چنین بنظر می آید که اصل بازی هفت سنگ از اصل داستانی که خواهید خواند گرفته شده باشد. اگر چه این داستان از ادبیات نو زرتشتی است و ربطی به اندیشه زرتشت ندارد و در کاتاها که سروده وخشور ایرانی است چنین نبردی دیده نمی شود،اما عللی که موجب پیدا شدن داستان گردیده ممکن است که به پیدایی بازی هفت سنگ انجامیده باشد.

هرمزد سرچشمه آسایش و خیر و نیکی است و اهريمن (تاریکی) منبع شر و زشتی می باشد. لذا چون هرمزد از دانائی و خردمندی و خوبی از همه برتر بود و اهريمن بعکس کم دانش و فرومایه و بدکار بود و در قعر جهانی از تاریکی میزیست ، پس هرمزد با دانش بیکران خود دریافت که جهانی از تاریکی وجود دارد و ممکن است اهریمن بدنهاد آرام ننشیند و به جهان روشنائی دست ببرد و آنرا به زشتی خود آلوده نماید. از اینرو برای اینکه وسیله ای برای راندن اهریمن داشته باشد با آفرینش "جهان مینوی" (جهان اندیشه که اثری از پوست و گوشت و تن در آن نبود ) موجوداتی از فروهر و اندیشه ساخت که در این عالم اثری از جنبش و گفتار نبود همه صفا وسکون بود .

چون سه هزار سال بر جهان مینوی گذشت اهريمن نادان از جهان تاریکی بیرون آمد و جهان روشنایی را با همه زیبائیش دید و چون شریر و بدنهاد و دشمن خوی بود به تباه کردن جهان هرمزد کمربست و به جهان تاریکی خود رفت و برای نابود کردن جهان روشنائی دیوان و شیاطین بسیار پدید آورد.

چون هرمزد بر آفریدگان اهريمن نظر کرد همه را زشت و پلید دید و چون نسبت به پیروزی خود آگاه بود ، به اهریمن گفت ای اهریمن آفریدگان مرا ستایش کن و آنان را یاری کن تا بپاداش آن  را از مرگ برهانم و جاوید کنم . اما اهریمن گمان برد که هرمزد ناتوان شده که در پی آشتی است .

نعره کشید که : "نه آفریدگان ترا یاری نمیدهم و آنان را ستایش نمیکنم بلکه آفریدگان ترا تا ابد آسیب خواهم رساند و آنان را از پرستش تو دور خواهم کرد و به پرستش خود خواهم کشاند " . و چون هرمزد میدانست که اگر اهریمن و دیوان را در آزار و پیکار آزاد بگذارد و فرصت بیابند در دل آفریدگان او رخنه می کنند، و جهان روشنایی را به پلیدی و زشتی و شر و بدنهادی می کشانند و چون میدانست اهریمن تا سه هزار سال در مانده و مدهوش در قعر ظلمت خواهد افتاد ، از اینرو به اهریمن گفت : ای اهریمن بیا تا زمانی برای کارزار مقرر کنیم ، بپذیر که نه هزار سال دوران کارزار باشد . اهریمن از نادانی پذیرفت.

هرمزد پس از آن به کامل ساختن " جهان مینوی" پرداخت و پس از آن "جهان مادی" را بوجود آورد. چون هرمزد در جهان مینوی ایزدان شش گانه را آفرید تا در نگاهبانی عالم و نبرد با اهریمن یاور وی باشند . اینان "بهمن" (اندیشه نیک) و اردیبهشت (برترین راستی و پاکی) و شهریور (بهترین فرمانروایی) و اسپندارمذ (فروتنی و تقدس) و خرداد كمال و رسائی  و مرداد (بیمرگی و جاودانگی ) بودند که به آنها امشاسپندان گویند .

پس اهریمن هم شش دیو مهیب و بدکار بیاری خود و در مقابل آفریدگان هرمزد آفرید که اینان اكومن akaman ( که در راس سایر دیوها می باشد ) - اندر andar - ساوول savul ناگهس naghes تریز tariz-زریز zariz می باشند و در پهلوی به اینان كماله گویند .

هرمزد پس از بوجود آوردن : آب - باد - آتش - زمین - گیاه - جانور (که کاوی سپید است و گوهر آن از آتش می باشد ) وآدمی (که نخستین انسان روی زمین و گوهر او هم از آتش می باشد) امشاسپندان را به نگاهبانی از آنان گماشت و از آنان خواست تا او را در نبرد با اهریمن یاری دهند. تا جاویدان گردند.

و به آنان گفت: بعد از مرگ شما را به جهان مینوی خواهم آورد و آنان پذیرفتند.

بعد از سپری شدن سه هزار سال ماده دیوی بنام "جه" jeh اهريمن را بیدار می کند و از او خواهش میکند که برای نابودی آفریدگان هرمزد به جهان روشنائی حمله کنند.

پس آنان به جهان روشنائی حمله میکنند. و آب را به شوری و آفت و بدمزگی آمیخته میسازند و در آتش دود و غبار بوجود می آورند و آسمان را تیره کرده آنگاه به گاو سپید حمله برده و آفت گرسنگی و تشنگی و نیاز و بیماری را بر جان وی می زنند و هرمزد دوائی به چشم گاو مالید تا کمتر درد ببیند. سپس گاو سپید بیمار شد و پیش از آنکه در گذرد گفت تا چهار پایان سودمند از تخمه وی در جهان بمانند. پس از آن درگذشت و روانش به هرمزد پیوست و بر دست راست وی قرار گرفت .

سپس اهریمن رو به کیومرث گذاشت و آفت درد و بیماری و آز و نیاز و رنج  تشنگی و گرسنگی را نصیب وی کرد و هرمزد آدم (کیومرث ) را در خواب فرو برد تا گزند اهريمن بر وی کم شود .

چون بیدار شد جهان را تاریک و جانوران زبان کار و حشرات زهرآگین دید و فریاد و نعره دیوان سراسر فضا را پر کرده بود.

اهریمن برای نابود کردن کیومرث هزار دیو روانه کرد و کیومرث سی سال پایداری کرد اما قبل از آنکه در گذرد، گفت: "پس از من از تخمهء من مردمان پدید آیند و در این جهان به نیکی و راستی زندگی کنند و جهان را از زشتی اهریمن و یارانش پاک سازند . پس از آن روانش بر دست چپ هرمزد قرار گرفت .

اهریمن با هفت سیاره از یارانش و با گروهی از دیوان به سپهر اختران تاخت و ستارگان نحس را در کنار اختران سعد نشاند، نیمروز چون شب تاریک شد و سراسر جهان از آفت اهریمن آلوده گشت . ایزدان مینوی و اختران و آفريدگان هرمزد همه بكوشش برخاستند و با دیوان اهریمن در افتادند نود شبانه روز کارزار بود. در پایان این مدت هرمزد و یارانش پیرور شدند و دیوان را در هم شکستند و اهریمن را بدوزخ خویش باز پس افکندند و آسمان را گرداگرد جهان حصار کردند تا دیگر اهریمن بآفریدگان هرمزد دست نیابد . اما آفات اهریمن در جهان باز ماند و درد و بیماری و نیاز و خشم و دروغ و جانوران زبانکار دامنگیر این جهان شدند.

بازی هفت سنگ

هم اکنون در بیشتر نقاط ایران میتوان بچه ها را در حال انجام این بازی مشاهده کرد. قبل از شروع این بازی بچه ها هفت عدد سنگ تخت که هر کدام به اندازه یک مشت می باشند ، انتخاب میکنند و روی همدیگر می چینند.

سپس دو نفر که از سایر بچه ها بزرگتر هستند روبروی همدیگر قرار گرفته و هر کدام برای تشکیل یک دسته ، شش نفر از بچه ها را انتخاب میکنند. به این ترتیب به دو دسته هفت نفری تقسیم می شوند.

اکنون یکنفر از دسته مقابل می بایست توپ کوچکی را در فاصله 6 الی ۱۰ متری به طرف سنگهای چیده شده پرتاب نماید و آنها را بیاندازد.

حال برای اینکه یکی از دسته ها بازی را شروع کند و توپ را به طرف سنگها پرتاب نمایند ، دو نفر از هر دسته که قبلا بارگیری کرده بودند به نمایندگی از طرف یاران خود روبروی همدیگر قرار گرفته و با پرتاب سنگ ریزکوچکی به هوا در حاليكه قبلا یک طرف آن را خیس کرده اند تر یا خشک میاندازند.

و به این ترتیب وقتی سنگریزه صاف که یک طرف آنرا خیس کرده اند به زمین می نشیند ، تکلیف دسته ای که میبایست توپ را به طرف سنگهای چیده شده پرتاب نماید معلوم میگردد.

در اینجا دسته ای که میبایست توپ را به طرف سنگهای چیده شده پرتاب نماید به فاصله ۶ الی ۱۰ متر دورتر و روبروی سنگهای چیده شده می ایستد  و دسته ای که محافظ هفت سنگ میباشد نیز در پشت هفت سنگ چیده شده یک نیم دایره را تشکیل می دهند وروبروی دسته مقابل می ایستند. التبه باید متذکر شود که بنا به گفته افراد کهن سال در گذشته بجای پرتاب توپ به سنگها از لنگه گیوه (یک نوع کفش محلی که روی آن را با نخ میبافند) برای انداختن هفت سنگ استفاده می کرده اند.

وقتی که یکنفر از دسته مقابل توپ را به طرف سنگها پرتاب میکند و سنگها را می اندازد ، دسته دیگر میبایست بیدرنگ توپ را از زمین بردارند تا بتوانند هنگامیکه افراد دسته ایکه سنگها را انداخته اند و برای چیدن سنگها میخواهند بطرف آنها هجوم آورند، با توپ به کلیه افراد هجوم آورند، ضربه وارد کنند.

که در اینصورت اگر ضربه توپ به هرکدام از افراد هجوم آورنده برخورد کند آن یکنفر در یک دور بازی که انجام گرفته است خارج شده و منتظر می ماند که ببیند آیا یارانش میتوانند بدون اینکه ضربه توپ به آنها برخورد نماید هفت سنگ را بچینند؟

بعضی مواقع ممکن است یک یا دو نفر از دسته هجوم آورنده ای که قبلا با توپ سنگها را انداخته بودند باقی بمانند و بدون اینکه ضربه توپ به آنها وارد شود ، بتوانند هفت سنگ را بچینند. که در اینصورت موجب برنده شدن دسته خود در یک دور بازی می شوند.

اما اگر افراد دسته ای که محافظ هفت سنگ هستند بتوانند با توپ به کلیه افراد دسته ای که قبلا سنگها را انداخته اند ضربه وارد کنند و نگذارند آنان سنگها را بچینند ، برندهء یکدور از ۹ دور بازی خواهند شد.

این بازی تا ۹ دور کامل ادامه دارد و در هر دور بازی هفت سنگ جای هر دو دسته با همدیگر عوض می شود .

بازی ایرانی هفت سنگ

حال بهتر است در مورد تشابه این بازی با موضوع داستانی که قبل از بازی هفت سنگ ذکر شد، شرح مختصری داشته باشیم همانطور که ذکر شد در بازی هفت سنگ دو نفر که از سایر بچه ها بزرگتر بودند، هر کدام شش نفر را انتخاب میکردند و در داستان داریم که "هرمزد " با شش امشاسپندان با " اهریمن" و ۶ دیو به مبارزه برخواستند . بنابراین اگردو نفر از دو دسته بازی هفت سنگ را به هرمزد و اهریمن و یاران آن دو را به امشاسپندان و سایر دیوها و همچنین ۹ دور کامل بازی را به مدت زمان نه هزار سال کارزار داستان مذکور تشبیه نمائیم و هفت عدد سنگ بازی هفت سنگ را به آفرینش هرمزد یعنی آب - باد - آتش - زمین - گیاه – گاو - آدمی تشبیه نمائیم پس دسته ای که با توپ سنگها را انداخته اند چنانچه موفق بشوند دوباره سنگها را بر روی هم بچینند با صحبت اهریمن در داستان ذکر شده مطابقت دارد که به هرمزد میگوید : "کاری میکنم که آفرینش روشنائی از او چشم بپوشند و تاریکی را پرستش کنند". لذا دسته محافظ هفت سنگ نمی گذارند دسته ای که خود باعث سقوط هفت سنگ بوده اند ، دوباره به میل خود آنها را بر روی هم بچینند .

ایرج محرر – آیینه ی آیین ها و افسانه های لرستان

نوشتن دیدگاه


گزینش نام برای فرزند

نگاره های کمیاب و دیدنی