برگرفته از ماهنامه خواندنی شماره 71، اردیبهشت و خرداد 1391، رویه 41 - پخش از پایگاه فر ایران
فرهنگ ملي، عبارت است از رابطهي معنوي، ميان افراد «ملت».
فرهنگ، فرآيند معنوي ميان افراد يک گروه است، افراد يک گروه به عنوان گيرندگان پيام، برپايهي ويژگيهاي مشترک خود، پيام را دريافت ميکنند. همين نحوهي مشترک پيامگيري است که فرهنگ را پديد ميآورد و به آن شکل و جهت ويژه ميبخشد.
شرايط اجتماعي و اقتصادي، جنگها و بحرانها، افکار و انديشههاي خارجي، انديشه و هنر داخلي، همه ميتوانند تاثيرگذار باشند. واکنش يک گروه برابر چنين اثرها يا پيامها، هم ناشي از فرهنگ و هم انگيزهي تطور و تکامل فرهنگي است.
فرهنگ ملي، عبارت است از يک رابطه معنوي ميان افراد يک ملت. در اين هنداد (نظام)، گيرندگان پيام، همه افراد يک ملتاند. برپايهي ويژگي مشترک ملي، آنان برابر پيامها، واکنش همآهنگ نشان ميدهند. چگونگي واکنش همآهنگ، از سويي بستگي به تطور ملي در گذشته داشته و از سوي ديگر موجب تطور فرهنگ ملي در آينده ميگردد. هر فرد داراي ويژگيها و استعدادهايي است. هر فرد بر پايهي ويژگي و استعدادهاي خود، داراي وجه مشترک با افراد ديگر است. بدينسان با آنها در يک گروه قرار ميگيرد.
افزون بر آن، هر فرد داراي نيازمنديهاي روزانه است که دربرگيرندهي خوراک، پوشاک، خانه و... ميباشد. هر فرد، براي به دست آورد اين نيازمنديها، با مشکلهايي روبهروست. از اين جهت با افرادي همدرد و همآهنگ ميباشد. از سوي ديگر، همان فرد، داراي تمايلات و ذوق ويژهاي است. افزون بر آن، در زمينه تفکر و دريافت اجتماعي و جهانبيني نيز با کساني همنظر است. از اينرو با آنان در گروه اجتماعي ويژهاي قرار ميگيرد.
در شرايط اجتماعي ويژه، عوامل گوناگوني باعث ميشوند تا يکي از جنبههاي فرد تقويت شود. به طوري که فرد، خود را در فضاي گروه مخصوصي تصور کرده و از ديگر جنبههاي وجودي خود غافل ميماند. البته اين علتها، از آنجا که متکي بر نهادهاي اصيل و ديرپا نيست، زود از ميان رفته و افقهاي جديدي بر روي فرد، گشوده ميشود. براي مثال: برخي از کارگران، خود را تنها در افق کارگري تصور کرده و مسايل را در همان افقهاي تنگ، تجزيه و تحليل مينمايند. البته حضور در اين افق تنگ، ديرپا نيست و تاريخ نشان داده است که جمعيت از اين افقهاي محدود، رها ميشود.
مثال ديگر: در بيشتر اجتماعات، جوانان در سن ويژه در دورههاي مخصوص، به مسايلي مانند پوشاک، آرايش، سرگرمي و تفنن توجه دارند. آنان در هوايي هستند که ميپندارند در اين جهان جنبهي ديگري از زندگي نميتواند موردعلاقهي آنان قرار گيرد. اين ويژگي که الهام گرفته از طبع جوانان، و زاييدهي حال و هواي آنان در سن و دورهاي به خصوص است، در تمام دورههاي تاريخ وجود داشته است. اما، در دوران ما، بعضي علتهاي سياسي، اجتماعي و به ويژه اقتصادي که مهمترين آنها، سودجويي داستانپردازان، فيلمسازان و رنگيننامهنويسان است، سبب گرديده که اين حالت رواني جوانان مورد سودجويي قرار گرفته و در نتيجه ابعاد آن گسترده و همهگير شود.
چنين حالت رواني ويژه که در نظامهاي اجتماعي به خصوصي تقويت ميشود، سبب ميگردد تا افراد به جنبهاي از تمايلات خود توجه پيدا کرده و از جنبههاي ديگر، غافل شوند.
از آنجا که اينگونه تمايلات، بر بنيادهاي سست و زودگذر استواراند، دوام پيدا نميکند. اما، در همان زمان کوتاه اثرگذاري، باعث گسستگيهايي ميشوند. جواناني که به دنبال آهنگها، و يا لباسها و الگوهاي ويژهاي هستند، براي مدتي از وابستگي خود غافل مانده و چنين ميپندارند که هيچگونه مسئوليتي برابر نيا خاک خود ندارند.
اينگونه غفلتها در صورتي که مورد استفادهي بيگانگان قرار گيرد، ضربههاي هولناکي بر پيکر ملت فرود آورده و ميتواند پايهي فرهنگ ملي را به لرزه درآورد.