دیگر میدانیم که کاسيان با مصر در عهد آمارنا Amarna در تماس بودند. در این عهد تجديد قوائی در آشور مشاهده میشود ، چه توانست سر حد خود را بوسیله معاهده ای در ناحیه حلوان تأمین کند (پس از سفری جنگی که ادد نیر اری Aded-nirari اول بعمل آورد انقراض دولت کاسیان توسط قوای بابلی صورت نگرفت، بلکه ایلام نخستین دولتی بود که در هنگامی که کاسیان هنوز بشدت بابل را تحت اشغال داشتند نیرو گرفت و آخرین ضربه خود را بر آن وارد آورد.

کشور ایلام در قدیم شامل خوزستان ، لرستان) پشتكوه) و کوههای بختیاری کنونی بود که حدود آن کشور، از مغرب به دجله، از مشرق، به قسمتی از پارس، از شمال، به راه بابل بهمدان و از جنوب به خلیج پارس تا بوشهر بود .

هیتی ها قومی باستانی بودند که در آسیای صغیر و سوریه میزیستند و دارای تمدن درخشان بودند که در قرن ۱۲ق.م بدست مردم فرو کیا و آشور بر افتادند و بطوریکه در سنگ نبشته ها و آثار باستانی آنها معلوم است در حدود ۱۸۰۰ سال ق.م اتحادیه نیرومندی در کاپادو کیه تشکیل دادند و بارامسس دوم فرعون مصر به زد و خورد پرداخته و در قرن ۱۲ ق.م بدست مردم فرو کیا و آشور بر افتادند .

کاپادوکیه Kapadukiy ناحیه ایست در بخش شرقی آسیای صغیر که محدود بود از شمال به بحر اسود از جنوب بکوه های توروس کلیکیه از شرق برود فرات و از مغرب برود هاليس. (قزل ایرماق کنونی) بیشتر این منطقه مسطح است و نباتات کم دارد و هوای آن بری است .

 آذربایجان – سید اسمعیل وکیلی

نوشتن دیدگاه


گزینش نام برای فرزند

نگاره های کمیاب و دیدنی