ارتش سه ساعته....عزیزم به این کارا که کرده میگن جنایت.چون یکم عقده دلت وا بشه میگی خدمت کرده.راه آهن شمال به جنوب که خارجی ها گفتن راه آهنی از کجا به هیچ کجا.این آدم رو فروغی فراماسون آورد و خودشم برد ...
باز هم سلام به جز مطلبی که عرض کردم که چگونه ممکن است جسد کوروش را سوالم برای تدفین از آن منطقه تا پاسارگاد سالم برسانند فاصله خیلی زیادی است و مدت بسیار زیادی طول میکشد و همگی می دانیم که جسد سریع فاسد ...
یک ها (بله) به سد بلا و یک نه به سد آسان گاهی نه گفتن ما را از دردسرهای فراوانی رهایی می بخشد و گاهی یک آری گفتن ما را به دردسرهای بسیاری گرفتار می کند.
... . سرداران كنار چشمه نشستند چيزي خوردند ، از بزرگي هاي كيخسرو داستان ها گفتند و سخن به اينجا رسيد كه چنين داستاني را هرگز ديگري نه ديده و نه شنيده است و چه بسيار سال ها خواهد گذشت و اين افسانه باقي خواهد ...
پاسی از شب گذشته بود به شاپور دوم ساسانی ، پادشاه ایران زمین گفتند سه مرد کهن سال از جزیره لاوان به دادخواهی آمده اند . پس از اجازه فرمانروا ، آنها گفتند : اکنون سالهاست تازیان هر از گاهی به جزیره ما یورش ...
... چنين كاري دست بزندكه طبيعيتر جلوه كند. منتها گفتند كه چون او پيوسته مست است، اگر بگوييم كه خودش نطق استيضاحيهاش را بنويسد، چه بسا كه در زير تأثير الكل، پرت و پلاهايي بگويد كه با برنامهريزيهاي ما ...
... فكر و معنا نيز براي خود جائي دارد. دائرةالمعارف كمبريج را چه تقصير است، وقتي ما خود كلمات را در معاني خود به كار نميبريم؟ و ارزش آمار و واقعيات در تزلزل است، خطاب، پذيراي جواب نيست و تنها گفتن حاكم است ...
... زودي نامهي خليفه برسد، و اكنون كه رسيده است صلاح را درآن ميدانم كه براي بابك بفرستم. او ازآنها خواست كه نامه را برداشته براي بابك ببرند و راضيش كنند كه بيايد و خود را تسليم كند. آنها گفتند كه محال است ...
... و چاكر و مولاي و سگبند و غلام .... بسام كورد از آن خوارج بود كه به صلح نزد يعقوب آمده بود [او] چون طريق پسر وصيف بديد ـ اندر شعر ـ شعرها گفتن گرفت و اديب بود و حديث عمار اندر شعري ياد كند...: هر كه ...