نگاره ی زنده (18): دیدار پسران فریدون با شاه یمن

ساخت نگاره های زنده ی شاهنامه با کوشش ستودنی مهدی کمالی برای مهرمیهن انجام می پذیرد

بخش هژدهم

( تا باز شدن نگاره اندکی شکیبا باشید )

دیدار پسران فریدون با شاه یمن

مهدی کمالی در زیر این نگاره نوشته است :

پس سه شاهزاده ایران با سه شاهدخت یمنی ،در کاخ پادشاهی یمن دیدار کرده و با به کارگیری آن پندهای فریدون ،شاه یمن را انگشت به دهان کردند .!آنگاه او با نیرنگی دیگر ،مِی(:شراب) بسیاری به آن شهزادگان داد تا به گاه مستی ،به خوابی ژرف بروند .آنگاه باد و سرمای جادویی سختی بیاراست تا کار آنان را یکسره کند .اما آن سه فرزند فریدون افسون گشا ،از خواب برخواسته و راه را بر آن جادوی سرد ،بستند .پگاه فردای آن شب، که شاه یمن که چشمداشت دیدن مرده آنها را داشت ،ناگهان دید که سراسر تندرست هستند .!پس به ناچار و در گاهی که داشت بر بخت خویش نفرین می فرستاد ،سه دخترش را با گنجهای کهن ،به آن شهزادگان داده و با همراهان بسیاری ،راهی ایران زمین کرد .

این جستار با زبانها و گویشهای گوناگون :

پارسیک پسانو با نویسمان باستانی "دین دبیره"(برگردانی و بازبینی از واسپوهر)(نگارگری بر سنگ نِبشه: مهدی کمالی)

پارسی:

پس سه شاهزاده ی ایران با سه شاهدخت یمنی، در کاخ پادشاهی ی یمن دیدار کرده، با به کارگیری ی آن پندهای فریدون، شاه یمن را انگشت به دهان کردند! آن گاه او با نیرنگی دیگر شراب بسیار به آن شهزادگان داد تا به گاه مستی، به خوابی ژرف رفتند.

آنگاه باد و سرمای جادویی ی سختی بیاراست تا کار آنان را یکسره کند.

ولی آن سه فرزند فریدون افسون گشا، از خواب برخواسته، راه را بر آن جادوی سرد، بستند.

پگاهِ فردای آن شب، که شاه یمن که چشمداشت دیدن مرده ی آنها را داشت، ناگهان دید که سراسر تندرست اند!

پس به ناچار و همین گونه که بر بخت خویش نفرین می فرستاد، سه دخترش را با گنجهای کهن، به آن شهزادگان داد و با همراهان بسیار، راهی ی ایرانزمین کرد.


طبری گویش کردکوی

پِس ایرانِ سه تا شازاده یَمِن پادشایی کاخِ دِلِه، سه تا یَمِنی شاهدِتِر دِ رِ بَدینِه وُ خاشِ پِرِ نِصییِتا سَر جِ ،یمِنِ شا رِ هِکاردِنِه حِیرِت بَزِه.! اون وِسِن، یمِنِ شاه یَکتا دِگِ کلِک بَزوو شِفتی! وی بَییتِه یَک خَله عَرِق هِداعِه وِشان دِ ر سیا مست هِکاردِه، اَندِی هِدا اَندی هِدا مست بَواشِن بَخواسِن عمیق.! اون وِسِن هیستا بووردِه جادوو سر جِ یَکتا سردِ باد خار هِکاردِه بَرِستییِه وِشان بَزِنِن یخ. اِمّا، فریدونِ سه تا وچِا، خُو سر جِ بَپِرینِه اون جادویی باد دِ رِ هیستانینِه. فِردا صُب، یَمِنِ شاه هیستاعِه بووردِه بوورِه وِشانِ جنازه رِ بَوینِه، اِمّا یَکدِفِه بَدی وِشَان صَیی(:صحیح)سالِم هَستِنِه.! پس هِمونتی دَیی خاشتِن دِ رِ لعنِت هِکات کاردِه، مِجبور بَوییِه خاشِ سه تا دِتِر دِ رِ هادِه ایرانِ شاهزاده ها رِ بَرستِه بوورِن ایران، تازه یَک خَلِه گَنجُم هادِه وِشانِ سَر اِشانتیوُن...!


. کرمانی(برگرداننده:فاطمه رضوی، بازبین:مهدی زیدآبادی)
********************* 18 ********************
سه تا شازاده ایران خوده سه تا شازاده خانِمِ یِمِنی،تِ کاخ عَیونی یِمن دیدن کِردَن و با عملی کِردن نِصیحِتا فریدون،شاه یِمِنِ حیرون کِردن!!! اووَخ او اَ یه کِلِکِ دیگه، شِپورکی شراب به شازاده ها داد که اَ مستی، به خواب عمیق برن. اووَخ باد و سرما شِدیدی وَر را کِرد تا کارشونِ یه سِره کنه.ولی او سه تا بچه فریدون افسون گشا، اَ خواب وَخِستادن و را رِ وَر جادوی سرما بَسَن.موقعه صبح که شاه یِمن تِوَقا دُشت اونا رِ مرده ببینه،یهو دید که سالمن!!! هَمطو که دُشت وَر شانسش نفرین میکِرد،ناچاراً سه تا دختِرِشه خودِ گنجا قِدیمی داد به شازاده ها و با یه ایلی همرا، وَر طِرِفِ ایران وَر را کِرد.


. اصفهانی(برگردانی و بازبینی از مازیار پارسی)
********************* 18 ********************
سه تا شازه ایران با سه تا شادختی یمنی، تو کاخی سلطنتی یمن هما دیدن آ با اجرایی اون نصیحتای فریدون، شایی یمنا سر جاش میخ کوب کردن!
اونارم با یه کلک دیگه اومدن پیش؛ یه کلی شراب دادن به اون شازا تا از مسی، برن به خوابی عمیق.
اون وخ باد آ سرمایی جادویی سخدی ترتیب داد تا کارشونا یه سره کوند.
آما اون سه تا فرزندی فریدونی افسون گشا، از خواب وخسادن آ رارا به اون جادویی سرد، بسن.
سری صاح که شایی یمن که ماتل دیدن مرده شون بود، ناغافل دید که سر و مر و گندن!
آ دیگه مجبوری آ همین جور که به شانسی خودش نفرین میفرساد، سه تا دخترشا با گنجای قدیمی، داد به اون شازا آ با کلی همرا، راهی ایرانزمین کرد.


. گیلکی با گویش لاهیجانی(برگرداننده: فاطمه علیمحمدی)
********************* 18 ********************
پس سه تاایرانه شاهزاده سه تایمنی شاهزاده امره،یمنی کاخ سلطنتی مین ملاقات بوگودن وفریدونه نصیحتانه اجرابوگودن ویمنی شاهه به حیرت باردن!بعداون یکته دیگه فریب امره اوشاهزادانه ویگیته یه عالمه شراب بده تامستابونه واسی بوخسن.بعداون یکته بادوسرمای جادویی ترتیب بده تااوشونه کاره یکسره بوکونه.ولی فریدونه افسون گشا سه تاپسرازخواب ویریسن اون سرده جادوراهه اوشونه واسی دبستن.صبح که ببوشاه یمن که انتظارداشت اوشونه بمورده بیینه،یهوبدی که ایشون سالم ایسن!پس مجبورببوهمونطورک خوشانسه نفرین سراداره بو،خوشی سه تادختره گنجهای قدیمی امره،اون شاهزادانه هده وخیلی ازهمراهانه امره ایران سراده.


. بختیاری: (برگرداننده: فرنگیس رحیمی)
********************* 18 ********************
بع سه شاهزایَ ایران با سه شاهدخت یمنی منه کاخ سلطنتی یمن ملاقات کِردَک وبا اجرای او نصیحتَل فریون شاه یمنَ تعجب زیَ کِرد.درهمو لحظه فریبی دیه شراب خیلی و او شاهزیل دا تا ک مست وخو عمیق بریون باد و سرمای جادویی سختی ترتیب دا تا کار انون یکسره کِنه اما او سه بچشَ فریون افسون گشا وخو ویرسا و رنَ سی او جادوی سرد بسَک صب هنگام ک شاه یمن ک انتظار دین مردَنه اونَ داشت إه  دی ک همشون سالمِن وناچاری و شانس خوش نفرین ایفرستا .سه دورگلِشَ با گنجل کهن و او شهزادیل دا وباهمراهمیل ب زیادی رَیی ایران زمین کِرد
. لری (زینب دیناروند)
********************* 18 ********************
اوسه سه شاراده ایرو وا سه شادخت یمنی د کاخ سلطنتی یمن ملاقات کردنو وا اجرا او نصیتیا فریدون  شاه یمننه حیرت زده کردن اوسه او وا فنه هنی شراو فره و شازادیا دا تا و دلیل مستی و خواو عمیقه رون اوسه بای و سرما فره ترتیب دا تا کار اونونه یه سره بنه اما او سه کر فریدون جادو گشا د خواو هیز گرتن و رنه و او جادو سرد بسین.سوزو گ شاه یمن گ انتظاردین مرده اونونه داشت و یه گل دی گ کاملا سالمن اوسه ناچار و. د حاله گ و شانس خوش نفری میفرسا سه دخترش وا گنجیا کونه و او شازادیا دا و و همریا فره و ایران زمین کل کرد


. قشقایی (احسان مرادی)
********************* 18 ********************
پس ایرانونگ.اوچ شاهزادسه  اوچدنه یمنی شاهدوختی نن یمنینگ حکومتننگ کاخوندا بیر بیرنه گوردلر وفریدونونگ.هامو.سوزلرنه عمل ادلر و یمنینگ شاهونو حیران ادلر .یمنینگ شاهو اوچ شاهزاده آلادو بلَلرنه شراب ایچترده تا مست اُولارلارو اوخیه گدرلر و اوخده ایسیرده جادولیگن یخ یلره اسه و ایشلرنه تامام اده که اوچ.شاهزاده اوخودن قاختولارو جادویلینگ یولو باغلادولار .سحر وقتی یمنینگ شاهو گوزنه توکمیشده که اوغولرینگ اُولمگلرینه گوره بیردن گورده که کاملا سالوملولار و پس ناچارلیگدن بو حالده که هم اوز اقبالونا قارقوش ادیرده اوچدنه قزنه ده و قباله لرنده بیگ بیگ گنج لره بو اوچ اوغوله ورده و بلَلرنه یولاسالدو ایرانا


. نیشابوری (زهرا  مرادی نیا)
********************* 18 ********************
پس سه شاهزَدَ ایران با سه شادخت یمنی د کاخ سلطنَتی یمن ملاقات کیدَن و با انجام اُ نصِحَتای فریدون ، شاه یمن رَ حَیرَت زیه کیدَن !
اُوقت او با فرِبی دگَر شراب زیادی به اُ شازدها دا تا بخاطیر مستی به خاوی عمِق فرو روَند.
اُوَقت باد و سُرمای جادویی سختی دروست کید تا کار اُنا رَ یَکسرَ کنَ.
اما اُ سه تَ فرزند فریدون افسون گشا از خاو ورخِستن و راه رَ به اُ جادو بستن.صبح کی شاه یمن د انتظار دیَن مورده اُنا بو دی کی کاملا سالمن !
پس به ناچار و در حالی کی به شانس خادیش نفرین مِفرِستی سه دختریش رَ با گنجای زیادی رَیی ایران زمین کید.


. کردی با گویش کلهری (برگردان و بازبینی از یوسف)

سێ شاەزادە ئێران وەلێ سە شاەدێوەت یەمەنی ، وە ناۆ کاخێ سەڵتەنەتی یەمەن یەک دێین وە بادەز ئەمەڵ وە نەسیحەتەێل فێرەێدۆن ، پادشاێ یەمەن تاجێب کێرد! باد ئەوەێش گەڕی تێر کێرد و شەراو فێرەێگ دا ئەو شازادەیلە تاگە مەس بیون و خەوێانە و بێرد.اێکە یەێ وا وو سەرماێ گەنێ دێرس کێرد تا کارێان بێسازی . وەڵێ ئەو سێ مێناڵە وە قۆدرتێان جادو سەرما لە بەێن دان .شە وەکی پادێشای یەمەن که فێکێڕ کێرد مێردنە ، دی کە ئازان و سەرحال ، وەێ خاترە وە رێو ناچاری وە خوەی لانەت کێرد و دیوەتەگانێ وەل گەنجەێل فێرەێگ و هەمراێڵ فرە کلیان کێرد ئڕا ئیران


.ترکی (ناصر) (نیازمند بازبینی املایی)
********************* 18 ********************
پس اوُج ایرانلی شاهزاده ،اوُچ یمن لی شاهزاده یلن گوُروشوب وملاقات ایئلدیلروفریدونون نصیحت لرینن استفاده ایلیب یمن ی تعجب داقویدولار.!اوُندا اوُلار بئر حیله گلئیب مِی(شراب نان)اوُناری اقدرائچیدیب که مست اولوب بئر آخیر یوخویا یاتیدلار،اوندابئریئل وسیوخ یوئلا سالدیلارکه اوُچ ایران لی شاهزاده لرین ایئشین بئرطرفلیق ایلییب اوُلدورسون .امافریدونون تلسم سیندیرانین اوشاقلاری یوخودان ایئلیب یولو اونلارین حیله سینه باغلادی.صبح که یمنین پادشاهی انتظاری وارئدی ایرانی شاه زاده لرین جنازه سینی گورسون ،گوُردی که اوُنلار سالمده لرپس ناچار قالیب واوُزبختینه نعلت دئیه دئیه اوُچ قیزینی چوخلی قیزیل نان ایران شاهزاده لرینه یوئلا سالدی


.Uzbek (by Tahir, Not Reviewed)
********************* 18Th PArt ********************
Shunday qilib, yamanda Fors, Royal Palace Iroq uch ayollar bilan Shahzoda bu Sinti amalga oshirish bilan uchrashuv hisoblaymiz, Yaman shohi .!Xizmat orqali bo'lganida. (: Sharob) headan ko'p mast, chuqur uyqu, chunki berdi .Keyin yo'l sehrli qattiqligi sovuq shamol, qaratilgan holda ulardan qutilish .Lekin uchta bolalar sehr ko'rib sindirish, uyqu, balandligi, yo'l salqin teshik tarovatini .Shohi o'lik ko'rish uchun, biz nima kutish Yaman qachon tong. Yigirma olti sog'lom . to'satdan, deb!Bas, albatta, odamlarning la'nati imkoniyat. da, Qadimgi xazinalari bilan uning qizi, ko'p sheriklari bilan headan ma'lumotlar, yo'l Eron er

در همین زمینه

نوشتن دیدگاه