قدیم ترین مدارکی که از سابقه تاریخی خوانسار در دست است تاريخ مهاجرت دسته ای از قوم یهود بخوانسار و سرگذشت انهاست که بزمان سلطنت کوروش کبیر میرسد و مدارك و گزارشهای مزبور در همدان محفوظ مانده است .

دیگر از آثارقدیمه وقوع آتشکده تیر بنام هیکل در نزدیکی دیه تیدجان) تیرگان( و سنگ قبری است بخط پهلوی ساسانی در قریه قودجان هم چنین سنگ قبرهائی که در دامنه سنگر بابا عظیم بنام (زرین کفش) که تا چند سال قبل وجود داشته و نیز سه عدد سنگی در خوانسار، بیدهند ، قودجان بنام دختران بك يا دختران بکر که شکل مخصوصی داشته و در سطح بالای آنها پنج منشور مربع القاعده بطور برجسته حجاری شده است، درباره نام دختر و بناها و پلهائی که باین نام باقی مانده باید تحقیقات بیشتری از طرف دانشمندان بعمل آمده و معلوم شود که این نام اصلاح بوده و نام سلسله یا مذهب و فرقه مخصوصی بوده یا نه ؟

در خصوص قدمت تاریخی شهرها و سعی و مجاهدتی که برای یافتن سابقه تاریخی هر محل بعمل می آید عقيده نویسنده این است که در وضع موجودممالك و اقوام چندان تاثیری ندارد و مثلا در مقام مقایسه کشورهای مسابقه چندین هزار ساله چین و تاریخ نسبتا کوتاه آمریکا نمی تواندمقیاس صحیحی باشد. بنا براین اصراری ندارم که برای قدمت خوانسار تاریخ ساخته و اهمیت آنرا از این راه اثبات نمایم و روی همین اصل نیز در صورتیکه عقیده آقای ابراهیم دهگان در باره اینکه قبل از صفویه اسمی از خوانسار درهيچيك از کتب مآخذ تاريخ نبرده اند صحیح باشد . ابدأ لطمه ای به آب وهوا ومناظر و موقعیت جغرافیائی و اقتصادی خوانسار نخواهد زد هر چند که باور کردنی نیست که سرزمین زیبا وخرم خوانسار با اینهمه آب فراوان در دوران قدیم که برای یافتن آبهای زیر زمین چند فرسخ کاریز کنده و برای ذخیره آب سدهای بزرگی در این کشور ساخته اند متروك وغیر معمورمانده باشد .

در خصوص ابنیه و محل شهر خوانسار این نکته را باید در نظر داشت که تا سیصد چهارصد سال قبل که حق استفاده از آب سرچشمه نداشته اند در طرف شرقی و جنوب شرقی خوانسار و در کنار چشمه ها و قنوات و رودخانه ای که از دره سمت جنوب خوانسار سرچشمه میگرفته مردم سکونت داشته اند که آن قسمت امروز یا خرابه است و یا تبدیل با راضی مزروعی گردیده و از عمق زمینهای آن نقاط خمهای رنگرزی. سنگ چیت سازی و سنگی عصار خانه و غیره خارج میشود .

چنانچه یکی از مزارع خوانسار که در شش کیلومتری جنوب واقع است بنام وسط گاه موسوم است و این مزرعه سابقا وسط شهر بوده و نیز قنات کیده (خانه) که اطراف آن فعلا خانه ای وجود ندارد  از داخل خانه ای خارج میشده است .

بعد از اینکه استفاده از آب سرچشمه خوانسار جایز شده و مردم در اطراف رودخانه و انهار سر چشمه سکونت یافته و محل قدیمی را متروك داشته اند و امروز آثار شهر قدیم از بین رفته فقط نامهائی از محلات آن بجای مانده است :

قنات کیده قنات خان ( قنات چشمه ) وسط گاه موریزان ، بازار بزرالله ودزك ) در نتیجه تغییرات مزبور در خوانسار فعلی آثار تاریخی که بیش از سیصد سال عمر داشته باشد بنظر نمیرسد و بواسطه بدی خاك و سایر مصالح ساختمانی و کثرت برف و باران بناهای خوانسار فوق العاده در معرض خرابی و انهدام است و بنائی بسیار سخت و گران و مردم از کمی خانه در زحمتند .

هجوم افغانها؛

در واقعه هجوم افاغنه به ایران خوانسار نیز که در مجاورت اصفهان بود مورد تاخت و تاز قرار گرفت . اللورديخان که برای جمع آوری قشون و جلو گرفتن از محمود افغان به بختیاری رفته بود پس از تصرف اصفهان بدست افاغنه ده هزار قشون خود را مدت نه ماه در خوانسار نگاه داشته و بعد متواری شده و از این پیش آمد اهمیت و مرکزیت خوانسار در دوره صفویه آشکار میشود بعد خوانسار با نیرنگ بدست افاغنه افتاده و ساخلوی افغانها تا پایان کار در خوانسار مانده بود که در موقع شکست افغانها از طرف اهالی خوانسار شبانه ساخلوی مزبور قتل عام شدند و در بیابان سمت شرقی خوانسار که بنام جنگاه موسوم است جنگی بین قشون شاه طهماسب دوم وافغانها روی داده است .

وخو نسار در نزدیکی گلپایگان سه چهار فرسخ فاصله دارند آب آنجا از چشمه سارهای خود او است که جمع شده و قريب رودی میشود و پس از کفایت زراعت تا خاك گلپایگان میرود و بسیار خوش آب و هوا و با صفا است چون تمام این آبادی باغ ماند و از هم جدا جدا و تك تك افتاده از زمینی در همانند که یک فرسخ طول و عرض دارد. پس ازيك فرسخ وصل بخاک فریدن از محال اصفهان میشود و زراعتش فراوان و بسیار خوب می شود خاصه تنباکو و تریاك که تنباکویش حمل شوشتر و دزفول میشود و مدام برف در کوه وحوالی دارد. مردمانش از خوشی آب و هوا همه سفید پوست وسرخ رو و خوش آب و رنگند مسجد و مدرسه و حمام و دكاكين متفرقی هم دارد از میان مسجد اسدالله نامی که مسجد خوبی است دایم آب روان میگذرد و گز آنجا تعریفی و مشهور است و تحفه بهربلدی میرود و صنعت منبت و چوب کاری از تمام بلاد در آنجا بهتر و کاملتر است و الحق با وجود بی اسبابی از قاشق سازی و جعبه ومیز و صندلی و غیره سحر بل معجزه میکنند . وقتی قاشق افشوده خوری بزرگی دیدم کشکولی پنج مثقال وزن آن بود ولی دسته پنج سیر آب میگرفت و مثل کاغذهای بسیار ترم بهم پیچیده و لوله میشد و از پشتش خطوط خفیف دیده میشد و جام آبخوری دیدم ده مثقال وزن ده سیر آب میگرفت و مثل پارچه بهم پیچیده میشد . ( این دو قسمت خالی از اغراق نیست)

باری صنعت چاپ و باسمه بواسطه سعی و اهتمام اهالی آنجا رواج و ترقی کامل یافته در واقع عشقی باین صنعت دارند . کتاب و نویسنده های خوب بسیار دارد و مجتهدین کامل از آنجا برخاسته اند . ازجمله آقا حسین استاد خوانساری و آقا جمال و آقا حیدر صاحب زبدةالتصانیف که بطبع هم رسیده خوش خط و خوش نویسانش ملا حسن نسخ نویس ملازین العابدین-میرزا محمدعلی نسخ نویس آقاسیدمحمود نسخ نویس . در عصر سلاطین صفوی و پایتخت بودن اصفهان آنجا با کمال آبادی ومعموری را داشته است . هنوز از آثار قدیم دارد از جمله عصارخانه های بزرگی که از آثار ازمنه پیش است. از جمله اتفاقات و سوانح که آنجا روی داده است در انقلاب افاغنه بوده، پس از آنکه باغلب اماکن و بلاد بعد از کشته شدن وقتل کردن استیلایافته  چندی کروفری میکردند همینکه بنای خودسری و دست اندازی را میگذاشتند خاصه بعصمت وناموس خلق دیگر ننگی سبب فتنه و جنگی میشد و دستها بحر به رفته و دستها بكمر مردانگی زده خون ایشان میر یختند و رشته حیات ایشانرا میگسیختند . در خوانسار بعد از آنکه مدتها افاغنه معطل شدند وجنگها کردند وقتلها از طرفین نمودند به تدبیر و تزویر و شرط و پیمان راه یافتند تا روزی که خلق شوریده دست جلادت از آستين رشادت بیرون آورده دست و تيغها علم گرديد . حاکم و سردار و جمعی دیگر از افاغنه را با جماعتی که مامور شده آمده و بجائی رفتنی بودند بقتل آوردند تقریبا سه هزار نفر از دم تیغ ارباب غيرت ومردان باجلادت در گذشت.

دوره قاجاریه :

در دوره قاجاریه نیز خوانسار مورد توجه بوده حکام مهم که بعضی از آنهاست وزارت هم داشته اند بحکومت خوانسار منصوب شده اند با این همه خوانين واشرار محل اغلب اوقات بیاغیگری پرداخته و هر چند وقت یکمرتبه دولت مرکزی را مجبور بقشونکشی میکردند یکی از این وقایع که در دوره سلطنت محمدشاه پیش آمده گویندخانی از شهرك عروسی را شب اول خانه خودش برده و مادر دختر برای دادخواهی بمرکزرفته و چهار قد (روسری خود را بکالسکه شاه انداخته و گفته بود اگر نمی توانی سلطنت کنی جای خود را بمن بده و شاه را وادارکرده بود که یکی از سرداران شاهسون را مامور قلع و قمع اشرار خوانسار نماید و آن سردار که شاهنواز خان نام داشته با توپ و قشون بخوانسار آمده و پس از اشغال سنگر با با عظیم (که قله ی تپه ای است در سمت شرقي ومشرف بقسمت مهمی از خوانسار) قلعه و مسکن خوانین را به توپ بسته و آنها را مجبور بفرار نموده و زنان آنها را به تهران به عنوان گروگان همراه برده بود. سربازان مزبور که کلاه پوست بزرگی پسر داشته اند در خوانسار موسوم بقزقان بسر شده اند وهنوزمادرها بچه های ناراحت خود را از قزقان بسر میترساند .

دیگر از وقایع مهم که مبدء تاريخ است قحط سالی بزرگی یا سال گرانی است که تقریبا هفتاد سال قبل بوده و تلفات زیاد داشته است.

در دوره چهارساله جنگ بین الملل اول خوانسار استقلال داخلى داشته و ارتباط آن با سایر نقاط قطع شده بود  و پس از خاتمه جنگ خوانسار بازهم بوسیله اشغال سنگر با با عظيم بتصرف قوای دولت در آمده و در این جنگ عده زیادی کشته و اعدام شدند .

تلفات اهالی خوانسار در چهار سال مزبور فوق العاده  وحشتناک بوده قريب نصف و یا بیش از ثلث مردم خوانسار بر اثر گرسنگی و نا امني و سرما تلف شدند و آنها هم که باقی مانده بودند در مرض واگیری جهانی آنفلوانزا یا مشمشه تلف شدند و عواقب این تلفات و خرابی ها تا کنون ادامه داشته و هنوز جبران نشده است .

دسته های یاغی تا اوایل سلطنت شاه کر و فری داشتند و با اعدام محمد علی خراط و برادرش عبدالحسین خان که بدست دو نفر نایب ستوان بنام محمد خان (که هر دو بعد از تیر خوردن عبدالحسین خان بدست او شهید شدند) مقتول و بساط یاغیگری برچیده شد .

دورنمای خوانسار – فضل الله زهرائی

نوشتن دیدگاه


گزینش نام برای فرزند

نگاره های کمیاب و دیدنی