درود،
آیا واژه roxš (برابر شعاع نور) و واژه ray (برای روشنی) هم ریشه هستند؟ اگر پادسخ آری است، می توانیم آن را برای برابر واژه radio اندرورزاندن. چون radio از ریشه لاتینیک radius (برابر شعاع نور) گرفته شده است.
واژگان varmagir و varmadurvâz هم خوب هستند، بژ از ریشه varm، اندر پهلویک برابر [wave] هستند. نمی دانم اندر پهلویک، واژه ای نزدیک به ray و radius هست یا نه. برابر [beam] اندر پهلویک، brāzāg (افروخته/بر افروخته؟)، و برابر [ray] برای خورشید، tēx (تیغ آفتاب؟) و برابر [light]، (روشنی، فروغ و چراغ؟) rōšn(īh), peyrōg; cirāh است.
آیا واژگان روشن و roxš از یک ریشه هستند؟
هرچند می پدیرم که برابر [wave] برای radio از [ray] فرزامتر است، و [ray] و roxš را بهتر است برای واژگان دیگر مانند سینما، آپارات، و فوتو لیتوگرافی، که با روشنایی سر و کار دارند، اندرورزانیم. بژ از سوی دیگر، از آنجا که ریشه زوانیک واژه رادیو، از ray است، کرکوزآوری نخست را نیز، باید اندر یاد داردن.
radio (n.)
"wireless transmission of voice signals with radio waves," 1907, abstracted or shortened from earlier combinations such as radio-receiver (1903), radiophone "instrument for the production of sound by radiant energy" (1881), radio-telegraphy "means of sending telegraph messages by radio rather than by wire" (1898), from radio- as a combining form of Latin radius "beam" (see radius). Use for "radio receiver" is attested by 1913; sense of "sound broadcasting as a medium" also is from 1913.