آه ازین منزلی که در پیشست که گذرگاه شاه و درویشست نه ازین دام میتوان جستن نه ازین بند میتوان رستن گر خوری همچو خضر آب حیات تشنهلب جان دهی درین ظلمات گر چو عیسی روی به چرخ برین عاقبت جا کنی ...
گر نبود خنگ مطلا لگام زد بتوان بر قدم خويش گام
ور نبود مشربه از زر ناب با دو كف دست توان خورد آب
ور نبود جامه ي اطلس تو را دلق كهن ساتر تن بس تو را
جمله كه بيني همه دارد عوض وز ...