تاریخ آغاز فروپاشی نظام مالک - رعیتی سنتی در ایران، به دهه های اول قرن نوزدهم میرسد که طی آن در نتیجه نفوذ و رقابت های خانمان سوز روسیه تزاری و امپراطوری انگلستان شرایطی به هیأت حاکمه ضعیف ایران تحمیل شد که بر طبق آنها تولید کنندگان و تجار بورژوازی نوپای ایران در وضعیت نا مساعدی نسبت به رقبای خارجی قرار گرفتند. بطور مثال، معافیت سرمایه داران و تجار خارجی از پرداخت ۵ درصد مالیات راهداری، علاوه بر ارزانی محصولات خارجی، موجب شد که کالاهای خارجی بتدریج در نیمه دوم قرن نوزدهم کالاهای ایرانی را از بازار بیرون رانده و بازرگانان و بورژوازی تجاری ایران را با ورشکستگی روبرو سازد. پروسه نیمه مستعمره شدن ایران نه تنها بورژوازی تجاری و نوپای ایران، بلکه صنعتگران شهر و روستاهای ایران را نیز به فلاکت و دربدری کشید. در حالی که بخش بازرگانان بزرگ بورژوازی تجاری ایران توانائی آن را داشتند که با خرید اراضی خالصه و نزدیکی به سرمایه داران خارجی خود را نجات داده و هسته اصلی «بورژوازی کمپرادور» ایران را بوجود آورنده صنعت کاران و زحمتکشان شهر و روستا با از دست دادن وسایل محقر تولید خود با بیکاری مزمن روبرو گشته و راه مهاجرت در پیش گرفتند.
مهاجرت صنعتگران و کارگران ایرانی به ایالات قفقاز و ایالات آسیای مرکزی روسیه تزاری، بویژه به ترکمنستان و ازبکستان، یک علت دیگری هم داشت و آن گسترش سریع سرمایه داری نوپای روس در مناطق فوق الذكر بود. نیاز روز افزون بورژوازی روس به کار ارزان و تشديد استثمار کارگران، بورژوازی روسیه را با جنبش کارگری نیرومندی تحت رهبری «حزب سوسیال دموکرات کار روسیه » روبرو ساخت. به همین دلیل ورود نیروی کار ارزان قیمت از ممالک محروسه ایران» میتوانست انحصار نیروهای کارگری مبارز در مناطق قفقاز و آسیای مرکزی را شکسته و سطح دستمزد را به حداقل ممکن تقلیل دهد. بنابراین نفوذ نیروهای امپریالیستی در ایران و رقابت آنان برای استقرار هژمونی سیاسی و اقتصادی در ایران از یک سو و نیاز مبرم بورژوازی روسیه به کار ارزان از سوی دیگر میتوانند دو عامل عمده در مهاجرت و گسیل وسیع ایرانیان در آغاز قرن بیستم به ایالات قفقاز و آسیای مرکزی محسوب گردند. مدارک زیادی در دسترس مورخین اقتصاد سیاسی است که نشان میدهند که دولت روسیه تزاری چنین مهاجرتی را حتى تشويق نیز میکرده است. از سال ۱۲۷۰ تا سال ۱۲۹۰ خورشیدی نزدیک به ۲۰۰ هزار کارگر ایرانی جهت یافتن کار، راهی مناطق جنوبی (قفقاز و آسیای مرکزی) روسیه تزاری شدند. تنها از شهر تبریز در سال ۱۸۹۱ میلادی (۱۲۷۰ خورشیدی) نزدیک به ۲۷ هزار ویزا برای مهاجران ایرانی صادر شده است. همین رقم در سال ۱۹۰۳ (۱۲۸۲ خورشیدی) به ۳۳ هزار رسید و یک سال قبل از آغاز جنبش مشروطیت در تمام ایران بیش از ۷۱ هزار ویزای مهاجرت برای ایرانیان صادر شد. مضافا در همین سالها، بسیاری از کارگران و صنعت گران ایرانی بدون اجازه رسمی و پاسپورت از روی استیصال به طور غیر قانونی به ایالات مختلف روسیه تزاری و ترکیه عثمانی مهاجرت میکردند.
شرایط فلاکت بار و زندگی سخت ایرانیان مهاجر که پس از طی صدها کیلومتر با پای پیاده می بایست از دسترنج ناچیز خود بهای تکه نانی را هم پس انداز کنند و برای خانواده چشم براه خود در نقاط مختلف ایران بفرستند، طوری وخیم بود که به هر کاری تحت هر وضعی تن میدادند و بدین جهت مورد استثمار و سوء استفاده کار فرمایان قرار میگرفتند. از جمله به هنگام استخدام کارگران ایران از آنان میخواستند که به قرآن قسم یاد کنند که به عضویت هیچ اتحادیه و حزبی در نیایند و در اعتصابات کارگری در آن مناطق شرکت نجویند و در صورت لزوم به عنوان اعتصاب شکن نیز علیه کارگران روسیه وارد عمل شوند. رهبران جنبش کارگری روسیه برای مقابله با چنین ترفندهای بورژوازی روسیه در اوایل قرن بیستم تصمیم گرفتند که با حمایت از روشنفکران ایرانی ساکن آن مناطق به ایجاد اولین نطفه های اتحادیه کارگری ایران و سپس شعبه سوسیال دموکرات های ایران (فرقة اجتماعيون - عامیون) بپردازند. بدین طریق با گسیل بعضی از این کارگران همراه با تعدادی از ایرانیان روشنفکر به ایران، سیر تکاملی ایجاد هسته های اولیه اتحادیه های کارگری و پیوند آنها با جنبش سوسیال دموکراسی انقلابی در بحبوحه انقلاب مشروطیت آغاز گشت. و در تابستان ۱۲۸۵ خورشیدی (۱۹۰۶ میلادی) کارگران شیلات سواحل بحر خزر در حمایت از انقلاب مشروطیت دست به اعتصاب زدند. در آبان ماه همان سال این اعتراض ها گسترش یافت و اکثر کارگران ایرانی و روسی شیلات در آن شرکت کردند. تا آنجا که نگارنده اطلاع دارد اعتصاب کارگران شیلات اولین اعتصاب کارگری به معنی مدرن آن در تاریخ معاصر ایران است.
هم چنین در سال ۱۲۸۵ خورشیدی (۱۹۰۶ میلادی) کارگران ناتوانی های شهر رشت با حمایت مجاهدین رشت برای بهبود وضع خود اعلان اعتصاب کردند. در بهمن ۱۲۸۵ کارگران چرم سازی های تهران نامه ای به مجلس اول نوشته و اعلام کردند که در صورت پذیرفته نشدن خواسته هایشان اعتصاب خواهند کرد، در اسفند ماه همان سال کارگران تلگراف خانه تهران نیز دست به اعتصاب زدند.
در تیر ماه ۱۲۸۶ خورشیدی (۱۹۰۷ میلادی) هنگامیکه محمد علیشاه با حمایت شیخ فضل الله نوری و امرای نیروی قزاق روس روزنامه های مترقی «حبل المتین» و «صور اسرافیل» را توقیف ساخت، کارگران چاپخانه های تهران که در «اتحادیه کارگران چاپخانه ها» (اولين تشكل کارگری در ایران) عضویت داشتند همگی اعتصاب چهار روزه اعلام کردند. این اعتصاب، که در راه مبارزه برای آزادی مطبوعات انجام پذیرفت و کاملا جنبه سیاسی داشت، دارای اهمیت به سزایی در تاریخ جنبش کارگران ایران است. این حرکت اعتراضی علیه رژیم از طرف کارگران اولین اعتصاب کارگری در تاریخ ایران است که توسط یک اتحادیه کاملا متشکل و سازمان یافته هدایت میشد. با اینکه این اتحادیه بیشتر از دو سال دوام نیاورد و بعد از کودتای محمد علیشاه سرکوب گشته و رهبر آن محمد پروانه در دوران «استبداد صغیر» متواری شد ولی بقایای این تشکل سالها بعد تحت رهبری محمد دهگان در سال ۱۲۹۸ خورشیدی (۱۹۱۷ میلادی) موفق به سازماندهی کارگران چاپخانه ها شده و بعدا در نبرد علیه عروج رضاخان به قله دیکتاتوری نقش بزرگی ایفاء کرد.
اوایل دی ماه ۱۲۸۵ کارگران و کارمندان واگون های تهران دست از کار کشیدند و به دستور اتحادیه خود اعتصاب کردند. این اعتصاب ۱۲ روز به طول انجامید و باعث پیروزی کارگران که خواستار اعلام علت اخراج همکاران خود و بهبود شرایط کار و زندگی بودند، شد. در تاریخ ششم آبان ۱۲۸۷ در بحبوحه انقلاب مشروطیت در سه کارخانه چرم سازی تبریز که مجموعة دارای ۱۵۰ نفر کارگر بودند، اعتصاب شد. در تاریخ نهم آبان ۱۲۸۷ بعد از سه روز این اعتصاب به نفع کارگران پایان یافت. و مزد آنها اضافه شد و کارفرما قبول کرد که کارگران اعتصابی را از کار خانه اخراج ننماید.
همچنان که پیدا است، اعتصابات در دوره اول مشروطیت در روندی پویا تشکل های کارگران را بطور فراگیر زمینه ساز شد. در عین حال طبقه کارگر با تشکیل اتحادیه های خود سلاح اعتصاب را همه جانبه و به طور مؤثر به کارگرفت. شایان توجه است که در این دوره که دورة اوجگیری مبارزات مردم در راه کسب مشروطیت و آزادی است اتحادیه های کارگری از یک سو در میدان عمل سیاسی به ناچار آبدیده و رادیکالیزه گشتند و از سوی دیگر همین اعتصاب به نفع کارگران پایان یافت. و مزد آنها اضافه شد و کارفرما قبول کرد که کارگران اعتصابی را از کار خانه اخراج نماید.
همچنان که پیدا است، اعتصابات در دوره اول مشروطیت در روندی پویا تشکل های کارگران را بطور فراگیر زمینه ساز شد. در عین حال طبقه کارگر با تشکیل اتحادیه های خود سلاح اعتصاب را همه جانبه و به طور مؤثر به کار گرفت. شایان توجه است که در این دوره که دوره اوجگیری مبارزات مردم در راه کسب مشروطیت و آزادی است اتحادیه های کارگری از یک سو در میدان عمل سیاسی به ناچار آبدیده و رادیکالیزه گشتند و از سوی دیگر همین اتحادیه ها و تشکل ها در به ثمر رساندن مبارزات مردم و انقلاب مشروطیت تحت رهبری فرقه اجتماعیون - عامیون مؤثر واقع گشتند.
با اینکه تشکل های کارگری در یک دوره زمانی معین بعد از شکست انقلاب مشروطیت با افول روبرو گشتند، ولی این دوره آرامش و سکون با پیروزی انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ و اوج گیری جنبش های رهائی بخش در ایالات شمال ایران در دوره ۱۲۹۶-۱۳۰۰ خورشیدی بپایان رسید و جنبش کارگری دوباره جان تازه یافت و با توانائی و استعداد شروع به رشد کرد.

تاریخ 100 ساله ی احزاب و سازمانهای سیاسی ایران –یونس  پارسا بناب

نوشتن دیدگاه


گزینش نام برای فرزند

نگاره های کمیاب و دیدنی