من ایرانیام، باشد ایران سرایم
به وصف سرایم، قصیدت سرایم
درخشنده فرهنگ ایران زمین را
ستایشگر قدر و فرّ و بهایم
ز ایران همه شوق، پا تا به فرقم
ز ایران همه شور، سر تا به پایم
تو گویی یکی ارغنونم خوشآوا
که از پنجة اوست دلکش نوایم
به میراث پر ارج دانشورانش
چنان بستهام دل که از خود رهایم
پرستم خدا را، ستایم وطن را
که یزدان پرستم، که ایرانستایم
به آیین اسلام، دارم عقیدت
ستایندة خواجة انبیایم
به ایمان، مسلمانِ فرخندهکیشم
به دوران، وطنخواه سنجیدهرایم
به ملیّت آمیخت اسلام در من
که از جان هوادار این هر دو تایم
اگر چند رستمنژادم به گوهر
دل آکنده از مهر شیر خدایم
بود گوهرم گرچه سنگین و والا
ز برترنژادی جدایم، جدایم
به هر قوم ، عزّت نهم مرد و زن را
نگویم که: بر جمع دیگر کیایم
ستیهندهام۱با بداندیش میهن
قلم در سرانگشت باشد گوایم
به رویینه عزمم خلل رو نیارد
که چون سنگِ زیرینة آسیایم
من و عشق سوزان ایران که باشد
قویمایه از مهر میهن قوایم
چو من روشناسم به ملیّت خود
مرا فخر از آن است، در هر کجایم
کیانی فرم، گوهرم پاک و روشن
که از پر هنر تیرة آریایم
نیاکانم آزادگاناند و رادان
نشاید که دل بگسلم از نیایم
ز بی ریشگی کی بود بار و برگی؟
تناور درختم، نه خودرو گیایم
نیام بیوطن، نیستم خانه بر دوش
نه چون لاکپشتم، که فرخ همایم
نهم ارج تاریخ این بوم و بر را
که در وی نهان است راز بقایم
نه پیچنده چون پیچکم بر درختی
نه چون شاخ رز، متکی بر عصایم
صریحم به گفتار و یکرنگ و یکرو
نه اهل فریبم، نه مرد ریایم
نه چون کودک مکتبی مغز شسته
نه بیگانه با مکتب اتقیایم۲
به حفظ شرف، بهر پاس فضیلت
همی رویگردان ز هر ناروایم
نه وابسته بر شرق باشم نه بر غرب
نه سرمایهدارم، نه خود بینوایم
به ملیّت خویش وابستهام من
ادیب برومند ملی گرایم
***
استاد ادیب برومند - شاعر ملی ایران
......
پینوشتها:
۱ـ ستیهنده: به شدت ستیزکننده
۲ـ اتقیا: پرهیزگاران، افراد متقی.