اگر پرسند که چهار ادب کدام است؟ بگوي اول به دو زانو نشستن هم پير را و هم جماعت را. دويم سخن بسيار ناگفتن. سيّم بسيار در خود نگه ناکردن. چهارم آب دهن نا انداختن.
روانشاد حسین واعظ کاشفی سبزواری
... جرأت آن بود که با یکدیگر سخن آغازند و نه جسارت که در حضور پادشاه عطسه یا سرفه کنند و یا آب دهان بيرون اندازند چه ارتکاب به یکی از این اعمال در بارگاه وی شرط ادب نبود و فقط برق چشمان شهریار کافی بود که ...
... عدم تعلق انسان به دنیا فانی و دل نبستن به اسباب دنیوی و عبرت گرفتن از سرگذشت جمشید و تخت وی ، می داند . - قدح به شرط ادب گیر ، زانکه ترکیبش ز کاسه سر جمشید و بهمنست و قباد - که آگهست که کاووس و کی کجا ...
... شاهنامه شرط ادب نگاه نداشته بود و سخن در مذهب خويش گفته بود، آن جايگاه كه اين بيت است: گرت زين بد آيد گناه من است چنين است و، اين دين و راه من است چنانكه سلطان محمود را سخت ناخوش آمد...». عبارت ...
... را با او آشنا كني؟» روباه گفت «چرا نشود. خودم ترتيب كار را مي دهم. اما, بد نيست بداني كه شوهرم خيلي بدقلق است و در ديد و بازديدها اگر كسي خوب شرط ادب به جا نياورد و رضايت او را جلب نكند, زود به رگ غيرتش ...
... و اهلیت و آدمیت ندارند وزیر نزدیکش آمد و گفت ای جوان مرد سلطان روی زمین بر تو گذر کرد چرا خدمتی نکردی و شرط ادب به جای نیاوردی؟ گفت سلطان را بگوی توقع خدمت از کسی دار که توقع نعمت از تو دارد و دیگر بدان ...