بودن: بو(هستن،وجود داشتن)د(ت،نشانه گذشته) َن(بنواژساز)(ناگذرا)
بادن(بوادن، بواندن): با(هستاندن،بوجود آوردن)د(ت،نشانه گذشته) َن(بنواژساز)(گذرا)
باش(بوایش،بوانش): با(هستاندن) ِش (بنواژساز)
مباش: مَ(نشانه بازدارنده)با(بایش)ش(شناسه سوم کس)
مباد: مَ(نشانه بازدارنده)باد(بادن، هستاندن)
نکته: پیشوند( ن )تنها برای نایش است و نباید بجای بازدارندگی بکار رود. مانند: نگفتم، نگفتی، نگفت، نگفتیم، نگفتید، نگفتند
بیک کارواژه نگو نادرست است و باید مگو را بکار بریم زیرا پیشوند( م )برای بازدارندگی(نهی)(دستورناییده(امرمنفی)) بکار میرود.
سخن رنج (مگو) جز سخن گنج (مگو)
ور ز این بی خبری رنج (مبر) هیچ (مگو)
دوش دیوانه شدم عشق مرا دید و بگفت
آمدم، نعره (مزن) جامه (مدر)، هیچ (مگو)
جلال الدین محمد بلخی شناسا(معروف) به مولوی
نغز نکته ای دیگر: اَستن دارای چندین مانای ناهمسان است و همریشه با St در زبانهای آلمانیک، انگلیک و ...
نمونه ها در انگلیک: Standard, Start, Still, Stuff, Stall, Stand, Stay, Stop, State, Status, Statue, etc
نمونه ها در پارسیک: استخوان، استان، استوار و ...
این کارواژه گردانپذیر(قابل صرف) است :
استم، استی، است، استیم، استید، استند
کارواژه ی هستن نیز از همین کارواژه گرفته شده
هستن: ه(وجود داشتن، بودن)استن