مادر من، مظهر صدق و صفاست سينهاش آيينهي مهر و وفاست حك شده برسينهي من نام او ديده به ديدار رخش مبتلاست چون به نماز ايستد از روي عشق برسرسجاده دعا گوي ماست درس محبت دهدم با حديث عاشق قرآن ...
گویند مرا چو زاد مادر پستان به دهن گرفتن آموخت شبها بر گاهواره من بیدار نشست و خفتن آموخت دستم بگرفت و پا به پا برد تا شیوه راه رفتن آموخت یک حرف و دو حرف بر زبانم الفاظ نهاد و گفتن آموخت لبخند نهاد بر ...