دکتر ابوطالب میرعابدینی
در زندگانی گاه روز و ماه و سالی است که به عمری میارزد؛ زیرا چنان اثری در آدمی باقی میگذارد که سالها اثرش میماند و یادش جان آدمی را شاداب میسازد.چند سالی که برای تدریس زبان فارسی به چین رفته بودم، برای من چنین اثری داشت با وجودی که سالها از آن گذشته است و تجربیّات خود را گاهگاه نوشتهام، هنوز حرفهای ناگفتة بسیار دارم.
در سال۲۰۶ ق.م که روش ملوکالطوایفی چین درهم ریخت و حکومت دودمان «هانغربی» شکل گرفت، «شی هوانگتی» دیوار بزرگ چین را برای ایجاد مانعی در برابر مهاجمان شمالی بنا نهاد و دیوارهای پراکنده را به هم پیوست و سپاهیان را در پشت دیوارها جایگزین کرد تا علیه «هونها» و «شیونگنوها» دفاع کند در جنگ و گریز چینیها با هومنها و اسیری آنها را با اقوامی آشنا کرد که در مغرب چین به سر میبردند. در سال ۱۳۸ق.م سفیری به نام چانک چین (یا: چانگ چیان) به سوی جیحون و سیحون روان شد و در سفرهای خویش بلخ (داشیا) و خوقند (دایوا) که تابع آشی(اشکانیان) بودند، توجه او را به خود جلب کرد و به خاقان «وو» پیشنهاد کرد تا روابط بازرگانی با ایران برقرار کند.۱
او درباره ایران مینویسد: «اکثر مردمان دهقانند و این مملکت دارای صدها شهر قلعهدار بزرگ و کوچک است، سوداگران از ارابه و کشتی استفاده میکنند و در بازرگانی مهارت فراوان دارند.» چان چیان نماینده خویش را برای دیدار از کشور اشکانی فرستاد و بدینترتیب بود که در آن زمان روابط رسمی بین حکومت «هانغربی» و حکومت اشکانی برقرار گردید.۲
در سال ۱۰۱م شاه اشکانی به نام «مانچو» سفیری به چین فرستاد و شیر و مرغ بزرگی که در آن زمان چینیها آن را مرغ اشکانی میخواندند، به امپراتور چین هدیه کرد. در آن دوران کسانی بودند که برای مدت زیادی در چین مانده بودند؛ همچون: پسرمان چو دوم اشکانی که نام چینیاش «شی گائو» بود، وی در سال ۱۴۸م به چین رفت و در آنجا ساکن گردید. وی که زبان سنسکریت و چینی را به خوبی میدانست، ۳۹ جلد کتاب مقدس بودایی را از سنسکریت به چینی ترجمه کرد و زبان ترجمهاش مورد ستایش خاص و عام قرار گرفت. در حفاریهایی که در چین انجام شد، باستانشناسان به دو مقر مربوط به دوره «هان» برخورد کردند که روی آنها با نقوش برجسته حجاری شده بود و به اضافه مجسمه یک شیرسنگی که در بررسیهای بعدی آن را به دوره اشکانی مربوط دانستند و حجاریها را از بازرگانان زمان اشکانی میدانند.۳
در دورة ساسانیان (۶۲۵ـ۲۲۴م) روابط ایران و چین توسعه و گسترش بیشتری یافت. در سال ۴۵۵ م اولین سفیر ساسانیان به دیار چین راه یافت و ارتباط ایران و چین در زمان فیروز و خسرو اول ساسانی رونقی خاص گرفت، مذهب زردشت در زمان حکومت «وی شمالی» به چین راه یافت و ظاهراً نخستین آشتکده زردشتی به سال۶۲۱م در شهر «سیان» بر پا شد. به عقیده مورخان، آیین زردشت به وسیله بازرگانان ایرانی و سُغدی به چین رفت و به تدریج انتشار یافت و در دربار چین هم پیروانی یافت، به ویژه در دوره امپراتوری سلسله تانگ که مردم آزادی دینی داشتند.۴
در بازدید از حومه شهر «سیان» که در قدیم «چانگان» مینامیدند، کتیبهای به دو خط پهلوی و چینی بر گورزنی دیدم به نام ماسیس از خاندان سورن ساسانی. در شهر «یانگجو» که از شهرهای مشهور چین بوده است، دهکدهای است به نام «بوسیجُوان» به معنی دهکده پارسیان که رودخانهای به نام «پوسی» (پارسی) از میانش میگذرد. این دهکده در گذشتههای دور «جوشوگا» نام داشت. در دوران «تانگ» بازرگانان ایرانی در آنجا رفت و آمد داشتند و تاجری ایرانی در برابر راهزنانی که زندگی را برای مردم دهکده تنگ کرده بودند، دفاع کرد و کشته شد و از آن تاریخ دهکده را «پوسی جوان» نام نهادند و بنای یادبودی به یادش برپا کردند و تاکنون هر سال مراسمی برپا میکنند که مانند پرُسه زردشتیان است.
دین مانی که به نام دین روشنایی و پرستش نور یاد شده است و به «مین جیاء» یا «مونی جیاء»، معروف است، در چین از حمایت کشاورزان برخوردار بود و تفکر مانوی در چین نفوذ فراوان داشت. حکومت «مینگ» بر پایه تفکر مانوی شکل گرفت و هنوز در زبان چینی «مونی» به معنی زیرزبانی یا رمزی سخن گفتن است و این واژه نشان از رمزی سخن گفتن پیروان مانی در چین است. معروف است که برخی پارسینویسان واژة نگارخانه یا نگارستان را به معنی «معبد مانوی» میگیرند و نگارخانه در فارسی دری به معنی بتخانة چینی است که نقاشی در آن برمجسمهها برتری دارد.
مانی به وسیله فیروز ـ برادر شاپور ساسانی ـ معروف شد و او کتاب «شاپورگان» را به وی تقدیم کرد؛ ولی مورد بیمهری پادشاه قرار گرفت و از ایران تبعید گردید. وی به هند و تبت و چین رفت و دوباره به ایران بازگشت و به دست بهرام اول کشته شد و با کشته شدنش او پیروانش به اطراف پراکنده شدند و بیشتر به چین رفتند. در سال ۹۶۴م در زمان سلسله تانگ، دین مانوی به دست یک ایرانی به نام «فرستدان» با کتاب «ارتسونگ جین» به دربار تانگ آمد و بعدها معابد مانوی نیز در آنجا ساخته شد.۵
با کشف «ازدنگ» یا «اردهنگ» یکی از نوشتههای مانی که پارههایی از آن را همراه با تفسیرهای متعدد در تورفان ترکستان چین کشف کردهاند، اثری با تصویرهای فراوان در سبک چینی این باور را پدید آورد که مارمانی یک نقاش بزرگ چینی بوده است. این شهرت جالب مانی که تاریخ آن قبلاً به مأخذ شاهنامه فردوسی بر میگردد، نزد مؤلف شاهنامه گستردگیهای قابل ملاحظهتر میپذیرد که مار مانی را نقاشی چینی مینامد.۶
فرهنگ ایران و اسلام در چین
چنان که گذشت، فرهنگ ایران از دوره اشکانی به سرزمین چین نفوذ کرد و طبعاً تاثیری متقابل داشت؛ زیرا دو کشور کهنسال با پشتوانة تاریخی و تمدنی غنی نمیتوانستند با یکدیگر پیوستگی نداشته باشند. جاده ابریشم چون شریانی پرکار به مویرگهای فرهنگ دو کشور راه پیدا کرده بود. وقتی شاهزاده اشکانی، «شی گائو» کتاب مقدس بودایی را از سنسکریت به چینی ترجمه کرد، دربارهاش نوشتند: « معنای آن روشن و دقیق، طرز استعمال کلمات درست، انشایش زیبا و نه پر طمطراق، ساده ولی نه سست و نارسا.»۷
ورود دین اسلام به چین نخستینبار به وسیله ایرانیان انجام گرفت و استانهای مسلمان نشین «گان سو»، «سین کیانک» در غرب چین از آن نشان دارد. رواج فرهنگ ایران و اسلام از سه راه انجام گرفته است:
۱ـ از راه دریا که بنادر ایران را به سواحل جنوبی چین میپیوست. بازرگانان و دریانوردان ایرانی با پشتوانة اقتصادی و رفتاری اندیشمندانه جایگاه روشنی به دست آورده بودند. دهکده «بوسی» در شهر «یانگ جو» و بزرگداشت بازرگان مروارید ایرانی شاهد آن و سیر و سفر دریایی سلیمان سیرافی به چین نمونه آن است.
۲ـ از طریق کوچ قبیلههای آسیای مرکزی و بسیاری از ایرانیان مسلمان، خاصه مردم سغد و سمرقند که با پشتوانه مذهبی و فرهنگی خویش و آثار مربوط بدان در مردم چین تأثیر گذاشتند.
۳ـ از طریق زمینی جاده ابریشم که چون شریانی به مویرگهای فرهنگی پیوستگی داشت و ریزهکاریهای فرهنگی را در این جاده آهسته آهسته به کار میگرفت.
هم اکنون رسالهای به نام «دعوت المسلمین» نزد این جانب است که مسلمانان چین روشهای دینی خود را از آن میآموزند. این رساله به سه زبان: چینی ـ فارسی ـ عربی نگاشته شده است. در بخش نیّتهای نماز آمده است:
نیت آبدست: نیت کردم که آبدست میکنم از برای برداشتن حدث را…
نیت نماز پیشین: نیت کردم که بگزارم چهار رکعت سنت نماز پیشین، روی آوردم به سوی کعبه خالصاًلله تعالی، الله اکبر.۸
و نمازها به نام نماز بامداد، نماز پیشین، نماز شام، نماز خفتن به کار میرود. در مراسم ازدواج در ناحیه خود مختار نینگ سیا «ملیت هویی» هنگام عقد، آخوند با صدای بلند از داماد میپرسد: «قِبول کردی؟» و داماد پاسخ میدهد: «قِبول کِردُم.» بعد از عروس نیز میپرسد. پس از سه بار پرسش، عروس پاسخ میدهد: «قِبول کِردُم.» زبانی که در میان قوم هوی بازمانده است، از لهجه فارسی دری است که هنوز در خراسان بزرگ بدان سخن میگویند. این خود دلیلی است بر اینکه اسلام به وسیله ایرانیان مسلمان به مردم چین شناسانده شده است.
در میان پنجاه و شش ملیت چین، ده ملت مسلمان زندگی میکنند: اویغور، خوی، قزاق، قرقیز، اوزبک، تاجیک، دونگ سیان، سالار، بائو. با توجه به آزاداندیشی چینیان در برابر ادیان دیگر، رسم چنین بوده است که هرکس از مذهب خود پیروی کند و به مذاهب دیگر احترام بگذارد، آزاد است؛ بدین جهت رعایت مسلمانان در همزیستی مسالمتآمیز، سبب احترام آنها گردید. در سال ۸۶۳ مر ۲۴۹ق با اجازه دربار «تانگ»، مسلمانان مسجدی در «چانکان» بنا کردند. در آن زمان در غرب این شهر ایرانیان زیادی به سر میبردند.
در دوره مغول نیز دانشمندان و صنعتگران ایرانی به چین مسافرت کردند و با کارهای خویش در نشان دادند شخصیت فرهنگی ایرانیان مسلمان به شناساندن اهمیت تمدن ایرانی کمک کردند. در دوره امپراتوری «منچو» زبان فارسی از ارزشی والا برخوردار بود، به طوری که سندهای رسمی در چین به سه زبان مغولی، فارسی و چینی نوشته میشد. در دوره مینگ فرمانی صادر شد که مسلمانان لباسی چینی بپوشند و نام خانوادگی چینی برگزینند، این تدبیر، چینی شدن مسلمانان را تسریع کرد و در پناه آن زبان فارسی زبان فرهنگی گردید.
آنها حضرت محمد(ص) را «شن، ژن» یا «شینچین» به معنای پاکمرد(خیرالانام) مینامند. «محمد به ما، مصطفی به مو، داوود و طاهر به تا، حسن به ها، حسین به هو و علی به آی برگردانده شد.»۹
نام مؤلف کتاب منهاج الطلب کهنترین دستور زبان فارسی، در چین به نام محمد لقب به چینی ابر خوشبخت شده است، و در حاشیه کتاب آمده است، شاهد مدعا میباشد. «خاقانی در چین دستور داد بیرون از پکن «خانبالغ» مسجدی برایش بسازند که برای نیایش خدای آسمان بدانجا برود. در این مسجد بر دیوار مقابل جهت مکه (قبله) آیات کلامالله و اسماء اعظم با حروف عربی و چینی نوشته شده بود.»۱۰
مسلمانان در هرکجا که میماندند، نخست مسجدی برپا میکردند تا در آنجا به دین و دنیای خود بپردازند؛ لذا میتوان با توجه به مسجدیهای چین اهمیت مسلمانان را دریافت. مسجد «نیوجه» در مرکز پکن از مساجد عمده مسلمانان چین است. در این مسجد قرآنهایی به قدمت پانصد ساله نگهداری میشود و کتابخانه آن اثار گرانبهایی به فارسی و عربی دارد. در این مسجد لوحی وجود دارد که در آن واژگانی فارسی به فراوانی در آن حک شده است. در پکن پنجاه و هشت مسجد وجود دارد.
مساجد عمده عبارت است از: مسجد خوانشن «یاد محمد» در شهر کانجو، استان کانتون؛ مسجد شن نو «دوست محمد» در شهر چوان جو، استان فوجیان؛ مسجد «عیدگاه» در شهر سینجیان.
با آماری که در ایام خدمت خویش در چین به دست آوردم، حدود ۲۳ هزار مسجد و هشت دانشکده ادبیات با کتابخانههای مجهز شناسایی شده بود.
فارسی، زبان نیایش مسلمانان چین
با آنچه گذشت، میتوان گفت زبان فارسی با پشتوانه دینی، ادبی و عرفانی در میان مسلمانان آن دیار از اهمیت خاصی برخوردار است. سالها تدریس در دانشکده ادبیات پکن و دانشکده رادیو و تلویزیون پکن و علاقه دانشجویان به زبان فارسی این نکته را ثابت کرده است. با رونق جاده ابریشم، زبان فارسی، زبان بینالمللی آن روز بود، داد و ستد در این راه به دست ایرانیان و شکوفا میشد. بنا به نوشته جهانگردانی چون: «پادری اودوریک»، «مارکوپولو» و «ابن بطوطه» این سخن تأیید میگردد. در چین قدیم مدرسههایی برای تدریس زبان فارسی و تربیت کارمندان پارسیدان تأسیس شده بود تا در داد و ستدهای بازرگانی مددکار خاقان باشند و هنوز هم در چین امروز این روش ادامه دارد. نشر فرهنگ چینی به فارسی به همّت مؤسسه لغتنامه دهخدا و مرکز پژوهشهای ایرانی در دانشگاه پکن شاهد این مدعاست. در آموزشگاههای اسلامی که به نظام آموزشی مسجدی خوانده میشود، تدریس زبان فارسی هم جای خاص دارد. واژه «هوی» که نام گروه بزرگی از مسلمانان است، در چین قدیم معنی فارسی زبان و زبان فارسی داشت و به تدریج هوی هوی در زبان چینی معنی مسلمان گرفت.۱۱
ابن بطوطه مراکشی که در سال ۱۳۴۸مر۷۴۹ ق مدتی در شهر «هان جو» در چین اقامت کرده و مهمان امیری بود، گوید: «سه روز در ضیافت به سر بردیم. هنگام خداحافظی، امیر پسر خود را به اتفاق ما به خلیج فرستاد و ما سوار کشتی شدیم و پسر امیر در کشتی دیگر نشست. مطربان و موسیقیدانان نیز با او بودند و به چینی، عربی و فارسی آواز میخواندند. امیرزاده آوازهای فارسی را بسیار دوست میداشت و آنان که به فارسی می خواندند، چندینبار به فرمان امیرزاده این شعر را تکرار کردند.۱۲و شعر چنین بود:
تا دل به مهرت دادهام، در بحر فکر افتادهام
چون در نماز استادهام، گویی به محرابم دری۱۳
در دورههای پیشین چون دورة«مینگ» به گزارش منابع چینی، فرهنگ چینی به فارسی نوشته شده بود و اشارههایی نیز به دست آمده که نشان میدهد، نامه خاقان چین به درگاه پاپ به زبان پارسی بوده است. مارکوپولو نیز در چین به کمک زبان فارسی توانسته بود به همه جا راه پیدا کند.۱۴
نظام آموزش دینی در چین
نظام آموزش دینی در چین دو مرحلهای و شامل مقدماتی و دانشگاهی است. دورة مقدماتی را مدرسه دینی یا مکتب، مینامند. دروس تخصصی(حوزوی) به دو بخش، پایه و تخصصی، تقسیم میشوند. دروس پایه شامل دستور زبان، فن خطابه و منطق است که همه به زبان عربی است و فاقد محتوای مذهبی. دروس تخصصی شامل الهیات، فقه، سنت نبوی، فلسفه، دستور زبان و ادبیات فارسی و قرآن است.
کتابهای حوزه درسی یکسان نیستند، بلکه هر منطقه و هر فرقهای کتب خاص خود را دارد؛ اما سیزده کتاب در میان آنها مشترک است که در سیزده جلد درسی، خوانده میشود. آثاری که به بان فارسی است عبارت است از:
۱ـ«خطبات» کتابی به زبان فارسی در شرح و تفسیر ۴۰ حدیث نبوی. مؤلف و ویراستار این حدیثها (ابن ادعان) است و مترجم فارسی آن ناشناخته است. این کتاب را «لی یوچن» آخوند زیر عنوان «شرح دستورات پیامبر» به زبان چینی ترجمه کرده است.
۲ـ «اربعون» به زبان فارسی نگاشتة حسامالدین در شرح و تفسیر چهل حدیث نبوی است؛ اما تفاوت آن با «خطبات» در این است که «خطبات» به مکتب دائوئی»۱۵ گرایش دارد، ولی «اربعون» متمایل به مکتب «لی»۱۶ است.
۳ـ «مرصاد» به زبان فارسی کتابی فلسفی در تهذیب نفس و طریق تقرب به خدا است. «مرصاد» را ابوعبدالله بن ابوبکر نوشته و «وو زون چی» به زبان چینی ترجمه کرده است.
۴ـ «شرح لمعات» به زبان فارسی، همانند «معالم» نوشته عبدالرحمن جامی است و از آثار برجسته فلسفه اسلامی تلقی میشود که عالیترین نظریه در الهیات است. پوناچی آن را با عنوان «کشفالاسرار» به زبان چینی ترجمه کرده است.
۵ـ «قوائم النهج» درباره دستور زبان فارسی و نوشته «چانگ، جی، می» دانشمند اسلامی چین است.
۶ـ «گلستان» اثر سعدی شاعر نامدار ایرانی است. ورود این کتاب به چین تاریخ ۶۰۰ ساله دارد و انتشاری وسیع و تأثیری عمیق داشته است. گلستان دو ترجمه به زبان چینی دارد: یکی به دست «وانگ چینگ جای» باعنوان «جایگاه واقعی گلستان» و دیگری به دست «شوئی جیان فو» با عنوان «در باغ گل سرخ».۱۷
کتابهای فارسی بیش از کتاب عربی است و از ویژگیهای مشخص تعلیمات حوزوی اسلامی در چین به شمار میرود. استاد «جان هون نین» درباره آشنایی مردم چین با سعدی گوید: «مردم چین همواره برای سعدی و آثارش ارزش فراوانی قائل بوده و هستند. سفرهای او به کاشغر در سین کیانک نشانه ارتباط او با فرهنگ چین بوده است. هم اکنون در شهر کاشغربنای مسجدی به نام آذینه معروف است که سعدی از آن دیدن کرده است.»
از قرن ۱۴ میلادی گلستان جزو کتب درسی بوده است. اشاره ابن بطوطه که وقتی در شهر «هان جو»(سینثره) چین اقامت کرده و همراه با پسر امیر به خلیج رفته بود، میشنود خوانندهای غزلی از سعدی را زمزمه میکند۱۸ و آن را به فارسی میخواند که نشانه نفوذ سعدی در چین بود.
حافظ و شاعر چینی سلسله «تان»، «لی بوی» پیوسته با هم مقایسه میشوند؛ چون دیدگاههای مشترکی دارند. «گائوژوبن» و «بای جونهای» تحقیقی درباره این دو شاعر نوشتهاند به نام ملاحظاتی درباره حافظ شیرازی و لی بوی چینی که در مجموعه سخن اهل دل به چاپ رسیده است.
پینوشتها:
۱ـ چین و کوشان و ایران، سید ابوطالب میرعابدینی، مجموعه مقالات کنگرة جهانی بزرگداشت فردوسی، دانشگاه تهران، به کوشش دکتر غلامرضا ستوده، ص۱۰۴۸ـ۱۳۵۰٫رر ۲ـ روابط تاریخی چین و ایران، نامواره دکتر محمود افشار، ج۲، ص۸۰۷٫رر ۳ـ تأثیر متقابل ایران در چین، میراث فرهنگی، ش۱۲، ص۷٫رر ۴ـ زبان فارسی در چین، ص۶۵، به نقل از کتاب (ایرانشناسی در چین از سیدمحمد ترابی، ص۱۱۲).رر ۵ـ زبان فارسی در جهان(چین)، ص۲۶۶٫رر ۶ـ جاده ابریشم، علی مظاهری، ترجمه ملک ناصر نویان، ج۱، ص۵۰۳٫رر ۷ـ روابط تاریخی چین و ایران، جوچه چین(زبان فارسی در چین، ص۱۸).رر ۸ـ دعوت المسلمین، چاپ پکن، ص۲٫رر ۹ـ اقلیتهای مسلمان در جهان امروز، علی کتابی، ترجمه حسین آریا، ص۷۰٫رر ۱۰ـ جاده ابریشم، علی مظاهری، مترجم ملک ناصر نوبان، ج۱، ص۱۸۸٫رر ۱۱ـ زبان فارسی در جهان(چین)، ج۱۰، ص۱۵۶٫رر ۱۲ـ همان، ص۱۸۹٫رر ۱۳ـ این بیت غزلی است از سعدی به مطلع: آخر نگاهی بازکن وقتی که برما بگذریر یا کبر منعت میکند کز دوستان یادآوری (کلیات سعدی، غزل۵۱۳)رر ۱۴ـ زبان فارسی در جهان(چین)، ج۱، ص۱۶۱٫رر ۱۵ـ Daosim دائوئیسم(تاتوئیسم) در اینجا به معنی عرفان و تصوف به کار رفته است.رر ۱۶ـ Lixne نوکنفوسیوسی، تلفیق بودیسم و اندیشه کنفوسیوسی و تلفیق اسلام و اندیشه کنفوسیوسی.رر ۱۷ـ فنگ جین یوان، فرهنگ اسلامی و ایرانی در چین، ترجمه محمدجواد امیدوارنیا، ص۲۵۲، نشر الهدی.رر ۱۸ـ رک. به مقدمه ص شانزده.
بن مایه : روزنامه ی اطلاعات