... بود در عهد بوعلی سینا آن به کنه اصول طب بینا زآل بویه یکی ستوده خصال شد ز ماخولیا پریشان حال بانگ میزد که:کم بود در ده هیچ گاوی بسان من فربه آشپز گر پزد هریسه ز من گرددش گنج سیم ، کیسه ز من زود ...
... آبگینه حلبی به یمن و برد یمانی به پارس و زان پس ترک تجارت کنم و بدکانی بنشینم . انصاف ازین ماخولیا چندان فرو گفت که بیش طاقت گفتنش نماند، گفت ای سعدی تو هم سخنی بگوی از آنها که دیدهای و شنیدهای گفتم ...