این گونه کارواژگان از کارواژگان ساده میزایند(زاده میشوند)
نمونه:
گیختن(ساده): آویختن و آویزش
انگیختن(پیشوندی): انگیزه، انگیزش
برانگیختن(پیشوندی): تحریک کردن
از ریشه گیخ واژه ی گیس به مانای آویزان از سر را داریم
دوختن: چسباندن، پیوستاندن
اندوختن: جئم(جمع) آوردن، انباریدن
داختن: گرفتن، نگه داشتن
انداختن: رهادن، ول کردن، اندازه گرفتن
گداختن: سوزاندن، ذوب کردن
پرداختن: پردازش
برانداختن: براندازش، براندازی، برانداز کردن
درانداختن: دراندازش، دراندازی
پَسانداختن: پسانداز، زاییدن
پیشانداختن: دخالت
گشتن: شدن، تغییر کردن
بازگشتن: بازآمدن
برگشتن: بازآمدن
فرگشتن: تکامل یافتن
سرگشتن: سرگردانی
همگشتن: بسته شدن
رفتن: رَویدن، روبیدن
همرفتن: بسته شدن
پسرفتن: گمراهی
پیشرفتن: رشد، رُستن
دررفتن: فرار کردن، گریختن
سررفتن: پُرشدن
فرورفتن: داخل شدن
وررفتن: بازی کردن
ویختن: ویزیدن، بیزیدن، غربالیدن
آویختن: آویزاندن، آمیزش
درآویختن: نَبَردیدن، مبارزه کردن
میختن: پیوستن، شاشیدن، غربالیدن(جداساختن)
آمیختن: آمیزش
درآمیختن: مخلوط کردن
نکته: بنواژه ی میخ همریشه با Mix در انگلیک است و همچنین واژه ی میز به مینوی جداسازی از همین ریشه است یَنی این ریشه، دو مینوی ناهمسو(متضاد) دارد.
خواستن: قصد کردن، آهنگیدن
بازخواستن: بازجویی، بازپرسی
درخواستن: خواهش، دعا کردن
كَندن: حفر کردن
آکندن: انباشتن، پُرکردن
پَرآکندن: پرآکنده سازی، منتشر کردن
افکندن: پرت کردن، انداختن
سرکندن: حیران شدن
میشود با افزودن بسیاری پیشوند های دیگر بیکران کارواژگانی با مینوی ها ناهمسان ساخت.
مانند: فرکندن، فراکندن، فروکندن، پسکندن، پیشکندن، همکندن، انکندن، بازکندن، واکندن، برکندن، ورکندن، درکندن و...
هتا میشود چندین پیشوند به کارواژه ها چسباند و کارواژگانی بی همتا ساخت
مانند: فراپرداختن، فروپرداختن، پسپرداختن، بازپرداختن، انبازپرداختن(پیشوندها: ان، باز، پر)، همفراپرداختن(پیشوندها: هم، فرا، پر)، بازواپرداختن(پیشوند ها: باز، وا، پر) و...
بیگمان بهرستن(بهره بردن) کارواژگان ساده بسیار ارژمندتر و بهتر است.