از بزرگ زادگان توس، در نیمه ی اول سده چهارم هجری و مدتی حاکم این ولایت بود و سپس به سمت سپهسالاری سامانیان و حکومت خراسان رسید. به امر وی وزیرش ابو منصور معمری، شاهنامه ابومنصوری(مبنای کار دقیقی و سپس فردوسی در نظم شاهنامه) را در سال های 339 تا 345 ق فراهم آورد.
شاهنامه ابومنصوری به دستور و سرمایه ابومنصور محمد بن عبدالرزاق طوسی فراهم شد. این شاهنامه به تاریخ گذشته ایران پیش از اسلام میپرداخت.اصل کتاب از بین رفته است؛ اما مقدمه آن که حدود پانزده صفحه میشود، از طریق برخی نسخههای خطی قدیمی باقی ماندهاست. این شاهنامه برگرفته از شاهنامه ابوالموید بلخی و خداینامههای ایران باستان بودهاست.فردوسی نیز شاهنامه ابومنصوری را به نظم درآورد.
ابومنصور در شاهنامه فردوسی:
یکی نامه بود از گه باستان
فراوان بدو اندرون داستان
پراگنده در دست هر موبدی
ازو بهره ای نزد هر بخردی
یکی پهلوان بود دهقان نژاد
دلیر و بزرگ و خردمند و راد
پژوهنده ی روزگار نخست
گذشته سخن ها همه باز جست
ز هر کشوری موبدی سالخَورد
بیاورد کین نامه را گرد کرد
بپرسیدشان از کیان جهان
وزان نامداران فرخ مِهان
که گیتی به آغاز چون داشتند
که ایدون به ما خوار بگذاشتند
چگونه سرآمد به نیک اختری
بریشان بر آن روز کـُندآوری
بگفتند پیشش یکایک مِهان
سخن های شاهان و گشت جهان
چو بشنید ازیشان سپهبُد سَخُن
یکی نامور نامه افکند بُن
چُنین یادگاری شد اندر جهان
برو آفرین از کِهان و مِهان