اگر عزیزالدین نسفی و نجم رازی و شیخ اشراق در زمانی پیرامون سه هزار سال پس از زرتشت، با دو گسستگی بزرگ تاریخی، یورش اسکندر و ظهور اسلام و گرویدن ایرانیان به دین نو و دیگر شدن دبیره و دفتر و دیوان، برخوردار از اندیشه های پیش از زرتشت بوده اند، کوروش هخامنشی نیز برخوردار از همان فرهنگ بوده است، که پس از دست یافتن به بابل،‌ نوشته ای را که امروز اعلامیه حقوق بشر می‌خوانند، برای آگاهی بابلیان صادر می کند.

باید دانست که بسی از آیین های نیک گذشتگان، بی نوشته و آیین نامه، هنوز نیز در ایران فرهنگی مو به مو به کار گرفته می شود؛ همچون پذیرش مهمان و دادن خوراک به درماندگان، بزرگداشت بزرگتران، خواستن آمرزش و مهمانی کردن مردم برای آرامش روان درگذشتگان، نسوزاندن هیزم تر، بیرون نکردن جانوران از دم خانه تا دم مرگ، نیازردن زمین و تمایل به آبادانی آن، خوراک دادن به پرندگان، نچیدن میوه  نارس و  ...

این آیین ها و بسیاری دیگر در زمان کوروش نیز بنیرو بود و همگان می دانستند که چگونه باید در جهان پاک و سپند و استوار بزیند. پس نوشتن آن فرمان در بابل برای آگاه کردن دیگران بوده است از آیین های زیست ایرانی که پیش از آن در ایران روان بوده است!

سنگ نبشته پیدا شده از او، اعلامیه حقوق بشر نیست، و او، داستان گشودن  بابل و آزاد کردن قوم  یهود و بازگرداندن آرامش، و گرامیداشت اندیشه  دیگران را، همچون یک برگ از  تاریخ ایران، بر آن سنگ، نوشته است؛ اما مدعیان  حقوق بشر که در میان این نوشته سخنانی درباره  حقوق بشر می یابند، باید بدانند که سده ها و هزاره ها پیش از  کوروش، این داد در  ایران بزرگ باستان فراهم آمده و به آیین بوده است. و نخستین «اعلامیه حقوق بشر» در نامه های  ایران وابسته به دوران خانه سازی بشر است به نام «پردات» . «پر» همان است که «prime» انگلیسی و «primer» فرانسوی و «prim» آلمانی از آن برآمده است که همان «نخستین» باشد؛ و «دات»، همان «داد» و «قانون» است.

نرم نرم با پیشرفت کارها در ایران، و پیدایش دین‌ها و دگرگونی رو به بهی در اندیشه ایرانی، به قانون یا داد نخستین بندهایی افزوده شد. دادی که کوروش نیز ماننده هر ایرانی دیگر، سر به فرمان آن داشته است، و به هنگام گشودن بابل،‌ بخشی از آن را که در آن نبرد بایسته می نمود، به کار بسته است.


فریدون جنیدی

نوشتن دیدگاه


گزینش نام برای فرزند

نگاره های کمیاب و دیدنی