0 تراز
1,193 بازدید
در پالایش زبان از سوی (4,357 تراز)
دوباره دسته بندی کردن از سوی
به جای واژه ی نادرست «رایانامه» چه پیش مینهید؟
شاید چیز-ی نزدیک به پَیکخانه ی شبکیک šabakeik

3 پاسخ

+1 تراز
از سوی (3,641 تراز)

درود بر شما

واژه ی "تارنامه" را چگونه ارزیابی می کنید ؟
+1
از سوی (4,357 تراز)

میل (آمریکاییک) برابر با پست (بریتانیک) است. به جای پست میتوان گفتن پیکخانه؛ پیکی (کار پَیک). واژه ی پیامرسان یا پیامگاه به مفهوم-ی  که میخواهیم نیز نزدیک است. ما با شبکه سر و کار داریم که از مفهوم تار تا اندازه-ای دور است. واژه ی پست از نامه فراگیرتر است. اکنون ایمیل دیگر اواز رایانه‌ایک نیست.

0
از سوی (3,641 تراز)

با سپاس از شما

به گمانم اکنون که سیل گسترده ای از واژگان بیگانه به سوی زبان ما روانه شده است ، بایسته است در هنگام ساخت برابرواژه برای واژگان بیگانه چندان سخت گیری نکنیم بویژه اینکه من خود با برابرگزینی به شیوه ی واژه به واژه ( یعنی دقیقا از روی معنی واژه ی بیگانه برابرگزینی کردن ) همداستان نیستم زیرا اینکار روند کار را بسیار کند می کند و برای بسیاری از واژگان بیگانه نمی توان از روی معنی واژه ای ایرانی دقیقا با همان معنی و کاربرد بیگانه اش برگزید .
+1
از سوی (4,357 تراز)

همچونین ساده‌وار میتوان به جای «ایمیل»؛ «پیامگاه» گفتن.

+2 تراز
از سوی (2,031 تراز)
ویراست در از سوی

درود،


گمان می کنم بهترین برابر برای email، همان پیک الکترونیک است. باییم نخست، برابر فرزامی برای electronic یافتن. پیکخانه (الکترونیک) را بهتر است، به جای inbox اندرورزانیم. با اینکه تار، برابر فرزامی برای web نیست، همداستان هستم. اگر برابر فرزامی برای network و web بیابیم، برابر بسیاری از واژگان information technology (آگاهیک فندآوری؟) را می توانیم سازاندن. اندرباره jâlmân بیشتر بنویسید.
0
از سوی (4,357 تراز)
ویراست در از سوی

پیکخانه جایگاه کسان (یا دستگاهان) پیک و کارگاه (ادراه ی پست) ایشان است. inbox را انبار رَسَگان (چیزان رسیده) یا برابرواژه-ای دیگر میتوان نامیدن. به جای الکترونیک شاید بهتر باشد از برابرواژه ی پارسیک شبکه بهره ببریم.

چون واژه ی جال برابر با دام و شبکه (چیز-ی سوراخدار و توروش) است، خواسته ام با افزودن پسوند نامواژه‌ساز -مان واژه-ای نو برای شبکه به مفهوم امروزیک آن بسازم. جالمان چیز-ی که مانند جال (شبکه) است با مفهوم امروزیک آن. برای نیفزودن بر بار چمه‌ایک جال.

آگاه (گواش) - آگاهه (نامواژه) - آگاهی (اسم معنی)

+1
از سوی (2,031 تراز)

درود،


پس شاید بتوانیم jâlmânik payâm یا jâlmânik payk را اندرورزاندن.
+1 تراز
از سوی (2,031 تراز)

درود،


با کمی جویش، ریشه واژه web، از هندو اروپاییک کهن root *(h)uebh- است، و با ریشه واژه بافتن یکی است. همچنین، شاید ریشه واژه net، که از هند و اروپاییک کهن root- *ned گرفته شده است و به مانیک گره زدن و بستن است، با ریشه یکی از واژگان بند یا نخ، یکی باشد. گمان می کنم با افزودن پیشوندان و پسوندان فرزام به این ۳ واژه، بتوانیم برابران خوبی برای web و net بسازانیم. 

web (n.)

Old English webb "woven fabric, woven work, tapestry," from Proto-Germanic *wabjam "fabric, web" (source also of Old Saxon webbi, Old Norse vefr, Dutch webbe, Old High German weppi, German gewebe "web"), from PIE *(h)uebh- "to weave" (see weave (v.)).


weave (v.1)

Old English wefan "to weave, form by interlacing yarn," figuratively "devise, contrive, arrange" (class V strong verb; past tense wæf, past participle wefen), from Proto-Germanic *weban (source also of Old Norse vefa, Middle Low German, Middle Dutch, Dutch weven, Old High German weban, German weben "to weave"), from PIE root *(h)uebh- "to weave;" also "to move quickly" (source also of Sanskrit ubhnati "he laces together," Persian baftan "to weave," Greek hyphēhyphos "web," Old English webb"web").


net (n.)

Old English net "open textile fabric tied or woven with a mesh for catching fish, birds, or wild animals alive; network; spider web," also figuratively, "moral or mental snare or trap," from Proto-Germanic *natjo- (source also of Old Saxon net, Old Frisian nette, Old Norse, Dutch net, Swedish nät, Old High German nezzi, German Netz, Gothic nati "net"), perhaps originally "something knotted," from PIE root *ned- "to bind, tie." But Boutkan says it has no clear IE etymology and implies it might be a substrate word.

0
از سوی (4,357 تراز)
شبکه یا تور بیلفخند-ی (مجموعه) از بند و نخ به هم پیوسته یا شاید سازن-ی دیگر است. شبکه ی اینترنت بیلفخند-ی از رایانگان به هم پیوسته است. با این همه ما به واژه-ای اندربرگیرنده نیازمند ایم و به نخ و بند و رایانه و هر چیز دیگر که سازاننده ی شبکه یا تور یا دام یا جال است کار نداریم. و از آنجا که این چهار واژه چمه-ای مرزمند دارند باییم با افرودن وند-ی به تور یا جال (و نه دام که خود اند چمه دارد) واژه-ی نو بسازانیم که اندربرگیرنده ی هر گونه شبکه با هر سازن-ی باشد.
وب جالمان-ی از پاشَنان (سند) اچ تی ام ال است. باییم نخست برابرواژه-ای برای اچ تی ام ال یافتن.
+1
از سوی (2,031 تراز)

درود،


HTML را به “زبان نشانه گذاری ابر [متنی]”، (زوان نشانه نهی ابر نویسشیک؟) ویدارده اند. بژ یک خوبی (یا شاید هم یک بدی) زوان انگلیک، آن است که بسیاری از گروهواژگان را کوتاه می کنند. اگر از یک انگلیک زوان بپرسید که HTML چیست، شاید بداند چیست و آنرا برای چه می اندرورزانند، بژ شاید نداند که کوتاه شده چه گروهواژه ای است.

گفتمان های پیشنهادی

+1 تراز
2 پاسخ
+1 تراز
1 پاسخ
آغاز گفتمان ژان 25, 2021 در پالایش زبان از سوی ВОСПУҲР (4,357 تراز)
+1 تراز
0 پاسخ
آغاز گفتمان ژان 18, 2018 در پالایش زبان از سوی ВОСПУҲР (4,357 تراز)
...