ساختن کارواژه در زبان پارسی میانه بیکرانانه(بدون محدودیت) می
انجامیده.از نامواژه، سپت(فروزه)، فزونواژه(حرف اضافه) و سانواژه(قید)،
کارواژه می ساخته.
نمونه:
نامواژه: مرگؽنیدن(کشتن) مرگ + اؽنیدن
بنواژه(مصدر): دیداریهیستن(دیدار کردن) دیدار + ایهیستن
سپت: پَیداگؽنیدن(پیدا ساختن) پیداگ + اؽنیدن
فرنام: خْوؽشؽنیدن(از آن خویش کردن) خوؽش + اؽنیدن
سانواژه: فْرۉدؽدن(فرود آوردن) فرۉد + یدن
پیشوند: هَمؽنیدن( یکی کردن) هَم+ اؽنیدن
فزونواژه: اَباگؽنیدن (همراهی کردن) اَباگ+ اؽنیدن
شیوه دیگری نیز برای ساخت گذرا از ناگذرا بوده کز زبان پارسی میانه
برمانده. در این شیوه به کارواژه (ا) را میافزودند.
نمونه:
افسَردن: سرد شدن افساردن: سرد کردن
فْرَزَفتن: پایان یافتن فْرَزافتن: پایان دادن
فْرَنَفتن: پیش رفتن فْرَنافتن: پیش بردن، هدایت کردن
این
شیوه گذراسازی در زبان پارسی نوین در دِگَراندن کاواژه های برگشتن، نشستن،
شکفتن، کفتن به برگاشتن، نشاستن، شکافتن و کافتن مانده.