من از واژهی ساده و رسای «یافته» بهره میگیرم که همخانوادههایش هم بآسانی ساخته می شوند:
کاشف: یابنده/ مکشوف: یافتهشده/ اکتشاف: یابندگی/ کشفیات : یافتهها و...
اینکه چون در یک زبان میان find , discovery مرز میگذارند، نباید ما را ناگزیر کند که دنبالهروی آنها را بکنیم وگرنه ساختار زبان کم کم آسیب دیده و همهچیز گرته برداری از دیگران میشود.
ناگفته نماند که این discovery همان پردهبرداری است: dis که همان دش فارسی و cover هم که پوشش میباشد که همکنون در فارسی نیز همهگیر شده.
کاشف: یابنده/ مکشوف: یافتهشده/ اکتشاف: یابندگی/ کشفیات : یافتهها و...
اینکه چون در یک زبان میان find , discovery مرز میگذارند، نباید ما را ناگزیر کند که دنبالهروی آنها را بکنیم وگرنه ساختار زبان کم کم آسیب دیده و همهچیز گرته برداری از دیگران میشود.
ناگفته نماند که این discovery همان پردهبرداری است: dis که همان دش فارسی و cover هم که پوشش میباشد که همکنون در فارسی نیز همهگیر شده.