با سلام در مورد آقا محمدخان قاچار که مایه ننکن ایران است نوشتید از جمله مهترین قومی که با این خائن در افتادند قوم چگنی در لرستان بودند که هرگز نتوانست بر آنها غلبه کند و ناگزیر شد که قبایل زیادی از آنها ...
امیر خراسان را پرسیدند که تو فردی فقیر و بی چیز بودی و شغلی پست داشتی، به امیر خراسان چون افتادی؟ گفت:روزی دیوان«حنظله ی بادغیسی» همی خواندم ، بدین دو بیت رسیدم: مهتری گر به کام شیر در است شو خطر کن ...
... دری در صدۀ چهارم هجری از مرتبه یک لهجه محلی معمول درقلمرو محدودی در این بوم و بر به مقام زبانی فصیح و بلیغ درآمد که بر همه زبان ها و لهجه های متداول در عرصه ایران مهتری و برتری خود را ثابت کرده بود و ...
... بیند و از خدمتگاران نخوت مهتری مشاهدت كند در حالْ اطراف كار خود فراهم گیرد و دامن از ایشان در چیند و پیش از آن كه خصم فرصت چاشت بیابد برای او شامی گواران سازد. چه دشمن به مهلت قوت گیرد و به مدت عدت یابد…» ...
... که منظورشان همان فرمانروای یهودی اگروپیاست (برای این روایت - فریزر ۱۳۸۳، ص ۶۹۴). چنان که ملاحظه می شود در اینجا نیز «تاج کاغذی» نمادی از مهتری برساخته، تحقیرآمیز و سخره انگیز است. بنا بر گزارشی، در دورهٔ ...
... و درجههای مختلفی از رنگ دارند که هر کدام به شیوهای متفاوت استفاده میشوند.
برخی از شناختهشدهترین خرماهای ایرانی عبارتند از شاهانی، زاهدی، کبکاب، ربی، پیارم، برحی، علمهتری، خصویی، مضافتی و غیره.
ایرانیان ...
... هر سو نوند و سوار و هیون
همی رفت با نامهٔ رهنمون
چو آن نامه آمد به هر کشوری
به هر نامداری و هر مهتری
همی گفت هرکس که یزدان سپاس
که هست این جهاندار یزدان شناس!
......................
پژوهش ...
کیوس ، برادر انوشیروان ، که در جنگ با خاقان ترک به انوشیروان کمک های بسیار کرده بود ، نتوانست با برادر خود کنار بیاید و گویا خیال داشت در مازندران طغیان کند – با بدو بستند که با مزدکی ها همراه است – نوشیروان ...
... طاهریان را نیز همة ما به یاد داریم:
مهتری گر به کام شیر دَرَست
شو خطر کن ز کام شیر بجوی
یا بزرگی و عز و نعمت و جاه
یا چو مردانت مگر رویاروی
دو بیت ساده زیبا، پر شجاعت و زمینهساز برای میهنی بزرگ ...
هنگام سحر و اذان، در تاریک و روشن بامداد، مردی تنومند و بلند قامت از خانه ای بیرون آمد و قدم در کوچه ای تنگ نهاد. از میان دیوارهای کوتاه و بلند شهر گذشت و به مسجد آن شهر نزدیک شد . صدای اذان صبح از گلدسته ...
... به کوشش پدر و فرزند اشاره می کند و به ویژه از منصور با عنوان مهتری گردن فراز یاد می کند که از بذل مال و حمایت معنوی در راه کارشاهنامه و حمایت فردوسی هیچگونه فروگزاری نکرد اما همچون دیگر ایران دوستان در ...
... آمد که هر يک خدمتکاری و مهتری و نان پز و آشپزی همراه داشت. رشيد ياسيمی در مقدمه کتاب «راهنمای قم» می نويسد: روشن ترين دليل قدمت شهر قم، مکان جغرافيايی و انشعاب راه های عمده تجاری است و به حکم اقتضای ...
... فردوسی از ابو منصور عبدالرزاق مشوق خود در آغاز شاهنامه چنین یاد كرده است : بدین نامه چون دست كردم دراز یكی مهتری بود گردن فراز جوان بود و از گوهر پهلوان خردمند و بیدار و روشن روان بچشمش همان خاك و ...
... چشمه باغ، سر و تن میشست و جامه پاکیزه بهتن میکرد و به نیایش میپرداخت، در چشم ضحاک پیر و خرفت جلوه میدهد و ضحاک را شایسته سروری و مهتری میخواند. این تبعیت ضحاک از شیطان بارها در قرآن با عناوین «لاتتبع ...
... فکری سکندر نمود پی چاره تدبیر دیگر نمود بگفتا به سردار ایران سپاه که بگذر ز پیکار و بگشای راه ببخشم تو را بر همه مهتری از این پس تو سردار اسکندری ولی آریو برزن پاکدل پی پاس این خاک و این آب و گل به اسکندر ...
... تخت جمشید را که داستان آوردن پیشکشی ها از سر تاسر آن مرز بزرگ,باز می گوید در شاهنامه ببینیم: فرستاده آمد ز هر کشوری
ز هر نامداری و هر مهتری
ز هند و ز فغفور و خاقان چین
ز روم و ز هر کشوری همچنین ...
... خداوند تعالی همین مثال دارد مهتری در قبول فرمان است ترک فرمان دلیل حرمان است ظالمی را حکایت کنند که هیزم درویشان خریدی به حیف[۱۳۵] و توانگران را دادی به طرح[۱۳۶]، صاحب دلی برو گذر کرد و گفت ...
... نیست با باز کبگ دری را پیمبر بدان داد مر علم حق را که شایسته دیدش مر این مهتری را به هارون ما داد موسی قرآن را نبودهاست دستی بران سامری را تو را خط قید علوم است و، خاطر چو زنجیر مر مرکب ...