دگر گفت کز بخششِ نیکخوی
کدامست نیکوتر از هر دو
سوی؟
کجا زو دو گیتیش بار آورد
به سالی دو بارَش بهار آورد؟
چنین گفت کان کس که با
خواسته
ببخشش کند جانش آراسته،
وُگر بر ستاننده سازد
سپاس
ز بخشنده بازارگانی
شناس !
دگر گفت کز مرد پیرایه
چیست؟
وُزان نیکوییها گرانمایه
چیست؟
چنین داد پاسخ که
بخشنده مرد
کجا نیکوی با سزاوار
کرد
ببالد بکردارِ سروِ بلند
به پالیز هرگز نگردد
نژند
وُگر ناسزا را بسایی به
مُشک
نبوید، نروید گُل از خارِ خشک
سخن پرسی از گُنگ گر مردِ کَر
به بار آید و رای ناید
به بر!
از بزرگمهر گرانمایه پیرامون بخشندگی می پرسند و اینکه بهترین گونه ی بخشش کدام است که سود هر دو جهان در آن باشد . بزرگمهر بخششی را مایه ی آراستگی جان می داند که بخشنده، بخشش خود را به روی آن کس نیاورد (بر سر او منت نگذارد) وگرنه همچون بازارگانی است که در برابر کالایی، مزدی گرفته است . بزرگمهر بر این باور است که به همه کس نباید خوبی کرد مگر با کسانی که سزاوار بخشش و نیکی اند .