در دانش زبانشناسی یک نگریه(نظریه) هست بنام زیاده گویی(redundant)(حشو) که در گفتار مردم آشکارا نمایان است و همچنین وندها(پسوند، پیشوند، پیوند، میانوند، هموند) تنها برای ناهمسان سازی مینوی واژگان برای ساخت واژگان بیشتر است و جلوگیری از زیادگویی است.
مانند:
پسوند ان:
جایگاه: اسپهان، مازندران، خراسان، آذرپادگان، تیگران، ایران، توران، سپاهان
بیشال: بازرسان، مهندسان، کسان، مردان، زنان، همکاران، گناهاکاران، بزهکاران، بدهکاران، بستانکاران
نامواژساز: ایران، سهان، نهان، کمان، گمان، زمان، میزان، جهان، سامان، ساسان، توران
گواشساز: روان، خندان، گریان، آسان، سوزان
واکارواژساز: خندیدن»خنداندن، پوسیدن»پوساندن، سوزیدن(سوختن)»سوزاندن، جهیدن»جهاندن
نامساز: مهران، آبان، سامان، ایران، توران، ساسان
پسوند ک :
کوتَکساز: مردک، زنک، چارک، پستونک، زبونک، رایانک، چشمک، پسرک، دخترک
نامواژساز: غلتک، پشتک، روروئک، مردمک، کتک، کامک(کمک)، بادکنک، لیسک، سوتک، کپک، سمعک، کلک، تنبک، تشک
زین پس از زیادگویی پیشگیریم و نگذاریم این آک(آفت)(آسیب)(صدمه) در زبانمان بگسترد.
در تارنمایی اینگونه نوشته بود:
همایش بینالمجالس مجلسهای همهی کشورها : نادرست
همایش میان نشستی کشورها: درست
همه
ی بنواژگان(مصدرها) اربی، نیمی از کارواژگان پیوندی، همه ی واهمسان(تکرار
مترادف)ها (مانند: غم و غصه، مکر و حیله و...)، واژه (یک) در جایگاه
نادرست(مانند: یک وختهایی، یک جورهایی) و... زیادگویی اند.
راه های پیشگرفتن از زیادگویی:
بهرستن کارواژگان ساده است مانند بَهرِستَن، سِپاسیدن، سُخَنیدن و...
بهرستن فزون تکواژ(حرف اضافه)ها و سانواژها در جایگاه راستین خود
بجای شکستگویی(Clipping)، بیهودواژها را بزداییم.
و...