درود بر شما
سلمان فارسی یکی از یاران باوفای پیامبر اسلام و حضرت علی امام نخست شیعیان بود .سلمان از شیوه های جنگی ایرانیان آگاهی داشته است ولی باید دانست که سلمان سالیان بسیاری از ایران دور بود و از روش های نوین سپاهیان ایران آگاهی چندانی نداشت و روشن است که روش های جنگی سال به سال و زمان به زمان دگرگون می شود و روش های نو و تازه جای روش های کهنه و فرسوده را می گیرد .
این پرسش و نگرش را از دو دیدگاه می توان بررسید و در بررسی این رویداد و دیگر رویدادهای تاریخی هرگز نباید رویدادها و اندیشه های آن زمان را با رویدادها و اندیشه های امروزی سنجید .
1 - سلمان ، یکی از ایرانیان پژوهنده و نیک اندیش بود و پس از بررسی دین ها و آیین های گوناگون برای آشنایی با دین نوین به سرزمین های عربی رفت ، شمار چنین کسانی در جهان اندک است که بخواهند برای آگاهی از دین و آیین و راستی ها بدین سو و آنسو بروند و پژوهش کنند . بنابراین می باید وی را مردمی (انسانی ) دانش پژوه دانست . ( دین پژوهشی یکی از دانش های جهانی بوده است. فردوسی بزرگ می فرماید : تو را دانشِ دین رهاند درست / در رستگاری ببایدت جست - از این بیت آشکار می شود که دین نیز جزوی از دانشها بشمار میرفته است . )
2 - سلمان تا پایان زندگی پیامبر در کنار او مانده است و در این دوران یکبار هم پیشنهاد تاخت و تاز به ایران را نداده است .
3 - سلمان از پیروان راستین پیامبر و حضرت علی بود . آشکار است که پیامبر هیچ جنگی با ایرانیان نکرد و حضرت علی هم نه خود و نه فرزندان خود را به جنگ با ایرانیان روانه نکرد و از رفتار این دو تن روشن می شود که تاخت و تاز برای گسترش دین در باور آنان نبوده است . بنابراین آیا می توان پذیرفت که سلمان که پیرو این دو بوده است ، پیشنهاد جنگ و تاخت و تاز به ایران را به عمربن خطاب که یکی از کسانی است که پیوند خوبی هم با حضرت علی نداشته است ، داده باشد؟
4 - حضرت علی با آگاهی از درون مایه ی این جنگها و اندیشه ی کسانی که سردمدار این جنگ ها بوده اند ، گاه گاه برخی از یاران خود را برای پیشگیری از ستم و بیداد ، با سپاه عمربن خطاب همراه می ساخت ، همانگونه که برای پیشگیری از بیداد و ستم ، هنگامی که سلمان برای استانداری مدائن برگزیده شده بود ، او را برای اینکار رهنمون ساخت و با استانداری او همداستان شد .
5 - سلمان برای ایرانیان بسیار سودمند بود و با درون شدن به رویدادهای جنگی و استانداری از ستم و بیداد بر ضد ایرانیان کاست .
6 - اگر با نگاهی امروزی بدین رویدادها ننگریم می توانیم بپذیریم که سلمان نیز مانند پیامبر خواستار آشنایی دیگر مردمان و ایرانیان با دین نوین و کامل شده بوده است ، اما نه با روشی مانند جنگ و خونریزی که همانا خواست پیامبر و حضرت علی هم نبود .
پرسش بزرگی که در اینجا در برابر پرسش شما ایستادگی می کند این است :
آیا با سنجش خرد و سنجش شیوه های جنگی و پیکارجویانه می توان پذیرفت که با خیانت و دشمنیاری یک تن ، شیرازه ی یک سپاه بزرگ با پیشرفته ترین افزارهای جنگی از هم بپاشد ؟ مگر در دیگر جنگها سخن چینان و دشمنیاران و جاسوسانی از این سپاه به آن سپاه نمی روند و روش ها و شیوه ها را آشکار نمی سازند ، آیا با این کار شکستی به این بزرگی روی می دهد ؟
در جنگ هشت ساله ی ایران با عراق گروه های فراوانی با نام های گوناگون به عراقی ها پیوستند و هنوز هم فرتورهای آنان با صدام حسین در دست است ، این گروه ها خود دارای توان جنگی بوده و از شیوه های جنگی ایرانی آگاهی داشتند و سد در سد این آگاهی را به صدام و سپاهیانش نیز آموخته اند ، آیا با کار اینان سپاه ایران شکست خورد ؟
این پرسش و دیگر پرسش ها در این زمینه بدین شوند در رسانه های همگانی پدیدار شده است که شکست سپاه بزرگ ایران از سپاه ناچیز اعراب پذیرفتنی نمی نماید ، بنابراین با شوندهایی نادرخور و ناشایست کوشش می شود که شوندی برای این شکست تراشیده شود .
شوند راستین شکست سپاه ایران از عرب ها تنها در گفتار زیر نمودار است و دیگر هیچ :
" همراه نبودن توده ی مردمی ایران با دستگاه فرمانروایی ساسانی "
دیگر شوندها و دلیل ها هیچ یک نمی تواند چنین شکستی را در پی داشته باشد .
برای این شوند (دلیل ) دو نمونه نیز آورده می شود :
1 - هنگام تازش بیگانگان اروپایی به مرزهای ایران زمین با آنکه دستگاه فرمانروایی دارای ارتشی نیرومند بود اما برای آنکه توده ی مردمی ایران با دستگاه فرمانروایی پهلوی و بویژه رضاشاه همراه نبود ، حتی یک تن از توده های مردمی ایران در برابر بیگانگان ایستادگی نکرد و سرانجام شکستی سخت در پی آمد .
2 - در همین حال بهنگام تازش صدام حسین و یاران اروپایی اش به ایران زمین ، با آنکه آشفتگی بسیاری در ارتش و سپاهیان ایران پدیدار بود ، با درون شدن و همراه شدن توده ی مردمی ایران بدین جنگ ، هرگز شکستی به ایران زمین وارد نیامد .
پیروز باشید