+1 تراز
94 بازدید
در زبانشناسی از سوی (2,031 تراز)
ویراست در از سوی

پرسشن نخست: ریشه واژه پرتو چه است؟ کارواژه tapati اندر واژه نامگ سنسکریت، هم پد چم تافتن است، هم پد چم درخشیدن. 


तपति

{तप्}

verb 1

tapati

[tap]

shine

तपति

{तप्}

verb 1

tapati

[tap]

heat


بژ انگار چم تافتن، پد چم گرم کردن نزدیگتر است تا درخشیدن. پیوند زیر را دنبال کنید:


https://en.m.wiktionary.org/wiki/तपति


اندر سنسکریت توانیم با افزودن پیشوند -pra، کارواژه pratapati را ساختن، که هم پد چم تافتن است، هم پد چم درخشیدن. 


प्रतपति

{प्रतप्}

verb

pratapati

[pratap]

shine

प्रतपति

{प्रतप्}

verb

pratapati

[pratap]

heat


آیا ریشه واژه پرتو، کارواژه pratapati است؟ 


=======================================


پرسشن دُیُم: آیا بهتر نِسْت برای کارواژه [radiate]، پاچکرت کارواژگان “پرتو افشاندن”، یا “تاباندن”، کارواژگانی مانند payrôgidan، payrôxšidan یا rôxšidan را سودانیم؟ چون این کارواژگان از ریشه کارواژه [ruc] اندر سنسکریت اند که پد چم درخشیدن است، اود چم کارواژه تافتن نیز، پد گرم کردن نزدیگتر است تا درخشیدن. پیوندان زیر را دنبال کنید:


https://en.m.wiktionary.org/wiki/रोचते#Sanskrit


https://en.m.wiktionary.org/wiki/Reconstruction:Proto-Indo-European/lewk-


https://en.m.wiktionary.org/wiki/رخشیدن#Persian


https://en.m.wiktionary.org/wiki/فروغ


هرچند، پدیرم که هنگام افشانده شدن پَیرُخشیزَگان [فوتون ها]، اود کوفتَه شدن آنان، پد یک پرموتَه [جسم]، مانند جامَگ [لباس]، گرما زایاندَه شود. بژ باییم چم گرم کردن، اود چم درخشیدن را، برای واژه [radiate]، از هم جدا کردن. 


نمونه وار، چم واژه [radiator]، پد گرم کردن نزدیگتر است، بژ چم واژگانی مانند [radio]، [radiology]، [radiologist] پد درخشیدن نزدیگتر است تا گرم کردن.


یا نمونه وار، چم [radiation therapy]، پد گرم کردن نزدیگتر است، پس باییم واژه tâbânešndarmângarih را سوداندن، نِه واژه payrôgešndarmângarih.


توانیم واژگان زیر را پیشنِهادن:


رادیاتور (شوفاژ): tâftâr

رادیو: ?payrôxšgir?, payrôgsetân

تشعشع: payrôxšešn/payrôxšandagih/payrôxšidârih

تشعشع کردن: payrôxšidan/payrôgidan

تحت تشعشع قرار دادن: payrôxšândan/payrôgândan

مشعشع: payrôxšândag

تشعشعی: payrôgešnig

رادیوگرافی: payrôxšnegârih/payrôgnegârih

رادیولوژی: payrôgšnâsih

رادیولوژیست: payrôgšnâs

رادیوتراپی: tâbešndarmângarih

رادیو تراپ: tâbešndarmângar

اشعه: payrôxš/payrôg

فوتون: payrôxizag

اثر فوتوالکتریک: payrôgvirôxšzâyih

فوتونیک: payrôgešnig


گفتمان های پیشنهادی

+2 تراز
0 پاسخ
+1 تراز
0 پاسخ
+1 تراز
0 پاسخ
+2 تراز
1 پاسخ
+2 تراز
0 پاسخ
...