یار، یاور(یارور)، یارو، همیار، دستیار، بسیار، پتیاره، یارستن، یاری، یاران، یارانه، ایار(عیار)، ایارتن...
همه موبَدان، سرفِکنده ، نِگون
چرا؟ کَس نیارِست گفتن، نه چون
جمشید ، پس از همتایی کردن با ایزد ، چُنین گفت و زهاک پسر مَرداس، بر او چیره گشت و جمشید را با اره به دو نیم کرد؛ ایرانیان هزار سال زیر ستم زهاک بودند
شاهنامه، پردیسی