0 تراز
137 بازدید
در پالایش زبان از سوی

چلچراغ های رنگارنگ زبان پارسی

 

   شاید این نوشتار شما را اندوهگین یا خشمگین کند و برای نویسنده اش دشمن تراشد! ولی با پافشاری می گویم؛ با راستینگی باید روبرو شد تا بتوان راه چاره ای درخور یافت!

    در بخش فرانسه زبان کانادا، بیشا یک واژه انگلیسی به زبان فرانسه راه نمی یابد، زیرا

تا واژه ای در پیوند با تکنولوژی، دانشیک یا در زمینه هنری ورشته های دیگر به انگلیسی پخش می شود، بیدرنگ ازسوی فرهنگستان کانادا وهمیاری با رادیوتلویزیون واژه ای به فرانسه ساخته و پخش می گردد و مردمان همگی آن واژه را می پذیرند و بکار می برند.

      با لبخندی تلخ! اندیشیدم که 1400 سال است که دروازه کشورما « دو لنگه باز ـ باز»

است و تنداب [سیل]خروشان واژگان تازی « بدست دانشمندان ایرانی»!!! واژگان  گوشنوازو روان نواز پارسی را شسته و به پرتگاه نابودی کشانیده است! و در این 1400 سال مگر «  تنها دلیر، تنها رادمرد دلسوز و تنها والاگهرمرد ایرانزمین ، فردوسی توس» کسی سربلند نکرد !!!! که بگوید: « ما این واژه ها را نمی پذیریم و به کارنمی بریم »  !! یکی ازبیشمار دانشمندان و استادان!! کمترین کوششی نکرد که از پیشروی آن تنداب سهمگین و ویرانگر پیشگیری کند!!خاموشی مرگبار سراسر ایرانزمین را فراگرفت !! و 1400 سال است که خاموشی مرگبار همچنان پا برجا و پیگیر است و تنداب سهمگین واژه های تازی نیز همچنان پیگیر!  بزرگان! و استادان!!!! با گزینش خاموشی بجای واکنش !!!بدست خود ! با خواست خود ! زبان نیاکان را لگدمال و به پرتگاه نابودی کشانده اند   وبا نابخردی نه تنها پست نگهبانی را رها کردند، ونکه  هرکدام کوشیدند با نبیگ هایشان به زبان دشمنِ ایران و ایرانی؛ برتری خود را در استاد بودن به زبان تازی به نمایش گذارند!و سرانجام با سربلندی از لگدمال کردن زبان پارسی چند واژه «بخورنمیر» پارسی هم برایمان به یادگار گذاشتند که سرفراز و خشنود باشیم!!!!!!!!!!!!!!!!

چه مهربان !!

برتولت برشت در نمایشنامه یی از زندگی گالیله در بخشی آورده است :

پیشکار گالیله می گوید: بدبخت مردمی که گهرمان [ قهرمان] ندارند ! گالیله پاسخ

می دهد: بدبخت مردمی که به گهرمان نیاز دارند !

 ایرانی به گهرمان نیاز ندارد! !  ایرانی به دلسوزان راستین  نیازدارد ! به راهنمایان

خردمند نیازدارد ! به زنان و مردان آینده نگر نیاز دارد ! ما نیاکان آیندگان هستیم !

برماست که زبان پارسی را تا جایی که در توانمان است و شدنی است بپالاییم، پاسدار

باشیم و برای فرزندان و آیندگان به یادگار گذاریم.

اکنون کمی بیاندیشیم:

تازی چه کرد ! ایرانی چه کرد!

ــ  تازیان، ایران را شکست دادند.

* بزرگان و دانشمندان ایرانی برای زبان آنها « دشمن»! دستور زبان نوشتند!

ــ  تازیان، نبیگ های  (کتاب های) ما را آتش زدند، به دریا ریختند و............. !

*  دانشمندان ایرانی!  بیشتر نبیگ های خود را به  زبان تازی نوشتند!!!

ــ  تازیان ، واژگان خوش آهنگ پارسی  را گرفتند،  به ریخت  واژه های خودشان در

آوردند سپس آنها را بخورد ایرانی داد ند!

* ایرانی ، واژه های  دگرگون شده خود را گرفت و نااندیشیده مانند تازیان بکار برد! و

می برد! ( پالوده شد فالوده) ( تپنگ شد طبق) ( پلپل شد فلفل) (فرسنگ شد فرسخ) ( پردیس  شد فردوس) !  بیشمار است!!!

در فرهنگ ها شوربختانه  نه تنها کاربرد واژگان تازی در سد بسیار بالا  دارد؛ که فرهنگ نویسان واژه های پارسی را به « وات های» تازی نوشته اند، مانند:

(بربوت  شد بربط )!( اسپناج شد اسفناج) !( تهران شد طهران) !(پیل شد فیل) ! ( سد شد صد )! و هزاران واژه ی دیگر....و ....  از شماربیرون است!

و اندوهمندانه بیشا [حتا] گزارش واژه های پارسی نیز، به تازی است !!

* ایرانی واژه های خود را به تازی رَمـَن می کند (جمع می بندد).

(سبزی ها شد سبزیجات) !( میوه ها  شد میوه جات) ! (باغ ها شد باغات)!

(پیشنهاد ها شد پیشنهادات)! (میدان ها شد  میادین) !( استادان شد اساتید)! بیشماراست!

 اکنون بنگرید : 

پژوهیدن :  تحقیق کرن ــ  بسودن :  لمس کردن ــ آغوشیدن : معانقه کردن ــ آوریدن :

حمله کردن ـ آژیریدن : خبر دادن ــ  گهولیدن: تبدیل کردن ــ  دراییدن: سخن بی معنی

گفتن ــ نوفیدن : انعکاس یافتن ـ آغالیدن : خصومت کردن ــ آفندیدن : عداوت کردن

ــ پرخیدن : تفتیش کردن ــ پوزیدن : معذرت خواستن ـ روانشناسی : علم النفس ــ 

  پایستن : صبر داشتن ــ پهنیدن : عریض و وسیع کردن ـ شگفتن : تعجب کردن ، حیران کردن ــ بیوسیدن : منتظر بودن، توقع داشتن ........!

*  ما واژه کم نداریم،  کمبود از چیست ؟؟؟ !!!!

* آیا ایرانی روزی از خواب 1400 ساله بیدار خواهد شد؟! یا همچنان درخاموشی زبان خود را به پرتگاه نابودی روان خواهد کرد .

  با یاری و پشتیبانی یکدیگر، با یازش (اراده)، دلیری، پشتکار و پایداری، چلچراغ های رنگارنگ زبان پارسی را در سرتا سر ایرانزمین روشن کنیم تا پرتوش از اپاختر تا نیمروز و از خاور تا باختر بدرخشد؛ باشد که روان پاک نیاکان مان و روان پاک پدر والاگهر فردوسی توس؛ شادمان گردد! 

  گفتار خردمندانه ،زنده یاد،  دکتر حیدری ملایری:

« گذشته را نمی توان باز ساخت، ولی آینده را می توان پی ریخت».

  روان فروهر استاد گرامی، شاد باد.

گفتمان های پیشنهادی

+1 تراز
1 پاسخ
+3 تراز
3 پاسخ
آغاز گفتمان Mar 18, 2022 در نویسمان از سوی persic (471 تراز)
+1 تراز
1 پاسخ
آغاز گفتمان مارس 29, 2019 در زبان و گویش از سوی افسانه عبدی (51 تراز)
+2 تراز
1 پاسخ
آغاز گفتمان سپتامبر 15, 2020 در نسکشناسی پارسیک سره از سوی فرزاد بتهایی
+1 تراز
1 پاسخ
آغاز گفتمان دسامبر 3, 2017 در نیمزبانان از سوی مهدی زیدآبادی نژاد (3,641 تراز)
...