من عاشق ايرانم و آن لطف و صفايش آن لطف و صفايي كه دهد فرّ همايش از ارج و بهايش چه بگويم كه ستودند آزادهسراني كه سرودند ثنايش دلبستة او گشتم از آن روز كه بگشود بر روي دلم چهرة اندوهزُدايش ...
رونق ایام جوانیست عشق
مایهٔ کام دو جهانیست عشق
میل تحرک به فلک عشق داد
ذوق تجرد به ملک عشق داد
چون گل جان بوی تعشق گرفت
با گل تن رنگ تعلق گرفت
رابطهٔ جان و تن ما ازوست ...