مهرمیهن | رسانه ی فرهنگ ایران

پیشگویی یزدگرد ساسانی از آمدن امام زمان (عج) ؟!

در بن نوشت های تاریخ اسلام گزارشی شگفت پیرامون پیشگویی یزدگردساسانی از آمدن امام زمان (عج) آمده است که در این جستار نخست گزارش را همسان با آنچه در بن مایه های تاریخی آمده است مو به مو می آوریم ، پس از آن دیدگاه های پژوهشگران اسلامی را بررسی می کنیم و در پایان درون مایه ی گزارش را می سنجیم و داوری را به خوانندگان گرامی وا می گذاریم.

در کتاب "سلمان فارسی استاندار مداین " نوشته ی احمد صادقی اردستانی در بخشی با فرنام "ظهور فرزند فارس" چنین آمده است :

احمد بن محمد بن عبیدالله بن عیاشی، متوفایی سال ۴۰۱ هجری، علامه محمدباقر مجلسی و محدث نوری، در ارتباط با سقوط ایران آن روز و پیروزی سپاه اسلام، داستان معجزه آسایی را روایت کردهاند، که قابل اهمیت است. خلاصه داستان این است که:

وقتی سپاه اسلام در «قادسیه» پیروز شد و خبر مرگ «رستم فرخ زاد» فرمانده ارتش ایران به گوش «یزدگرد» رسید، وی تصمیم گرفت با اعضای خانواده خویش از «کاخ سفید مداین» فرار کند، اما قبل از فرار جلو «ایوان مداین» ایستاد، و با آن ساختمان رفیع، اینگونه به سخن پرداخت:

ای ایوان مداین! بدرود، من اکنون تو را ترک می گویم، اما خودم یا مردی از فرزندانم نزد تو باز خواهد گشت، البته این کار به زودی انجام نمی شود، و زمان آن هم معلوم نیست!

سلیمان دیلمی میگوید: یک روز به حضور امام صادق (ع) رسیدم، و مفهوم این سخن «یزدگرد» را «مردی از فرزندان من» جویا شدم. امام(ع) فرمود: منظور از فرزندان «یزدگرد» صاحب الامر(ع) حضرت مهدی (ع) است (که به وسیله مادر خویش «بانویه» یا شهربانو مادر زین العابدین(ع) دختر « یزدگرد» بوده است) او ششمین فرزند من است، که بدین ترتیب از نسل «یزدگرد» به وجود می آید . در بعضی از تاریخ ها هم آمده، به هنگام اسارت «شهربانو» امام علی(ع) وی وسایر بزرگزادگان را طبق سفارش رسول خدا(ص) گرامی داشت، و نگذاشت خلیفه دوم مانند اسیران دیگر با انان رفتار نماید، و سلمان چون فارسی میدانست، واسطه ازدواج آن بانو باامام حسین (ع) شد، که از دامن وی، امام زین العابدین (ع) به دنیا آمد.

پس از بررسی این گزارش بر آن شدیم تا دیدگاه کارشناسان و پژوهندگان اسلامی را در زمینه ی این گزارش جویا شویم که برآیند آن در پی می آید :

هادی فلاح همدانی از طلبه های پاسخگو به پرسش های دینی درباره ی درستی یا نادرستی این گزارش گفت :

احتمال درستی این روایت وجود دارد زیرا در اطراف پادشاه کسانی بوده اند که برای او رخدادهای آینده را پیشگویی می کرده اند و احتمالا این موضوع نیز از پیشگویی های آنان بوده است .

همچنین :

کارشناسان پاسخگوی حوزه علمیه ی قم درباره ی درستی یا نادرستی این گزارش گفتند:

این روایت در چند منبع ذکر شده است و امام صادق علیه السلام منظور یزدگرد را بیان فرموده است.با توجه به اين كه شهربانو دختر يزدگرد مادر امام سجادعليه‌السلام است حضرت بقيه الله - ارواحنا فداه - از تبار يزدگرد آخرين پادشاه ساسانى، (متوفاى ۳۱ هجرى ) مى باشد.پادشاهان همیشه پیشگو داشته اند و این مطلب در تاریخ انها یک امر مسلم است الان هم بسیاری از سیاستمداران از پیشگوها استفاده میکنند .

اکنون نیک است چند و چون و درون مایه ی این گزارش را بسنجیم و کمی درباره ی آن بیندیشیم .

1 . پیشگویی های دربار پادشاهی و موبدان و ستاره شماران تا چه اندازه می تواند درست باشد ؟

پیشگویی موبدان و ستاره شماران برای پادشاهان در ایران و در دیگر کشورها کاری همیشگی بوده است و در شاهنامه از اینگونه پیشگویی ها که بیشتر از روی گردش ستارگان انجام می گرفته است فراوان یاد شده است .رستم فرخزاد (سالار سپاه ایران در جنگ با تازیان) خود ستاره شماری چیره دست بوده است و بنابرگواهی شاهنامه شکست ایران در نبرد قادسیه را نیز پیش از جنگ پیشبینی کرده است :

که رستم بدش نام و بیدار بود

خردمند و گرد و جهاندار بود

ستاره شمر بود و بسیار هوش

به گفتارش موبد نهاده دو گوش

بدانست رستم شمار سپهر

ستاره شمر بود و با داد و مهر

همی گفت کاین رزم را روی نیست

ره آب شاهان بدین جوی نیست

بیاورد صلاب و اختر گرفت

ز روز بلا دست بر سر گرفت!

اینکه پیشگویی کردن بویژه پیشگویی از روی گردش اختران تا چه اندازه درست و با دانش و خرد سازگار است در پهنه ی داوری ما در این جستار نیست و این نمونه تنها از آن روی آورده شد تا به خوانندگان گرامی یادآوری کرده باشیم که پیشگویی کردن در میان پادشاهان ساسانی و موبدان آنها کاری روان بوده است .

گونه ای دیگر از پیشگویی در خواب پدیدار می شود ، بدینگونه که پادشاهی خوابی می بیند و شماری گزارنده گرد می آورد و آنان آینده و برآیند آن خواب را برای او می گشایند . اینکه آیا یزدگرد چنین آینده ای را در خواب دیده است یا نه، در بن مایه های تاریخی نیامده است و ما از آن آگاهی نداریم . اما در گزارش هایی در کتاب های تاریخی اسلامی پیرامون پیوند بستن امام حسین (ع) با شهربانو دختر یزدگرد چنین آمده است :

به شهربانو گفتند: سبب چه بود كه آن روز در مسجد ميان آن همه جمعيت، حسين را اختيار كردي؟ با اينكه او را نمي‌شناختي؟
گفت: «من حكايتي دارم، آن روز كه لشكر اسلام، مدائن را محاصره كرد، شبي در خواب ديدم پيامبر اسلام(ص) به ايوان كسري آمد، و دست همين بزرگوار (امام حسين(ع)) را گرفته و به من فرمود: اي دختر پادشاه عجم! من تو را نامزد حسين(ع) كردم. چون پيامبر بيرون رفت، حضرت فاطمه(س) وارد شد و مرا در آغوش گرفت و فرمود: تو نامزد پسر من هستي، تو عروس من مي‌باشي، مسلمانان بر شما غالب مي‌شوند، و اسير آنان مي‌گردي؛ نگران مباش كه در مدينه به وصال شوهرت مي‌رسي، ازاين‌رو وقتي كه در مسجد به من گفتند: مخيّر هستي هر كه را مي‌خواهي انتخاب كني، اين آقا (حسين(ع)) را چون مي‌شناختم انتخاب كردم.

2 – یزدگرد شهریار نداسته است که خودش دیگر باز نمی گردد ؟

در گفتاری که از زبان یزگردشهریار آورده اند چنین آمده است :

ای ایوان مداین! بدرود، من اکنون تو را ترک می گویم، اما خودم یا مردی از فرزندانم نزد تو باز خواهد گشت ...

اگر ما بپذیریم که یزدگرد به هر گونه ای از آینده آگاهی یافته است ، پرسشی پیش می آید که چرا نام خود را پیش از از فرزاندش آورده است و گمان برده است که خودش دوباره بر خواهد گشت ؟

3 – کوشش فرزندان و بازماندگان یزدگرد برای بازپسگیری ایران از دست تازیان:

در تاریخ پیرامون کوشش پیروز فرزند یزگرد برای بازپسگیری کشور از دست تازیان چنین آمده است :

پس از عزیمت یزدگرد سوم آخرین پادشاه ساسانی(156-236 م)به‌ خراسان و کشته شدن او در مرو،پسر بزرگش به نام پیروز(از بطن‌ مهرنگار دختر شیرویه،پاتخشازن یزدگرد)که به هنگام این واقعه‌ در تخارستان بود خود را پادشاه ایران خواند.مورخان مطالب‌ زیادی از او به جای نگذاشته‌اند و اطلاعات ما از او بیشتر از منابع‌ چینی است.
وی در زمان پدر در محاربه‌ای با مسلمین در سال 146 میلادی‌ ناکام مانده بود.پس از یزدگرد از فغفور چین یاری خواست و دولت‌ چین او را شاه ایران شناخت اما یاری کافی به جای نیاورد.خان‌های‌ ترک که با او همداستان بودند خود با چین درگیر شده شکست یافتند و این سبب شد که چین پیروز را در سال 166 میلادی به پادشاهی بر قلمرو آنان نیز بپذیرد و تمشیت قلمرو آنان را به او بسپارد.وقوع این‌ امر همزمان با آغاز خلافت معاویه ابن ابی سفیان(086-166 م)بود. پیروز جایی به نام‌ Toi lin را که در گوشهء شمال شرقی افغانستان‌ امروزی قرار داشت مرکز امارت خود ساخت.قلمرو حکومت او تا زرنج سیستان می‌رسید.
با فشار سپاهیان عرب پیروز تاب مقاومت نداشت،ناچار به‌ تخارستان عقب نشست.از آنجا به سال 476 میلادی سفیری به دربار چین فرستاد که با احترام پذیرفته شد.پیروز در سال 776 میلادی در شهری به نام‌ singanfuâþ changngan آتشکده‌ای ساخت.بنابر نوشتهء مورخان چینی،بارها از خاقان چین یاری خواست ولی چین از درگیری با اعراب امتناع داشت و به دادن جایی به او در منطقهء مرزی‌ چین در ترکستان اکتفا کرد و شهری به نام جن‌لن را به او سپرد.سپس‌ پیروز شخصا به دربار چین رفت و در شهر Ngan si به حضور خاقان‌ رسید و مقام و رتبهء«یاور دست راست»را برای او معین کردند. گروهی از همراهان یزدگرد در خراسان همچنان نزد او مانده بودند و برخی هم پراکنده شده به اوطان خود بازگشته بودند.
مرگ پیروز سوم به سال 876 میلادی در زمان معاویه به وقوع‌ پیوست.به هنگام مرگ به احتمال زیاد چهل و یک یا چهل و دو سال‌ داشت.

درباره ی کوشش دیگر بازماندگان او نیز می توانید به این جستار بنگرید .

بنابراین گمان و اندیشه ای دیگر نیز در اینجا پدیدار می شود و آن این است که مراد یزدگرد از "یکی از فرزندانم " پسران و بازماندگان خودش در همان زمان بوده باشد ، هر چند داوری در این زمینه نیز دشوار است .

4 – آیا کاخ تیسپون تا زمان پیدایش امام زمان (عج) بر جای خواهد ماند ؟ و اگر برجای باشد آیا می توان در آن فرمانروایی کرد ؟

در بن نوشت های اسلامی آمده است که امام زمان از مکه پدیدار می شود و سپس با یاران خود بسوی مدینه براه می افتد .اما در هیچ کجا نامی از تیسپون آورده نشده است و ما می دانیم مراد یزدگرد از گفتن" یکی از فرزندان من بسوی تو (کاخ) باز خواهد گشت " گرفتن دوباره ی پادشاهی و آغاز فرمانروایی دوباره در کاخ تیسپون است بنابراین اگر کاخ تیسپون تا زمان آمدن امام زمان (عج) بر جای بماند ، آیا آمدن امام زمان (عج) بنزد آن کاخ را می توان بازگشت دوباره ی یکی از فرزندان یزدگرد به آنجا و آغاز فرمانروایی نوینی در شمار آورد ؟

کسانی بر این باورند که این کاخ تا آمدن امام زمان (عج) بر جای خواهد ماند. هنگامی که روند ماندگاری این کاخ را بر می رسیم ، از جان سالم به در بردن آن شگفت زده می شویم :

ابوایوب الموریانی در سال ۱۴۶قمری (۷۶۳م) به خلیفه منصور عباسی پیشنهاد کرد طاق‌کسری (یا ایوان خسرو) را ویران کند و مصالح آن را برای بنای بغداد به‌کار برند. منصور با خالد برمکی (وزیر ایرانی‌اش) مشورت کرد. خالد به جد خلیفه را از تخریب این ایوان معظم برحذر داشت و گفت چنین کاری مخارج گزافی خواهد داشت. خلیفه از مخالفت او برآشفت و گفت: «مخالفت تو برای جانبداری از ایرانیان است.» خلیفه به تخریب طاق‌کسری فرمان داد. مخارج این کار بر خلیفه گران آمد و به فکر افتاد از ادامه تخریب منصرف شود. دوباره به خالد رجوع کرد و نظرش را پرسید. خالد گفت: بهتر است خلیفه کار ناتمام تخریب طاق‌کسری را به پایان برد وگرنه آیندگان خواهند گفت اعراب از خراب‌کردن بنایی که ایرانیان برپا کرده بودند، عاجز ماندند. خلیفه از ادامه تخریب منصرف شد. این روایت در کتب تاریخی فراوانی آمده است. مسعودی در مروج‌الذهب نوشته است: «هارون‌الرشید مصمم شد ایوان [کسری] را خراب کنند و نظر یحیی [برمکی] را که محبوس بود خواست. یحیی نیز با اینکه مورد بی‌مهری هارون بود به هارون همان جوابی را داد که خالد به منصور داده بود.»

افزون بر آسیب هایی که فرمانروایان می توانستند به این کاخ بزنند و در کار خود ناکام ماندند ، در تاخت و تاز نیروهای آمریکا به عراق و برانداختن فرمانروایی صدام حسین نیز گزندی بدین کاخ ایرانی نرسید و از گزند گروه داعش نیز در امان ماند !

5 – سوشیانت و امام زمان (عج)

در اینجا گمانی دیگر پدید می آید و آن این است که اگر بپذیریم یزدگرد از آینده آگاه شده است و مراد او از گفتن " البته اینکار بزودی انجام نمی شود " اشاره به آمدن سوشیانت بوده است ، و با نگرش بر اینکه برخی از دانش پژوهان دینی، رهایی دهنگان (منجی ها) در دین های گوناگون را یکی دانسته اند ، می توان پذیرفت که این گزارش درست است و یزدگرد سوشیانت را یکی از فرزندان خود بشمار آورده و بر این باور بوده است که او خواهد آمد و پادشاهی را دوباره خواهد گرفت . در همین زمینه یادآوری می شود که استاد  فریدون جنیدی یکی از شوندهای شکست سپاه ایران از سپاه تازیان را باور موبدان درباره ی آمدن سوشیانت دانسته است و آورده است :

موبدان دربار بر این باور بودند که باید کشور شکست بخورد و روزگار آشفته گردد تا زمینه ی آمدن سوشیانت فراهم گردد و همین انگیزه ، سپاهیان را از جنگیدن در برابر دشمن دلسرد می کرد .

به هر روی داوری پیرامون این گزارش و درستی یا نادرستی آن دشوار است و ما کوشیدیم در این جستار پیرامون درون مایه ی این گزارش گمانه زنی هایی را بنگارش در آوریم و در آینده نیز اگر به نکته ی تازه و روشنی بخشی برسیم آن را بدین جستار خواهیم افزود .

...............

گروه پژوهندگان مهرمیهن

دیدگاه‌ها  

-4 # ورجاوند 1396-08-25 19:47
سپاس بر شما. بسیار زیبا.
شماری بر این باورند که شهربانو همسر امام حسین (ع) نمی‌بود ا خواهشمندم از این جستار نیز بنگارید!
پاسخ دادن
0 # بابک پاکدامن سردرود 1398-05-23 21:33
این که ساختمان هایی چون ایوان مادیان (اصلی) چنان با شکوه بر جای مانده اند، از درستی کار سازندگان ایران زمین آن روزگار و ایوینَگان (شرایط) آبهوایی و زمین شناختی است و پیوندی با چیزهای دیگری ندارد. در نزد هر خردمند ایران دوستی هر دوشیزه و بانوی ایران زمین آزاد و ارجمند است و دریغا که پس از این همه داستان به کنیزی (واژه پارسی پهلوی با چیم/ معنی دختر جوان که پس از یورش تازیان به چاکر با نیمی از دادهای/ حقوق زن آزاد آن زمان/ زن عرب یورشگر دگرگونی یافته است) گرفته شدن دختران و بانوان ایرانشهر بزرگ از آراگ (عراق) تا خراسان بزرگ، هنوز گروه نویسندگان آبروی ایرانیان را به ارج نهادن به دختر یا شاهزاده و نیز شهبانوی یزدگرد سوم می پردازند. از خواب گران خیز! اگر نتوان به هر چیمی (دلیلی) راست نوشت، نباید دروغ و یا نادرست را رواگی بخشید.
پاسخ دادن
-1 # کیا 1400-08-05 18:24
دقیقا درسته این مطلب،به دلایلی که نمی تونم بگم
پاسخ دادن
+1 # یلدا 1400-11-13 20:17
امروزه بر هیچ پژوهشگر و محقق و تاریخدان پوشیده نیست که نه یزدگرد و نه انوشیروان و نه هیچکدام دختری به نام شهربانو نداشته اند و هرگز حتی نوکران و رامشکران در جنگ اعراب نیفتادند
پاسخ دادن
+2 # محمد 1400-12-25 21:11
واقعاً متاسفم وقتی میبینم خیلی ازکسانیکه ادعای این رودارندکه چیزی ازتاریخ میدونن اصلاًنمیدونن وآگاهی حتی ذره‌ای اطلاع ازاینکه پیامبر(ص)وائمه(ع)ایرانی الاصل هستندندارندهمه مامیدونیم که جدپیامبرابراهیم بوده که دراصل براهیم است که ایرانی است وهمسراول ابراهیم ساره بوده که سارا و دارا نمادزبان فارسی هستندوهمسردوم آن که اسماعیل جدپیامبرازاوزاده شده آناهیتا نام داردکه یعنی بدون پلیدی وبه سبب مهاجرتهای زیادنامش هاجرشده است یعنی مهاجرت کننده
ائمه(ع)بعدازرحلت پیامبردرهیچ فتحی شرکت نکردندببینیدمیگم درهیچ فتحی نه هیچ جنگی یعنی در جنگ مثل نهروان و جمل بودند اما در فتح ایران نه دقت کنید که ما دو نوع عرب داریم عدنانی و قحطانی که یکی واقعاً عرب است و یکی عرب نبوده و به سبب زیستن در میان اعراب عرب زبان شده که پیامبر و ائمه از این نوع هستند یعنی عرب نبودند مسائلی دیگر دلایل محکمی هستند بر ایرانی بودن ائمه از زبان خودشان است که حدیث هم هستند وجود دارد
پاسخ دادن
+1 # وحید 1401-02-14 01:35
تا حدودی این مطلب درسته و تا حدودی اشتباه
اما اگر پان ایرانیستهای عزیز کمی تعصب رو کنار بگذارند حل این موضوع راحت تر خواهد بود
بابل محل زندگی اقوام مختلفی بود که برجسته ترینشون عبری ها کلدانی ها و لولوبی ها بودن اما اگر به خاطر چیرگی ایران بر بابل بخواهیم عراق رو استانی از ایران باستان بدانیم باز هم در این صورت اولین تسلط ما بر آنها به دوره هخامنشیان بر میگرده در صورتی که ماجرای کوچ ابراهیم از اون منطقه به شامات به زمان بسیار قبل تر از ورود اجداد پارس ها به منطقه بوده پس همسان سازی پارسی با اسم ابراهیم درست به نظر نمیرسه البته با کمال احترام
به همین دلیل به احتمال بسیار زیاد ماجرای بانویه صحیح تر به نظر میاد
مخاطب عزیز باور بفرمایین که با جان استخوان از ایران باستان با فخر یاد میکنم اما این نباید باعث بشه ما دلیل شکست ایران از اعراب رو با مبحث ائمه خلط کنیم
خدمات متقابل اسلام و ایران انقدر زیاد هست که اتفاقا بسیاری از فرهنگهای ما توسط اسلام به جهان معرفی شد و زیبا ترین بخش این مساله نقش پررنگ ایرانیان در وعده های آخرالزمانی توسط ائمه ست ما به خاطر ژن امپراطوری تسلط بر نیمی از جهان و حکمت خسروانی واقعا با لیاقت ترین مردم برای فهم فرزندان محمد و خصوصا نهمین فرزند حسین ع هستیم
پاسخ دادن

نوشتن دیدگاه


دستاوردهای هموندان ما

بارگذاری
شما هم می توانید دستاوردهای خود در زمینه ی فرهنگ ایران را برای نمایش در پهرست بالا از اینجا بفرستید.
 

گزینش نام برای فرزند

 

نگاره های کمیاب و دیدنی

XML