در سالهای جنگ جهانی اول (۱۹۱۴-۱۹۱۸) و قبل از آغاز انقلاب بلشویکی در روسیه، ایران شاهد تشکیل و گسترش کارزارهای مسلحانه توده ای توسط نیروهای استقلال طلب عليه تسلط خارجی شد. این مبارزات مسلحانه، که ناشی از شکست انقلاب مشروطیت و انحلال مجلس دوم در سال ۱۲۹۰ بود، بعد از پیروزی انقلاب بلشویکی در ۱۹۱۷ تغییر کیفی یافته و در سالهای بعد از پایان جنگ جهانی، همانطور که در بخش بعدی به تفصیل شرح داده خواهد شد، به جنبش های رهائی بخش تبدیل گشتند.
ادامه تجاوزات روسیه و انگلستان در ایران در دوره جنگ جهانی دیگر نیروهای استقلال طلب را نیز، که ضرورتا موافق مبارزات مسلحانه قهرآمیز نبودند، بسوی مبارزه علیه نفوذ نیرو های خارجی کشاند. در این دوره روسیه تزاری آذربایجان را به جولانگاه نبرد علیه ترکان عثمانی قرار داده بود. دولت مرکزی در تهران که اعلام بیطرفی کرده بود بهیچ وجه نمیتوانست قدرت خود را در ایالات شمال و جنوب کشور اعمال کند. روس ها عملا ایالات شمال را تحت اشغال نظامی خود در آورده بودند و انگلیس ها نیز در جنوب با پشتیبانی و کمک خان ها و رؤسای فئودال ایلات میکوشیدند که سیطره و تسلط خود را در مناطق نفت خیز ایران و سواحل خلیج فارس حفظ کرده و گسترش دهند. امپریالیسم آلمان قیصری، که در صحنه جهانی بر خلاف روسیه تزاری و امپراطوری انگلستان، یک قدرت نوخاسته ای بود سعی میکرد که مليون و استقلال طلبان ایران را بسوی خود جلب کرده و آلمان را به عنوان متحد و دوست واقعی ایرانیان معرفی کند، آلمانی ها در این دوره کوشش فراوان میکردند که از طریق تجارت و کمک های فنی و اقتصادی زمینه مساعدی برای نفوذ خود در ایران بوجود آورند و مدارک موجود از آن دوره نشان میدهد که در این راه دولت آلمان موفقیت های نسبتا بزرگی در ایران بدست آورد. مثلا حجم تجارت آلمان از سال ۱۹۰۲ تا سال ۱۹۱۲ با ایران چهل برابر گشت. بدون تردید، کینه و نفرتی که اکثریت مردم ایران، بویژه روشنفکران و ملی گرایان نسبت به روس های تزاری و انگلیس ها داشتند و خواهان استقلال از یوغ این قدرتها بودند آلمان قیصری را طبیعتا در آن شرایط از برتری تبلیغاتی در بین نیروهای سیاسی بویژه در بین دموکرات ها و بخش مهمی از اعتدالیون و طرفداران «کمیته اتحاد اسلام» بر خوردار میساخت.
در سال ۱۹۱۵ در بحبوحه جنگ جهانی، حزب دموکرات رسما خود را منحل اعلام نموده و اعضای آن با بخش اعظمی از کادر های رهبری حزب اعتدالیون و با حمایت و عنایت مأمورین آلمان قیصری و متحدش ترکیه عثمانی ائتلاف نموده و با ایجاد دولت «دفاع ملی» در مهاجرت عليه تجاوزات نظامی روسیه و انگلستان به مقاومت برخاستند. دولت ائتلافی «دفاع ملی» در مهاجرت، توسط چهار نفر متعلق به نیروهای سیاسی که در مجلس سوم نیز نمایندگان زیادی داشتند در ۲۲ نوامبر ۱۹۱۵ رسما تشکیل شد. این افراد عبارت بودند از: میرزا محمد صادق طباطبائی (از حزب اعتدالیون) شاهزاده سلیمان میرزا (از حزب دموکرات) سید حسن مدرس روحانی معروف طرفدار مشروطیت و از بانیان سازمان سیاسی «هیأت علمیه») و نظام السلطنه مانی که به عنوان فرد مستقل بلافاصله از طرف «کمیته دفاع ملی» به عنوان رئیس قوه مجریه و نیروهای نظامی ایران انتخاب شد.
مقر کمیته و دولت دفاع ملی در مهاجرت در عرض شش ماهی که موجودیت داشت به ترتیب از قم به اصفهان و از آنجا به کرمانشاه تغییر یافت تا بدست نیروهای نظامی روسیه تزاری که در تعقیب آن بودند، نیافتند. دولت دفاع ملی از طرف اکثر مردم ایران بویژه روشنفکران و شاعران مشروطه طلب حمایت میشد.
اسامی بعضی از این افراد که در دوره های بعد نقش های مهمی در تاریخ سیاسی و فرهنگی ایران بازی کردند، عبارت بودند از: سید عبدالمهدی طباطبائی، مورخ السلطنه سپهر، میرزا علی اکبر دهخدا، میرزا محمد علی خان بامداد، حسین کسمائی، مهدی ملکزاده، یحیی دولت آبادی، عارف قزوینی، امیر حشمت نیساری، میرزا قاسم خان صور اسرافيل، حبیب اله خان شیبانی، عبدالحسین معین الاسلام (اورنگ)، حاجی میرزا علی محمد دولت آبادی، کریم خان رشتی، میرزاده عشقی، یاور عزیز الله ضرغامی و فرخی یزدی همکاری نزدیک و تقریبا موفق آلمانی ها و ترکان عثمانی با جنبش ملی و استقلال طلبانه مردم ایران بهانه بزرگی به دست انگلیس ها و روسهای تزاری داد که با توسل به مداخلات نظامی بیشتر مناطق اشغالی خویش در خاک ایران را بهمدیگر متصل سازند. پس از تشکیل دولت ائتلافی «دفاع ملی» در جنوب، دولت های روس و انگلیس در اول دولت مرکزی و احمد شاه را در تهران با تهدید و ترغیب از الحاق به کمیته دفاع ملی در مهاجرت منصرف ساخته و بعدا با حملات نظامی کمیته دفاع ملی را سرکوب ساختند. متفقین برای اینکه برای همیشه جنبش های استقلال طلبانه مردم ایران را سرکوب ساخته و در ضمن از نفوذ متحدین (آلمان فیصری و ترکیه عثمانی در خاور میانه جلوگیری کنند بطور مخفیانه در مارس ۱۹۱۵ موافقت کردند که نیروهای انگلیسی در مقابل دست اندازی به منطقه بیطرف ایران، در عوض منافع روسیه را در سواحل استانبول به رسمیت شناخته و هم چنین دست آنها را در مناطق شمالی ایران در سرکوب انقلابیون باز گذارند. هم چنین آنها موافقت کردند که ایران را از طریق کابینه های دست نشانده تحت نخست وزیرانی چون عبدالحسین فرمانفرما، سپهدار تنکابنی و وثوق الدوله در تهران کنترل نمایند. اشغال ایران از طرف دو قدرت امپریالیستی و همکاری متحدین بومی آنها نزدیک به دو سال ادامه داشت، تا اینکه در اکتبر ۱۹۱۷ انقلاب بلشویکی در روسیه اوضاع را بطور قابل ملاحظه ای بنفع جنبش ملی و آزادیخواهی ایران و به ضرر منافع امپریالیستی انگلیس تغییر داد.

تاريخ 100 ساله احزاب و سازمانهاي سياسي ايران - یونس پارسا بناب

دیدگاه‌ها  

0 # شهریار آریابد 1399-02-08 07:22
آنچه که در باره روس ها کمتر گفته شده نسل کشی بزرگ در شهر مهاباد می باشد که در جنگ دوم جهانی رخ داد و روس ها برای سرکوب پیشمرگان کرد شهر مهاباد را از آسمان و زمین به توپ بستند و پس از کشتار ددمنشانه همه دارایی مردمان را به تاراج برده و اندک بازماندگان این شهر به شهرها و روستای دور دست پناه بردند و من خود یکی از نوادگان آن پیشمرگان هستم که بدست دژخیمان روس کشتار و پیکر پاکشان سوزانده و بر خاکستر آنها رژه رفتند و پدرم در نوجوانی همه این رخدادهای شوم را دیده بود و با اندوه بسیار آز آنروزها یاد می کرد ، روزهای سیاهی که در هیچ رسانه ایرانی بازگو نمی شود چراکه امروز آن دشمن پلشت در چهره یک یاریگر رخ نموده . پانیده ایران
پاسخ دادن

نوشتن دیدگاه


گزینش نام برای فرزند

نگاره های کمیاب و دیدنی