فرّ بهار بين که به آفاق جان دهد هر بوته را هر آنچه سزا ديد، آن دهد پارينه، آنچه باد خزاني ربود و برد آرد دهد به صاحبش و رايگان دهد سختم شگفت آيد از اين هوش سبز او کز هر که هر چه گم شده، او را همان ...
ز پوچ جهان هيچ اگر دوست دارم تو را اي كهن بوم و بر دوست دارم تو را اي كهن پير جاويد برنا تو را دوست دارم، اگر دوست دارم تو را اي گرانمايه، ديرينه ايران تو را اي گرامي گهر دوست دارم تو را اي كهن زاد ...