ایران سرزمین پاک و همیشه جاوید ما ، گرچه سرزمینی نسبتاً خشک است ، از جهتی یک کشور کوهستانی است ، زیرا دو رشته کوه مرتفع ، طولانی و پر وسعت چون گاز انبری که دو تیغة آن از هم گشوده باشد ، مساحت بزرگی از آن را در بر گرفته است .

اگر محور این گازانبر را رشته کوه های آذربایجان بدانیم ، یکی از تیغه های آن که در سرتاسر غرب ایران امتداد دارد ، رشته کوه « زاگرس » است که در امتداد شمال غربی و غرب و جنوب غربی کشیده شده است ؛ تیغة دیگرش رشته کوه بزرگ و مرتفع «البرز» است که از شمال غربی به سوی شمال شرقی ایران کشیده شده و ادامه آن وارد کشور افغانستان می شود و به کوه های رفیع « هندوکش(۱) » منتهی می گردد . در میان این دو رشته کوه بزرگ ایران ، کوهستانهای منفرد دیگری هستند که از انشعابات دو رشته کوه اصلی می باشند . یکی از این کوههای منفرد و معروف «کوهستان الوند » است که از انشعابات زاگرس می باشد .

منطقة الوند بین ، ۲۷َ،  تا ... ،  عرض شمالی و بین ۷َ،  تا ۴۱َ،  طول شرقی از ( نصف النهار گرینویچ ) واقع شده است . این ناحیه از شمال با دشتهای جنوبی ناحیه کبودرآهنگ ، از غرب به ناحیه اسد آباد ، از جنوب به ارتفاعات شمالی نهاوند و از شرق به ارتفاعات غربی درة قره چای همدان و اراک محدود می گردد . مساحت الوند ۱۳۷۵ كيلو متر مربع (۱۳۵۷۰۰ هکتار ) می باشد که حدود ۶۵ درصد آن با احتساب خط الرأس به سمت شمالی ( جهت همدان ) و ۳۵ درصد سمت جنوبی ( جهت تویسرکان ) قرار گرفته است . بطور کلی تودة بالینی الوند با مساحتی که ذکر گردید بر اساس شواهد زمین شناسی در کمربند سنندج - سیرجان قرار دارد . لازم به یادآوری است عوامل ژئودینامیک درونی و بیرونی ، تغییر و تحولاتی را در مرفولوژی این منطقه و دشتهای اطراف بوجود آورده اند. در اواخر «کرتاسه (۲) » اوایل « پالئوسن (۳) » بر اثر رخداد چین خوردگی «لارامین » گرانیتهای الوند و سایر نقاط ایران بوجود می آیند.

الوند کوهی پیر و مانده از دوران پیشین چین خوردگی زمین است ( دوران چهارم ) و در ردیف پیشکوه های زاگرس می باشد . کوه الوند در حقیقت تودة بزرگ و عظیم از نوع سنگهای خارا « گرانیت » است . الوند در دوران « مزوزئیک (1) » از نفوذ کردن تودة بسیار عظیم مواد آذرین به داخل رسوبات مانده از دوران پیشین ایجاد شده است. در طول فرسایش دوران « ترشیزی (۲)» و دورة « کواترنری (3) » و رسوبات قدیمی فرسایش یافته ، در نتیجه ، سنگهای خارای امروزی پیدا شده اند ، اینگونه سنگها در جای جای الوند فراوان دیده و یافته می شوند .

ناگفته نماند ، در اطراف همدان تپه هائی هست جدا از کوهسار الوند که انباشته از سنگهای رسوبی و آهکی می باشند مانند «کوه خان گورمز » ( خان هورمز ) که کوهی است صخره ای بین اسد آباد و تویسرکان در سمت جنوبی الوند و « خورزنه » در حاشیة شرقی شهر همدان که آثار برخی سنگواره ها در آن دوکوه یافته می شوند به ویژه در کوه خورزنه که فراوانی سنگواره ها ( فسیل ) قابل توجه است . وجود سنگواره هایی از نوع صدفها ( گوش ماهی ) و برخی حیوانات و گیاهان آبزی نشان این حقیقت است که در دورانهای پیشین زمین شناسی دشتهای موجود در کوهپایة الوند روزگاری پیوسته به دریای بزرگی بوده که بیشترین فلات ایران را فراگیر بوده است .

پیوند گذشته الوند با همدان

شکوه الوند می تواند در بلندای ستیغ آن و در آبادانی دامنه ها و دره های او باشد . شکوه الوند می تواند در پیری و سالخوردگی دوران زمین شناسی او باشد. شکوه و عظمت الوند را می توان در عمق دره های پر سبزه و گیاه ، در اوج قلل متعدد آن و در کنار چشمه ساران او دید .

به درستی آنچه گفته شد هرکدام به تنهایی می تواند برای الوند شکوه و عظمتی باشد. اما بسیارند کوهستانهایی که از همة این مواهب برخوردارند، حتی بزرگتر و وسیع تر از الوند کوه همدان ؛ پس ، شکوه الوند در چیست ؟

شکوه الوند را می توان در جای پای تاریخ گذشته این دیار که در گوشه و کنار آن فراوان است دید . شکوه الوند را در اولین نطفة وجودی نخستین اجتماع بشری که در گروهی کوچک سر بر دامن پر نعمت او نهاده و بالیده اند باید دید . شکوه الوند را باید در وجود انسانها و الوند دید ، زیبایی الوند ، زیبایی مردمی اوست . زندگی کوه و انسان ، هم زیستی انسان با کوه ، انسان با طبیعت ، با صخره و سنگ و خاک .

شکوه و زیبایی الوند سهمی است بزرگ که در پایگیری تاریخ ایران زمین دارد - تاریخ ایران زمین از هزاران سال تا امروز . شکوه الوند در جاذبة خدادادی اوست . جاذبه ای که از روز اول انسان را به طرف خود جذب نمود و از آن پس هکمتانه را در دامن پر مهر خود پرورش داده تا جایی که به « پردیس » ایران باستان شهره گشته است. شکوه الوند ، در زندگی انسان زنده با کوه زنده است از گذشته دور تا امروز ...

بی تردید الوند در پیدایش و شکل گیری نخستین گروه های اجتماعی مردمی که در فلات ایران زندگی را آغاز نموده اند بزرگترین نقش را داشته و به این حرکت دوام و بقا بخشیده و چون عقابی پر مهر سایة بال خود را بر سر کوه پایه نشینان این دیار گسترده و با نعمات خدادادی خود به پرورش آنان پرداخته است . شکوه الوند در پدیدة زیبای زندگی و زندگی آفرینی او است .

از روزی که نخستین خانواده ها در کوه پایة الوند شالودة زندگی خود را بنا نهادند ، زندگی انسانها در منطقة همدان آغاز گردید و از آنروز همدان در هر شامگاه ، سایه الوند کوه را بر سر خود دیده است . اصولا وجود الوند سبب پیدایش زندگی جمعی در این سرزمین شده و کوه الوند با موقعیت خاص خود ، محور اساسی شهر نشینی همدان گردیده است . در حقیقت رشته کوه الوند خالق همدان است و همدان مطلع تاریخ ایران می باشد . الوند اثری شگرف در بافت زندگی اجتماعی همدان داشته و حتی نشانه های اثرش را می توان در چگونگی شهرسازی و نوع مصالح بکار رفته شهر مشاهده نمود.

انسان امروز پس از سالها تخریب در پدیده های طبیعی - تازه متوجه شده اساس حیات و هستی خود را که طبیعت می باشد نباید بیش از این به نابودی بکشاند . امروز با حرکتی آگاهانه رو به طبیعت آورده و با تلاش تمام می کوشد تا از نابودی و فرسایش پدیده ها و موهبت های طبیعی جلوگیری نماید . پیدایش این احساس ، مسئولیت فردی و اجتماعی هر کس را مشخص کرده است . شهر کهنسال همدان ، علاوه بر داشتن آثار تاریخی و میراث های مانده از دوران نزدیک به چهار هزار سال پیش از برخی مواهب خدادادی طبیعی برخوردار می باشد که در طی آفرینش گیتی در آن پدید آمده است . از جمله این پدیده ها و بخششهای خداوندی ، آب و هوای مناسب ، غارهای طبیعی (۷) و کوهسار الوند است. وجود الوند در سرتاسر روزهای سال برای منطقه مایة خیر و برکت می باشد . این پدیدة طبیعی ابرهای سرکش و گریز پا را مهار کرده و ریزش برف و بارانهای پرنعمت را موجب می گردد و در نتیجه منطقه همیشه شاداب ، زنده و زیباست. علاوه بر داشتن تنوع گیاهان غذائی و داروئی وجود ذخیره های بسیار وسیع از سنگهای زیبای ساختمانی که از هر جهت تحسین برانگیز است منطقه را به زیستگاهی مناسب و خوشایند تبدیل کرده است . لذا ، شناخت الوند برای همه بویژه استان همدان و استانهای هم جوار از اهمیت خاصی برخوردار است .

بنا به گفته اکثر مورخان و ایران شناسان الوند در همدان همان کوهی است ، که وقتی اقوام باستانی اساس تمدن و شهرنشینی را در فلات ایران نهادند ، گروهی از آنان در دامنة پرسبزه و طراوت آن ساکن شدند و بنای همدان امروزی را نهادند، و از همان هزاره های گذشته تا امروز ، الوند شاهد زندگی پر جنب و جوش انسانها در دامنه های خود بوده است . اکنون نیز جریان زندگی هم چون جوشش چشمه سارانش در کوه پایه ها و دشتهای دامنه اش ادامه دارد .

لازم به یادآوری است ، گروه های «آریایی» در ابتدای ورود به فلات ایران بویژه به دامنه های « زاگرس » به چند گروه جدا تقسیم شدند ، هر گروه در منطقه ای ساکن گردید(۸) مهمترین آنان دو گروه بود که یکی در دامنه های شرقی « زاگرس » پیرامون « الوند » ساکن شدند و گروه دیگر در قسمتهای جنوب شرقی « زاگرس » در منطقة « پارس » سکونت کردند. گروه اول « دولت ماد » و گروه دوم « دولت پارسی » را بوجود آوردند. مرکز قوم « ماد» شهر «هگمتانه » (۹) همدان امروزی شد ، و اما دولت هخامنشی نخستین بار « پاسارگاد » را ساختند ، سپس کاخ بزرگ « تخت جمشید » را بنا نهادند.

این پندار باطل است که بگوییم هنگامی که آریایی ها وارد فلات ایران شدند ( هزارۀ نخست ق م ) در مقابل خود سرزمینی خالی از سکنه دیدند ، بلکه به سرزمینی وارد شده بودند که قرنها انسانها در آن زندگی کرده و دارای تمدن و زندگی اجتماعی خاص روزگار خود بودند ...

« واژه اروند به معنی ( دارندة تیزی و تندی ) است و خود واژه از دو قسمت تشکیل يافته، قسمت اول « ائور » به معنای ( سرکش ، تیز ، تندی ) و قسمت دوم پسوند «ونت - وند » نسبت است که روی هم معنی دارندة تیزی ، تندی و سرکشی است (۱۸) و الوند بواسطة داشتن چکادی تیز و تند و سرکش چنین نامی به خود گرفته است .»

پس از تابش نور حیات بخش اسلام به ایران زمین و پیدایش دگرگونی و تحول در کلیه شئون زندگی در سده های نخستین هجری ، دگرگونی نام شهرها ، روستاها ، کوه ها ، دره ها و دشتها بسیار دیده می شود . در مورد الوند کوه واژة اروند بیشتر در بین مردم مصطلح بوده و مانده است و همین واژه است که بعدها در گفتار عامة مردم « ر» به «ل» تبدیل شده و واژه « الوند » بجای اروند به سر زبانها افتاده است . (۱۹) روایتی از حضرت امام جعفر صادق (ع) نقل است که ذکر آن خالی از لطف نمی باشد.

راوی می گوید : « برابوعبداله امام جعفر بن محمد صادق (ع) وارد شدم . به من گفت : از کجائی ؟ گفتم از کوهستان ، گفت : از کدام شهر ؟ گفتم: از همدان . گفت : کوه آنجا را که به آن « راوند » گویند می شناسی؟ گفتم: خدا مرا فدای تو کناد. فقط بدان «اروند » گویند . پس گفت : آری اینکه در آن چشمه ای از چشمه های بهشت هست . گفتم : مردم شهر خود بدان آگاهند. ( منظور آگاهی دارند که چشمه ای در الوند هست که آب آن از بهشت موعود سرچشمه می گیرد . ) و در ادامه می گوید : همان چشمه ساری است که بر قلة كوه هست و همان است که آبش در وقتی معلوم از اوقات سال بیرون آید ( جاری شود ) سرچشمه اش از میان یک خرسنگ و آن آبی است خوش و سخت خنک - که اگر نوشنده در هر شبانه روز صد پیمانه یا بیشتر از آن بیاشامد وی را سنگینی پدید نیاید ، بلکه از آن سود جوید (۲0)»

در گفتگوی فوق نکاتی چند قابل دقت است ، در بخشهای آینده بیشتر مورد بررسی قرار خواهد گرفت ، اما در اینجا آنچه مورد توجه است نام کوه الوند است که با دو واژة راوند - و اروند (۲۱) ذکر شده است که «اروند » درست تر است .

توجه به این نکته نیز شایسته است . در بخشی از روستاهای همدان که ترک زبانند در حال حاضر به الوند « الونت » می گویند و عقیده دارند نامی که آنان بر زبان می آورند درست تر و مناسب تر است . البته با کمی دقت نزدیکی این واژه با کلمه اوستایی الوند که ذکر آن گذشت کاملاً مشهود است و می توان این گونه نتیجه گرفت ائورنت اوستائی به الونت و کلمه الونت با تبدیل (ت ) به حرف (د) به صورت الوند در آمده است .

پیشاپیش اشاره شد واژة « اروند » در آثار مانده از دوران اواخر ساسانی و هم چنین سده های نخستین هجری مکرر دیده می شود . برای روشن شدن مطلب به چند نمونه اشاره می شود . در برخی از ترانه های پیشین که به « فهلویات» (۲۲) معروفند به واژة اروند و اروند کوه اشاره شده است . از جمله در این دو بیتی که به گویش پهلوی (۲۳) است الوند کوه با واژة « كوه اروند » توصیف شده است .

خیزه دایاکی ، زممان وی ته خوش نی              «کوه اروند» و دامان وی ته خوش نی

ارته اویان خویش و ، نازنینان                         جماشامان و بامان ، وی ته خوش نی

یعنی : خدا داند که ما را یک زمان بی تو خوش نی ( نیست )

کوه الوند و بر دامان آن ، بی تو خوش نی

اگر تو ما را نازنینا ! خو ش هستی

به نزد ما شبان و بامدادان ، بی تو خوش نی .(۲4)

عین القضات همدانی عارف بزرگ سدة ششم در یکی از نامه های خود واژۀ اروند را برای الوند کوه به کار می برد و می گوید :

الاليتَ شعري هَل تریٰ العينَ مَرَةً                    ذُری قُلَّتی اروند مِن همدان (۲۵)

یعنی: آیا می شود بار دیگر، به بینم قلة الوند کوه را در همدان .

باباطاهر عارف همدانی در دوبیتی های خود گاهی الوند را اروند ذکر می کند و گاهی الوند .

همه عالم پر از گرده ، چه واجم              چو مودلها پر از درده چه واجم

چو سنبل کشته بیم ، دامان اروند           اونم از طالعم زردِه ، چه واجم

و در این دو بیتی نام الوند را ذکر می کند.

هر آن کالوند دامان مونشانی                 دامان از هر دو عالم در کشانی

اشک خونین پاشم از راه « الوند»           تاکه دلبر ، به پایش ، برنشانی

....

شکوه الوند – علی جهانپور

نوشتن دیدگاه


گزینش نام برای فرزند

نگاره های کمیاب و دیدنی