دن گارسیا وسیلوافیگوئرا سفير فيليپ سوم پادشاه اسپانیا، که در سال ۱۰۳۱ هجری قمری به دربار شاه عباس آمد توصیف جالب توجهی در زمینه لباس ایرانیان کرده است:

لباس ایرانیان (درباریان) اگر چه بسیار شبیه لباس ترکهاست، در بسیاری موارد با آنها متفاوت است. بالاپوش اینان برخلاف ترکها بلند نیست و بالا پوشهای آستین گشادشان نیز که به جای لباده بکار می برند با آنچه ترکها می پوشند تفاوت دارد. عمامه های ایرانیان رنگارنگ است با حاشیه طلایی، در صورتی که از آن ترکها کاملا سفید به قیاس با ایرانیان بسیار گرد است. بالا پوشهای ترکان تا پایین دگمه می خورد و دگمه هایشان گرد یا دراز است در صورتی که شکاف بالاپوش ایرانیان در طرف چپ است و آن را با بند قلابدار می بندند. شمشیر ترکها و ایرانیها هر دو خمیده است... ایرانیان شلوار نازک بسیار بلندی می پوشند که تا روی پایشان می رسد. گیوه و جوراب یک تیکه است بطوری که به جای جوراب شلواری بکار می رود. این جوراب شلواریها را بلند و تنگ درست می کنند تا هنگام سواری یا پیاده رفتن مزاحم حرکت آنان نباشد. این جوراب شلوارها را بخصوص برای دو زانو نشستن روی زمین که عادت بیشتر مشرق زمینی و قاطبه مسلمانان است بسیار مناسب است.

زنان نیز شلوار و بالاپوش مشابه مردان می پوشند. کفش های مرد و زن چرمی و به رنگهای مختلف است با جنس بسیار سخت و سفت و رویه های کوتاه. بطوری که همچون کفش سرپایی داخل منزل، پوشیدن و در آوردن آنها بسیار آسان است. با اینکه کفشها نوک باریکند و قسمت جلوی آنها از عقب بلندتر است میخهای ریز بسیاری به تخت آنها زده شده است.

زنها از سرناف یا گردگاه خود را با لباس گشاد از پارچه های سفید رنگ می پوشانند و چنان در این جامه فرو می روند که چشمهایشان بزحمت دیده می شود. این لباس شباهت تامی به پوشش زنان مسلمان اسپانیا در دوران شاهان غرناطه دارد. غالبأ همچون زنان بربرستان، سیه چرده یا سبزه اند.اگر چه زن سفید پوست نیز بین آنان بچشم می خورد که اکثر آنها گرجی یا ارمنی هستند.

پوشاک ایرانیان در زمان صفویان

یک بانوی ایرانی در زمان صفویه


کمپفر نیز در سفرنامه خود به لباس درباریان صفویه اشاره کرده است تاج همچنین کلاه بلندی است با شکل خاص خود که در دربار ایران بسیار دیده می شود و پادشاه آن را بر سر می گذارد. بزرگان کشور نیز در جشنهای با شکوه در حضور سلطان آنرا به سر می گذارند، این کلاه از ماهوت ساخته شده با گلهای طلا زینت یافته و چند ردیف جواهر نفیس به دور آن نشانده اند... و بهمین جهت «تاج تومار» گویند (نوع ساده این تاج را سران چریک قبیله ترک، صوفيها و يساوليها یعنی خواجه سرایان حرم سلطان به سر می گذارند) رنگ آن قرمز عاری از زینت است.

جرج کرزن نیز اشاره میکند که عمامه در زمان صفویه رایج بود . مولف کتاب ایران قدیم و تهران قدیم می نویسد که: «چون در زمان صفوی سلاطین تا حدی خود را روحانی و مذهبی جلوه می دادند عمامه سبز را که نشانه سیادت آنها بود بعنوان کلاه یا سرپوش برای خویش انتخاب نمودند و برای اینکه امتیازی نسبت به دیگران داشته باشند تاج یا جغه جواهر بر روی آن نصب می گردند. اهل علم و رجال عمامه عادی بسر می گذاشتند و کلاههای بقیه مردم به همان حال سابق ماند. وی می افزاید: «چون نادرشاه و کریمخان جنبه روحانی نداشتند شال ترمه دوز حاشیه داری به کلاه عادی پیچیده آنها را بسر می گذاشتند تا میان ایشان و دیگران امتیازی باشد.


انگلبرت کمپفر نیز در وصف قورچیها (نیروی ترک نژادی بودند که به شاه اسماعیل این امکان را دادند که به ایران مسلط شده مذهب شیعه را رواج دهد) نوشته است «کلاهی دارند که به تاج موسوم است و این عبارتست از عمامه ای که تشکیل می شود از پارچه سفیدی در قاعده و قسمت قرمزی روی آن، در این قسمت قرمز که بشكل مخروط ناقص است، دوازده ترک (Tark) دیده می شود که یادآور دوازده امام مورد احترام شیعیان است.  «جملی کاری» که در زمان شاه سلیمان صفویه به ایران آمد و در مراسم تاجگذاری «شاهسلطان حسین» نیز شرکت داشت به وصف لباس ایرانیان با توجه به موقعیت اقتصادی هر قشر اجتماعی پرداخته است و می نویسد: «لباس متداول ایرانی  جبه ای است که تا قسمتی پایین تر از زانو را می پوشاند آستینهای تنگ و دراز دارد و تا روی دست می افتد، آستین ها دگمه ندارند و با نواری که روی آن دوخته شده بسته می شود. به ثروتمندان از پارچه ابریشمی تهیه می شود کمربندی از همان جنس روی آن می بندند. معمولا از دو نوک کمربند چند گل زرین آویخته می شود. روی جبه لباس گشادتر دیگری می پوشند. این لباس نیز از ابریشم یا پارچه پشمی نازک و لطیف تهیه می گردد. قیمت این پارچه تقریبا معادل بهای پارچه های زربفت است پیراهن ایرانیان از حریر رنگارنگ یا پارچه کتانی و نخی دوخته می شود بلندی چکمه های ایرانی تا کمی بالاتر از مچ می رسد و غالبأ این چکمه ها ظریف، چسبان و خوش ترکیب دوخته می شود. کلاه ایرانی عمامه ای است از حریر زربفت یا حریر گلدوزی شده، معمولا جهت زیبایی به جلوی آن چیزی شبیه بادبزن نصب می کنند. گاهی بهای این عمامه های سنگین وزن گران قیمت به هفت یا هشت صد اکو (سکه طلایی) می رسد.

پوشاک ایرانی صفوی

بعضی اشخاص روی جبه، بالاپوش به تن می کنند که آستين ندارد کمی از جبه کوتاهتر است و کردی نامیده می شود در فصل زمستان به کردی از پوست خز یا پوست بره خراسانی آستر می گیرند گاهی این آستر از پارچه پشمی گرفته می شود پوست بره های خراسان بسیار زیبا، لطيف، پرشكنج و قیمتی است. ایرانیان در موقع شدت سرما، لباس گشادی نیز می پوشند که تا نوک پای آنها می پوشاند این لباس از پشم و گاهی از یکنوع ماهوت انگلیسی دوخته می شود ثروتمندان به این لباس آستری از پوست خز می گیرند ایرانیان غالبأ خوش لباسند و هر سال مبلغ زیادی صرف لباس و پوشاک خود می کنند. سلاح کمری ایرانیان «خنجر» است. قبضه و غلاف خنجر ثروتمندان معمولا طلاکاری شده و مرصع است. جورابهای ایرانی خیلی گشادند. از پارچه های پشمی یا زربفت تهیه و با سنگهای قیمتی تزیین می شوند جورابهای دستباف نیز متداول است.

لباس روستائیان بسیار ساده است. ساق پا را با مچ پیچ پشمی می پوشانند و پارچه چرمی نیز در قوزک پا می بندند که جوراب و پایشان را حفظ می کند.

لازم به اشاره است که توصيف لباس زنان عصر صفوی بوسیله اروپاییها کمی دشوار بوده است.زیرا زنان ایرانی عموما پرده نشین بوده و در اندرونی بسر می بردند و آنگاه که در انظار عمومی ظاهر می شدند چادری پر سر داشتند که همه جای بدنشان را می پوشاند. با اینهمه ما ناچاریم با احتیاط برخی از توصیفهای مربوط به لباس زنان ایرانی را در عصر صفوی بپذیریم. هم «تاورنیه» و هم جملی کاری معتقدند که زنان ایرانی (عصر صفویه) کلاهکی ( کلاه کوچک) روی سر میگذاردند که دور آن توسط سکه های طلا و نقره و سنگهای قیمتی تزئین میگشت.

لباس ایرانیان در زمان صفویان

کاری در همین زمینه می نویسد: «لباس زنان فرق زیادی با لباس مردان ندارد جلوی پیراهن باز است و با کمربندی بسته می شود، دامن پیراهن روی مچ دست محکم می گردد. زنهای ایرانی کلاهکی روی سر میگذاردند. دور کلاهک زنان ثروتمند سکه های طلا و نقره و سنگهای قیمتی دوخته می شود. دختران و زنان جوان نوار پارچه ای را پشت سرآویزان میکنند که به کیسه ای مخملی منتهی می شود و گیسوان خود را توی آن کیسه جای می دهند و روی دوش می اندازند کفشهای زنان شبیه کفشهای مردان است منتهی با رنگهای گوناگون.

پوشاک صفویان

تاورنیه (۱۹۱۸-۱۹۳۲) در زمینه لباس زنان ایرانی چنین توصیف می کند: زنان ایرانی لباسهای خیلی فاخر می پوشند لباسشان از بالا تنه و پائین تنه مجزا نیست. روی هم و یکسره است و با لباس مردها هیچ تفاوتی ندارد. از جلو باز و از ماهیچه پا به پائین تجاوز نمی کند. کمرشان را تنگ نمی بندند. آستینشان به دست و باز و چسبیده تا پشت دست می رسد. کلاه کوچکی به شکل برج به سر می گذارند و هر کس به اندازه بضاعت و شأنش کلاه خود را به جواهرات زینت میدهد و بعضی از زیر کلاه مقنعه ای ابریشمی به طرف پشت آویخته دارند که بر حسن و زیبایی آنها می افزاید. گیسوانشان بافته و روی شانه می ریزد. زیر شلواری هم چون مردان می پوشند که به پاشنه پا می رسد. کفش آنها با کفش مردانه فرقی ندارد. زنهای «هرمز» به واسطه شدت حرارت هوا فقط یک زیر شلواری و روی آن یک پیراهن بلند می پوشند. زنان ارامنه مخصوص نیم تنه چسبان بی آستین شبیه نیم تنه مردان در بر می نمایند و سرشان در یک پارچه نازک پیچیده که دو سر آن را روی زنخدان گره می زنند. گیسو بافته در کیسه ای از مخمل یا اطلس یا قلابدوزی کرده به پشت سر می آویزدکه تا زیر کمر می رسد. ثروتمندان خود را با جواهر زیاد زینت میدهند. ترتیب لباس و زینت زنهای لار و هرمز را در جای دیگر نوشته ام. زنان خود را در ایران به احدی غیر از شوهر خود نشان نمی دهند. وقتی به حمام عمومی می روند در چادری سر تا پای خود را مستور می نمایند که فقط در محاذات چشم دو سوراخ دارد که پیش پای خود را بتوانند دید و این کار یعنی حمام عمومی رفتن مخصوص فقرا و طبقه سوم است که استطاعت داشتن حمام مخصوص در خانه نداشته باشد.

اروپایی ها و لباس ایرانیان – سید حسام الدین شریعت پناهی

نوشتن دیدگاه


گزینش نام برای فرزند

نگاره های کمیاب و دیدنی