نخست باید از استاد پرسیدن که آیا برای زبان پارسی واژه سازی میکند یا میخواهد یک زبان ایرانیک نو پدید آورد؟
ایرادان -ی که اندر کار استاد به نگر رسد:
1- پیچیدگی وناآشنانمایی واژگان: اندر نخستین نگاه هم خوگان (عادی) مردم و هم کسان-ی که با واژه سازی و زبانها ی ایرانیک آشنا اند نتوانند پی بردن یا با دشخواری توانند دانستن که آیا این واژگان نوساخته بیگانه است یا نه
2- دگردیسی و دگرگونی بسیار و بیمرز و بیهَند (بیقاعده) واژگان نوساخته : واژگان نو باید آشنا و زودیاب باشند. واژگان نوساختۀ استاد ملایری یا سر و تَهِشان بریده است یا بی کرکوز-ی منطقی کوتاه شده است. تنها هنگام ناچاری و نیاز بسیار توان واژگان را دگرگون کردن نه برای کوتاهی و زیبایی یِ بیکرکوز. نمونه: کرواز؛ از کردن و آواز. گزینش این دو واژه تا اندازه -ای شگفت نِماید.
3- پروا نکردن به واژگان پارسی و بهره نبردن از واژگان باب (متداول)اندر زبان. نمونه باز هم کرواز. ریشۀ کردن اندر پارسی کُن است نه کر و میبایست اندر واژه سازی از کن پارسی بهره میبرد. کسروی برای فعل، کارواژه را سازاند. هم کار و هم واژه اندر پارسی آشنا است و هم به کار روند و هم ساده اند.
4- به کار بردن ریشگان به مانیکها ی تازه و نادرست. نمونه : راشتار به جای director. از راست یا راشت + ار. همریشه با regere = راهنمایی کردن. نخست اِواز(صرفا) این که یک واژۀ پارسی همتا -یی اندر دیگر زبانها ی هندواروپایی دارد کرکوز نمیشود که به مانیکها ی همان واژه نیز به کار رود. مانیک-ی که به راشتار داده است نادرست است چون این وامگیری مانیک از زبان-ی دیگر میشود. دویم پسوند -ار که نادرست است و درست -دار یا -تار با مانیک کنندگی است. اگر واژگان میانیک پارسیک را میجستند به نَییدن میرسیدند و میتوانستند از نیدار بهره بردن. اگرچه این واژه ناآشنا است چون به کارواژۀ "نییدن = راهنمایی کردن" نیازمند ایم باید از این واژه بهره بردن.
5- به کار بردن وندان (پیشوند و پسوند) به مانیکها ی گوناگون: اندر پارسی سره زبان-ی که باید نِزومان (دقیق) و بی ابهام باشد نتوان از وندان با چند مانیک بهره بردن. نخست باید وندان را به سامان کردن ومانیک درست هر وند را روشن کردن و مانیکها ی افزوده و نادرست وندان را زدودن و کاهاندن. پس از آن که هر وند یک مانیک درست یافت آن هنگام باید از آنان اندر واژه سازی بهره بردن. این گونه نباید باشد که هرکس هر وند را خواست به مانیکها ی گوناگون و نادرست به کار برد. بدین شیوه اگر چُنین پیش برود اندر واژه سازی دوباره کاری و چندباره کاری خواهد شد. واژگان -ی که نادرستانه ساخته شده اند پیاپی دگرگون خواهند شد تا زمان-ی که ساختمان واژه از هیچ نگر هیچ ایراد-ی ندارده باشد. نمونه : بهره وری از پیشوند وا- Prefix vâ- denoting "reversal, opposition; separation; repetition; open; off; away,"
6- واژه سازی یِ بیهُده : نمونه : بیشال = جمع (بی شال = بدون شال؟ [هنگام-ی که واژه الفنج را داریم]) نخست باید از واژگان بَوِشمند(موجود) اندر زبانها ی ایرانیک و سانسکریت بهره بردن. واژه سازی اندر سپس گامگان (مراحل) است. نخست واژه جویی و واژه یابی سپس هنگام نیاز و ناچاری واژه سازی باید کردن.