+1 تراز
682 بازدید
در واژه شناسی-ریشه شناسی از سوی (1,167 تراز)
ویراست در از سوی
درود
یکی از نکته های دستور زبان پارسی که بهره گرفته میشود بیک همه آنرا ناهَندمندی(بیقاعدگی) میپندارند، ساختار کارواژگان جامیده(کامِلیده)(Perfective) و ناجامیده(ناکامِلیده)(Imperfective) است.
این هَند در زبان روسی(همریشه با زبان پارسی) هست و کارواژگان جامیده را برای کاری هایی در گذشته که اُسپورانه(کاملا) انجام شده بهره میبرند در پارسی باستان نیز اینچنین بوده است.
زبان روسی بسیاری دستور زبان همسان با پارسی باستان دارد مانند همین کاواژگان جامیده  و ناجامیده، داشتن سه جنس نر، ماده و خنزک(خنثی)، نخش گرفتن واژگان بر پایه پسوند و...
نمونه های برای این گونه کارواژگان:
انگیختن(جامیده) انگیزش(ناجامیده)
آویختن ،آویزش
آموختن، آموزش
انداختن، اندازش
اندوختن، اندوزش
آمیختن، آمیزش
نکته افزودنی: آموخ بدل شده به آموز، تکواژ (ت) تنها نشانه گذشته بودن کارواژه است.

1 پاسخ

+3 تراز
از سوی (471 تراز)
برگزیده شده از سوی
 
بهترین پاسخ

با درود 

 نوشته تان را دیدم گفتم چیزی را بدان بیافزایم باشد که سودمند افتد: 
فعلهای فارسی دو ریشه ای نیستند بله دو ساختمانی/دوسازه‌ای هستند.
تنها فعل دو ریشه‌ای در زبان فارسی فعل «دیدن» است(نمونه دیگری نمیشناسم):
دید /  بین
همانطور که دیده می‌شود سازه‌ی «دید» و «بین» از یک ریشه نیستند اما در فعل انگیختن، سازه‌های «انگیخت/ انگیز» از یک ریشه هستند و تنها در چند واج تغییر آوایی اتفاق افتاده، در فعلهای چیدن(چید/چین)، شناختن(شناخت/شناس) و .... نیز دارای دو ساختمان در صرفهای گذشته و اکنون هستند.
درست است که اینگونه فعلها برخی‌شان،بیقاعده هستند اما دو ریشه ای نیستند.
پس بهتر است از اصطلاح دو‌ ریشه ای استفاده نکنیم.با سپاس از 
+1
از سوی (1,167 تراز)

درود و سپاس فراوان از نکته ی نغزی که گفتید.

ویراستَمَش بیک فردید من از این نوشته، هندمند بودن کارواژگان است.
+2
از سوی (1,167 تراز)
ویراست در از سوی

نکته ای دیگر که یادم آمد:

هیچ ناهندمندی در زبان پارسی نیست تنها کمبود آگاهی ما درباره این زبان تواناست 

نگرش استاد ایرزاد:
دیدن با مینه ی درست در پارسی به کار نمی رود ، دیدن نگاه درونی ( باطنی ) است و بُن زمان کنون آن : دین است : من دیدم ، من می دینَم.
آن چه باید برای دیدن بیرونی ( ظاهری ) یا با چشم سَر دیدن، باید به کار رود : بیدَن است و بُن کنون آن : بین
من بیدم ، من می بینَم.
دید و دین نگاهی درونی که در ادبیات پارسی ، عرفان یا هستی شناسی به چشم سِوُم ، چشم جان ، چشم غیبی
گفته میشود.
ستود و تعریف آن این است : با اندیشه و فکر دیدن یا دینیدن، بنابراین به جای بینش بهتر است دینش گفته شود.
برای دیدن درونی :
دین : دینه ، دینا ، دینش، دیننده، دیناک ، دینال ، دینِمان ، دینشگاه ، دینشمند ، دینشوَر. . .
دید : دیده ، دیدار ، دیدمان ، دیدگر ، دیدگاه. . .

برای دیدن با چشم سَر یا با دو چشمان مان بهتر است بیدن و بینیدن و واژه های برساخته آن به کار برده شود :
بین : بینه ، بینا ، بینش ، بیننده ، بیناک ، بینال، بینِمان، بینشگاه ، بینشمند ، بینشوَر. . .
بید : بیده ، بیدار ، بیدمان ، بیدگر ، بیدگاه. . .

وختی می گوییم نابینا ینی دو چشم اش کور است ولی وختی می گوییم نادینا ینی بی خِرَد ، بی عقل ، بی شعور
یا به سخنی دیگر نمی تواند با اندیشه بیانگارد و بپندارد.

دیدن: دی(دِی،خداوند) د(گذشته نما) ن(بُنواژساز)
دین: دی(خدا، آفریدگار) ن(نامواژساز)

همچنین از این دست نادانی ها که به غلط ناهندمندی خوانده میشود باز هم هست مانند:
خُفتن، خوابیدن، خُسبیدن
سه کارواژه بالا هم مینو نیستند بیک همه آنها را هم مینو میپندارند.
دادن، دَهِش

گفتمان های پیشنهادی

+1 تراز
0 پاسخ
آغاز گفتمان ژان 8, 2022 در زبانشناسی از سوی آرشا (1,167 تراز)
+1 تراز
1 پاسخ
آغاز گفتمان اکتبر 24, 2020 در نسکشناسی پارسیک سره از سوی فرزاد بتهایی
+2 تراز
0 پاسخ
آغاز گفتمان فوریه 9, 2022 در واژه شناسی-ریشه شناسی از سوی آرشا (1,167 تراز)
+2 تراز
0 پاسخ
آغاز گفتمان دسامبر 31, 2021 در واژه شناسی-ریشه شناسی از سوی آرشا (1,167 تراز)
+2 تراز
1 پاسخ
آغاز گفتمان دسامبر 23, 2021 در واژه شناسی-ریشه شناسی از سوی آرشا (1,167 تراز)
...