درود بر شما برخی از واژگانی که نوشته اید در کرمان نیز بر زبانهاست . اندری = ناتنی . به خواهر یا برادر ناتنی در اینجا نیز اندری می گویند. پروست گوسپندان را در کرمان آغُل نیز می گویند که هرچند این واژه ...
... گذاشت و گفت : « آن پند را بگو تا کمی خستگی در کنم و برویم. » مرد گفت : « اگر کسی به تو گفت حمالی ارزان تر از تو سراغ دارد، باور نکن. » جوان از شنیدن این حرف خنده اش گرفت و سینی را روی سرگذاشت و به راه ...
... جان خود را مينداند اين ظلوم(14) داند او خاصيت هر جوهري در بيان جوهر خود چون خري قيمت هر كاله(15) ميداني كه چيست قيمت خود را نداني ز احمقي است! علمهايي اهل دل حمالشان علمهايي اهل تن ...
... ماهوش ای بسا حمال گشته پشت ریش از برای دلبر مهروی خویش سعدی نیز همچون مولوی، زن را مایه امید مردان میداند: در گلستان، حرمت مادر را آنقدر ارج و ارزش مینهد كه حكایت میكند: وقتی به جهل جوانی، ...
... مسقطی، لوز، باقلوا، نقل خراش، پنير، نان، سبزی، ميوه به علاوه ميوه و شيرينی و کله قند جداگانه با کاغذهای رنگی زرورق پيچی شده آنهارا در سينی های متعدد گذاشته روی سر چند نفر حمال می گذارند و روی سينی ها پارچه ...
... است.
ج) طاق چهار بخش:
این نوع طاق مانند ترکین از تقاطع دو طاق آهنگ بوجود میآید بااین تفاوت که در این نوع طاق به جای اینکه چهار ضلع طاق برروی چهار سطح تکیه کنند برروی چهار نقطه استوارند.
قسمت حمال ...
... به گوشم رسيد كه «بالام جان، بالام جان» خوانان مثل مورچههايي كه دور ملخ مردهاي را بگيرند دور كشتي را گرفته و بلاي جان مسافرين شدند و ريش هر مسافري به چنگ چند پاروزن و كرجي بان و حمال افتاد. ولي ميان مسافرين ...
... و آدمی خورشید و ماه و انجم و لیل و نهار کرد الوان نعمتی که نشاید سپاس گفت اسباب راحتی که نشاید شمار کرد آثار رحمتی که جهان سر به سر گرفت احمال منتی که فلک زیر بار کرد از چوب خشک میوه و در نی شکر نهاد ...
... هذا المِقدارُ یَحمِلُکَ و ما زادَ عَلی ذلک فَانتَ حامِلُه یعنی این قدر ترا بر پای همیدارد و هر چه برین زیادت کنی تو حمال آنی خوردن براى زيستن[۱۴] و ذکر کردن است تو معتقد که زیستن از بهر خوردن است ...