طنزهای الاغ و صاحبش به ملانصرالدین (خواجه نصیرالدین)منسوب هستند نه به بهلول (بهوبالی). در اساس از خر ملانصرالدین هولاکوخان منظور بوده است که نامش به معنی مرکب و اسب تیز رو است.
روزی ، بهلول به سرای هارون الرشید وارد شد . یکی از وزرا جلو آمد و گفت : بشارت باد تو را ای بهلول که خلیفه تورا بر میمونها و خوکها سرور و سردار گردانیده ! بهلول گفت : بس گوش به من دار و فرمان من را به جای ...
بهلول و داروغه داروغه بغداد در بين جمعي ادعا مي كرد تا به حال كسي نتوانسته است مرا گول بزند . بهلول در ميان آن جمع بود ، به داروغه گفت : گول زدن تو كار آساني است ، ولي به زحمتش نمي ارزد . داروغه گفت : ...
آورده اند روزي بهلول از راهی می گذشت . مردي را دید که غریبوار و سر به گریبان ناله می کند بهلول به نزد او رفت سلام نمود و سپس گفت: آیا به تو ظلمی شده که چنین دلگیر و نالان هستی . آن مرد گفت: من مردي غریب ...
روزي هارون الرشید مبلغی به بهلول داد که آن را در میان فقرا و نیازمندان تقسیم نماید . بهلول وجه را گرفت و بعد از چند لحظه به خود خلیفه پس داد . هارون علت آن را سوال نمود . بهلول جواب داد که من هرچه فکر ...
روزي بهلول بر هارون وارد شد . هارون گفت اي بهلول مرا پندي ده . بهلول گفت اي هارون اگر در بیابانی که هیچ آبی در آن نیست و تشنگی بر تو غلبه نماید و غریب به موت شوي ، آیا چه میدهی که تو را جرعه اي آب دهند ...
روزي سوداگر بغدادي از بهلول سوال نمود من چه بخرم تا منافع زیاد ببرم ؟ بهلول جواب داد آهن و پنبه . آن مرد رفت و مقداري آهن و پنبه خرید و انبار نمود . اتفاقاً پس از چند ماهی فروخت و سود فراوان برد. باز روزي ...
روزي بهلول وارد قصر هارون شد و چون مسند ( جاي ) خلافت را خالی و بلامانع دید فوراً بدون ترس بالا رفت و بر جاي هارون قرار گرفت . چون غلامان خاص دربار آن حال را مشاهده کردند فوراً بهلول را با ضرب تازیانه ...
آورده اند که هارون الرشید خوان طعامی براي بهلول فرستاد . خادم خلیفه طعام را نزد بهلول آورد و پیش او گذاشت و گفت این طعام مخصوص خلیفه است و براي تو فرستاده است تا بخوري . بهلول طعام را پیش سگی که در آن ...
شخصي که مي خواست بهلول را مسخره کند به او گفت :ديروز از دور تو را ديدم که نشسته ا ي، فکر کردم الاغي است که در کوچه نشسته!بهلول فوراً جواب داد:منهم که از دور تو را ديدم فکر کردم آدمي به طرف من مي آيد.
وقتی که مشرف بر موت بود گفت : بنگرید تا هیچ جا کفن کهنه میابید ؟ گفتند : چه می کنی ؟ گفت : تا بعد از مرگ مرا در آن پیچید و در گور نهید . گفتند : مقصود چیست ؟ گفت : آن که چون نکیر و منکر آیند و کفن کهنه ...
روزی بهلول به حمام رفت، ولی خدمتکاران حمام به او بی اعتنایی نمودند و آن طور که دلخواه بهلول بود او را کیسه ننمودند. با این حال بهلول وقت خروج از حمام ده دیناری که به همراه داشت یک جا به استاد حمام داد. ...
بهلول وقتی خردسال بود گفتند: میخواهی که پدرت بمیرد تا میراث او ببری ؟ گفت : نه والله . میخواهم که وی را بکشند تا چنانکه میراث او میبرم خون بها نیز بستانم!
...
یکی از علمای آن روزگار بهلول بود و هارون الرشید از او خواست که فرمان قتل امام موسی کاظم(علیه السلام) را امضا کند.
بهلول ماجرا را به اطلاع امام رساند و چاره طلبید.
امام موسی کاظم (علیه السلام) که ...
بهلول نزد خلیفه رفت که من پیغمبرم , خلیفه گفت معجزه تو چیست ؟ گفت هر چه اراده کنی . گفت : تخم خربزه را در پیش من بکار که فی اللفور سبز شود گل کند و خربزه بندد و پخته گردد . گفت : مرا چهار روز مهلت ده . ...
ها رون الرشید از بهلول پرسید که دوست ترین مردم نزد تو کیست؟ گفت: آنکس که شکم مرا سیر کند . گفت اگر من شکم ترا سیر کنم مرا دوست داری ؟ گفت : دوستی به نسیه می باشد .
دوست بهلول برای بردن گندم به آسیاب الاغ بهلول را لازم داشت برای همین به در خانه بهلول رفت و خواست الاغش را قرض بگیرد، بهلول گفت الاغم در خانه نیست، اتفاقا همان موقع الاغ با صدای بلند شروع به عرعر کرد.آن ...
آوردهاند كه شیخ جنید بغداد به عزم سیر از شهر بغداد بیرون رفت و مریدان از عقب او شیخ احوال بهلول را پرسید. گفتند او مردی دیوانه است. گفت او را طلب كنید كه مرا با او كار است. پس تفحص كردند و او را در صحرایی ...
... تصوف در مغرب بالخصوص مغرب نزدیک را مدلل میسازد. اسماعيل بن عبیدالله بن يحيى الصيرفي و بهلول بن راشد، صوفیانی بودند که در تونس استقرار داشتند و در تبلیغ تصوف زبانزد خاص و عام بودند.
کما اینکه برخی از ...
روزی هارون الرشید از کنار گورستان می گذشت ; بهلول و علیان مجنون را دید که با هم نشسته اند و سخن می گویند، خواست که با ایشان مطایبه (شوخی) کند. بفرمود تا هر دو را آوردند، گفت:من امروز دیوانه می کشم ، جلاد ...
اسحق بن محمد بن صباح امیر کوفه بود . زوجه او دختري زایید . امیر از این جهت بسیار محزون و غمگین گردید و از غذا و آب خوردن خودداري نمود . چون بهلول این مطلب را شنید به نزد وي رفت و گفت: اي امیر این ناله ...
... است. مانند: بهلول. جماز. عباده * چون در شرق، استبداد و دین و ناامنی اجازه ی رشد به هنرهای تجسمی و نمایشی را نمی داد ، به ناچار هنرهای کلامی رشد یافت و زبان و خنده وسیله ی مخالفت با ستمکاران گردید و کسانی ...
... سیستانی زندگی می كنند. در حركت به جنوب با ایل بهلولی مواجه می شویم كه ییلاقشان در ارتفاعات بیرجند و قائنات است. تركمن ها جذاب ترین عشایر منطقه شمال شرق ایران هستند كه محل زندگی آن ها، زیورآلات، لباس های ...
... شدند. عده زیادی از مردم در حرم حضرت رضا (ع) متحصن شدند و اعلام كردند تا مسأله حجاب رفع نشود از حرم خارج نمی شوند. در این میان فردی به نام بهلول و از راه طبس و گناباد وارد مشهد شد. او خطیب توانمندی بود. ...
زاهدي گفت : روزي در گورستان با بهلول برخورد کردم . پرسيدم: اينجا چه مي کني؟! گفت:... با مردماني همنشيني کنم که آزارم نمي دهند!!! اگر از آخرت غافل شوم يادآوريم مي کنند!!! اگر هم بروم غيبتم نمي کنند!!!