نقل است تاجری یک کیسه که هزار اشرفی در آن بود، گم کرد. جارچی در شهر فرستاد که هر کس پیدا کند، بیاورد، دویست اشرفی مال او. رهگذری که آن کیسه را پیدا کرده بود، آورد. تاجر برای آنکه مژدگانی او را ندهد، گفت: در این کیسه علاوه بر هزار اشرفی، یک دانه زمرد هم بود. کار به مجادله کشید.

قاضی به فراست دریافت که حق به جانب رهگذر است و تاجر برای اینکه مژدگانی ندهد، حکایت زمرد را جعل کرده است. این بود که رو به تاجر کرد، گفت: شما می گوید که کیسه پولتان هزار اشرفی و یک دانه زمرد داشت؟ گفت: بله. گفت: پس در این صورت این کیسه که فقط هزار اشرفی در آن است، مال شما نیست، مال دیگری است. این کیسه باید تا مدت معین امانت بماند. اگر صاحبش تا انقضای آن مدت پیدا نشد، آن وقت حق این رهگذر است و شما جارچی بفرستید کیسه خودتان را که هزار اشرفی و یک زمرد دارد، پیدا کنید.

لطایف و پندهای تاریخی – رویه ی 150

نوشتن دیدگاه


نگاره ی امنیتی
نمایش یک نوشته ی امنیتی دیگر

گزینش نام برای فرزند

نگاره های کمیاب و دیدنی