نگاره ی زنده (11): پرورش فریدون

ساخت نگاره های زنده ی شاهنامه با کوشش ستودنی مهدی کمالی برای مهرمیهن انجام می پذیرد

بخش یازدهم

( تا باز شدن نگاره اندکی شکیبا باشید )

پرورش فریدون

مهدی کمالی در زیر این نگاره نوشته است :

سال ها پس از داستان پادشاه ضحاک و زیرکِ خوابگزار، فریدون، با فرّ جمشید به دنیا آمد. از طرفی گاو زیبای پرمایه نیز که موبدان و ستاره شناسان را انگشت به دهان کرده بود ، درست مانند پیشگویی زیرک، از مادر جدا شد. از طرفی* نیز پدر فریدون -آبتین- که از دست پادشاه ضحّاک در فرار* بود، به دست ماموران شاه ضحاک دستگیر و مغزش خوراک مارهای دوش او شد. مادر فریدون -فرانک- نیز برای نرسیدن دست شاه ضحاک به فریدون، او را برداشت و گریان و با التماس* ، به نگهبان مرغزاری سپرد ک پرمایهِ گاو نیز در آن بود.! تا اینکه پس از سه سال بازگشت و فریدون را از ترس سر رسیدن پادشاه ضحّاک، به نزد مرد پارسایی در کوهی از هندوستان سپرد.

این جستار به زبانها و گویشهای گوناگون:

پارسیک پسانو با نویسمان باستانی "دین دبیره"(برگردانی و بازبینی از واسپوهر)(نگارگری بر سنگ نِبشه: مهدی کمالی)



زبان پارسی (برگرداننده:مهدی کمالی، بازبین یکم:مازیار پارسی، بازبین دوم: مهدی زیدآبادی)

سال ها پس از داستان پادشاه ضحاک و زیرکِ خوابگزار، فریدون با فر جمشید زاده شد.
از آن سوی، گاو زیبای پُرمایِه نیز که موبدان و ستاره شناسان را انگشت به دهان کرده بود، درست مانند پیشگویی ی زیرک، از مادر جدا شد.
از سوی دیگر نیز پدر فریدون -آبتین- که از دست پادشاه ضحّاک در گریز بود، به دست گُماشتِگان شاه ضحاک دستگیر و مغزش خوراک مارهای دوش او شد.
مادر فریدون -فرانک- نیز برای نرسیدن دست شاه ضحاک به فریدون، او را برداشت و گریان و با خواهش، به نگهبان مرغزاری سپرد ک پُرمایه ی گاو نیز در آن بود!
تا این که پس از 3 سال، بازگشت و فریدون را از بیمِ سر رسیدن پادشاه ضحّاک، به نزد مرد پارسایی در البرزکوه سپرد.

. کرمانی(برگرداننده:فاطمه رضوی، بازبین:مهدی زیدآبادی)
سالا بعد اَ داستانِ پادشاه ضحاک و زیرک مُعبِّر،فریدون با فّر جمشید  به دنیا اومد.اَ طِرِفی گاو خوشگل پُرمایه که مایه مباهات موبِدا و اخترشناسا بود،عینه پیشگویی زیرک،اَ مادِرِش جِدا شِد. اَ طِرِفی هم پِدِر فریدون-آبتین-که اَ دَسِ پادشاه ضحاک گُریخته بود،به دَسِ مامورا شاه دَسگیر و مغزش خوراک مارای دوشش شد.مادِره فریدونَم -فِرانک- برا ایکه دَسِ ضحاک شاه به فریدون نِرِسه، اونه وَرداشته و گِرگِه کُنون و با التماس،به هادِربونِ چِمَنزار که گاو پُرمایه م اوجا بود گُذُشت. تاایکه بعد اَ سه سال، وَرگَشت و فریدونو اَ ترسِ سَ رِسیدنِ پادشاه، اونو دادِتِش دَسِ یه مرد دُرُسکار تِ کوه البرز.


. اصفهانی(برگردانی و بازبینی از مازیار پارسی)
خیلی سال بعدی قصه پادیشا ضحاک آ زیرکِ مُعبِّر، فریدون با فرّی جمشید به دونیا اومد.
از طرفی گابی زیبایی پُرمایه وم که مایهِ مُباهاتی موبدا آ اخترشناسا بود، درس مثی پیشگوی زیرک، از مادر جدا شد.
از طرفی یم پدری فریدون -آبتین- که از دسی پادیشا ضحّاک در فرار بود، به دسی مامورا شا ضحاک دسگیر آ مغزش خوراکی مارای رو کوول اون شد.
مادری فریدون -فرانک- ام بارا که دسی شا ضحاک به فریدون نرسد، اونا ورداش آ گریونا با التماس، سپرد دس نگهبانی چمنزاری ک پُرمایهِ یی گابم توش بود!
تا اینی که بعدی سه سال، برگش آ فریدونا از ترسی سر رسیدنی پادیشا ضحّاک، داد دس یه مردی کاردرس تو البرز کو.


. گیلکی با گویش لاهیجانی(برگرداننده: فاطمه علیمحمدی)
پس ازچندسال ازپادشاه ضحاکه داستان وزیرک معبر،فریدون فرجمشیدامره به دنیابومه.ازطرفی گاوه زیبای پرمایه هم که مایه مباهات موبدان واخترشناسان بودرست زیرکه پیشگویی موسون ازخو مارجداببو.ازطرفی هم فریدون پیر-آبتین-که پادشاه ضحاکه دست فراری بو،شاه ضحاکه مامورانه دست دستگیرببوواینی مغزاینی دوشه مارانه خوراک ببو.فریدون مار-فرانک-هم بخاطراینکه شاه ضحاک دست فریدونه نرسه اینه ویگیت وگریه کونان والتماس امره یکته نگهبان چمنزاربسپردکه گاوپرمایه هم اوره ایسابو!تااینکه سه سال بعدبومه فریدونه ازترس پادشاه ضحاک ویگیته یکته مرددرستکارکه البرزکوه وره ایسابوهده.


. بختیاری: (برگرداننده: فرنگیس رحیمی)
سال ها بع داستان پادشوهی ضحاک وخوگزار زیرک ،فریون و فرجمشید دنیا اومی وطرفی گا قشنگ پرمایه ک مایه مباهات موبدل و ستارَه شناسَل بی قشنگ می ایندَگو زیرک و دا جدا اوی و یه طرفی هم بو فریون آبتین و دسِ ضحاک شاه فرار ایکرد ودسِ مامورَل شاه ضحاک دستگیر ومغزِشه غذای ماردوشَلش کِرد دا فریون فرانک سی ک دسِ ضحاک شاه و فریون نرسه کرش ورداشت و گریوَ حال و با التماس و نگهبون چمنزاری سپردَک ک پرمایه گا هم منش بی تا ک بع سه سال ورگشت فریون و ترس سر رَسین  پادشاه ضحاک و دسِ پیایی خو مِنه البرزکو دا .


. لری (زینب دیناروند)
چن سال دما داستان پادشاه ضحاک و زیرک معبر فریدون وا فر جمشید و دنیا اوما.د اولایش گاو قشنگه پرمایه ایش گ مایه مباهات موبدان واختر شناسیا بی درس جور پیشگویی زیرک د دا جدا بی.د یه لایش  باوه فریدون ابتین گ د دس پادشاه ضحاک د فرار بی و دس ماموریا شاه ضحاک دسگیر ومغزش غذا ماریا دوش او بی.دا فریدون فرانکیش سیه گ دس شاه ضحاک و فریدون نرسه اونه هیزدا و وا گوروه و التماس و نگهبونه چمنزار دا گ پرمایه گاویش دش بی تا یه گ بعد3سال ورگشت وفریدون ز ترس اماین پادشا ضحاک ودس پیا درسکاره د کوه البرز دا


. قشقایی (احسان مرادی)
چوخ ایلر ضحاک شاهونگ و  زیرک معبّرنگ متلنن سورا فریدون جمشیدنگ.فرّنن دونیایا گَلده .بیر طرفدن ده بیر یاقچو سغر که چوخده مایه سه دولیده وهامو موبد لرینگ. واولدوز تانیانلرنگ افتخاریده عینه هله زیرکینگ پیشگولیگنن آ ناسوندان آیره اولده .بیر طرفدن ده فریدونونگ. آتاسو  «آبتین»که ضحاک شاهونگ النن یاغویده شاهونگ مامورلرینی اَلنه دوشده مغزنه ایلانلاریکه ضحاکونگ چیننیدلر یییدّلر .فریدونونگ آناسو که »فرانک»یده ده ضحاکینگ اَله فریدونه چاتمزیچه فریدونو گوتیر ده آغلیا آغلیا سوزنان بیر چمن زارینگ نگاهبانونا تابشورده که سغریکه مایه سه دولیده ده هله  اُوردایدو .تابو که اوچ ایلدن سورا گوره بیکیلده و فریدونو  گنه ده بو خاطره که ضحاک شاه اتیشمیه و بیر ایشه درست  کیشه که البرز داغوندایدو تابشورده  ...


. نیشابوری (زهرا  مرادی نیا)
سالها پس از داستان پادشاه ضحاک و زیرک معبر ، فریدون با فر جمشید به دنیا اَمه.
از طرَفی گاو زیبای پورمَیه نیز کی مَیه ی مباهات موبدان و اخترشناسا بو ،دروست میثل پِشگویی زیرک ، از مار جدا رفت.
از طرَفی هم پیَر فریدون-آبتین- کی از دست پادشاه ضحاک د فرار بود به دست مامورای شاه ضحاک دستگیر و مغزیش خوراک مارای دوش او شد.مار فریدون - فرانک- هم برُی نِرسیَن دست شاه ضحاک به فریدون ،او رَ ورداشت و گریون و با اَلتماس به نگهبان چمَنزاری سپورد کی پورمَیه گاو هم د اُ بود.
تا ای کی سه سال بعد، ورگردی و فریدون رَ از تیرس سر رسیَن پادشاه ضحاک به دست مرد دروستکاری در البرز کوه داد.


. کردی با گویش کلهری (برگردان و بازبینی از یوسف)

فێرە سال بادەز مەتەل زەحاک و زیرک خەوزان،فێرەێدون وە فەر جەمشید هاتە دۆنیا. لەولایش مانگاێ قەشەنگی وە ئێسم پۆرماێە کە موبدەێل و هێسارە شێناسەیل وە پی ئێفتخار کێردن هەر جێور پێشگویی زیرەک ، و داڵێگ جۆداوو بێو و وە ئەو لاوو ئابتین هەم کە چەن ساڵ وە دەس زەحاک لە فێرار بێو ئاخرێ گیر هات و مەخزێ خۆراک مارەگانێ بێو.داڵێگ فێرەێدونیش ـ فەڕانەک ـ وە خاتێر ئیەکە دەس زەحاک وە مێنالەگەی نەرەسێ مێناڵەگەێ بێردە لاێ نێگابانێ یەێ چیمەن زارێگ ، کە پۆرماێەێ مانگایش وە ناوێ بێو .! تا ئیە کە بادەز ۳ سال هاتەو ، وە رێخ ئیە کە فێرەیدون وە دەس زەحاک نەکەفی داگەی دەسێ یەێ پیاێ دێرسکارێ لە کیۆەێ ئەڵبرز.


.ترکی (ناصر) (نیازمند بازبینی املایی)
داستانه ضحاک پادشاه ومعبر زیرک ده ن ائللر گچن ده ن سونرا،فریدون شکوهه جمشیدئلن دنیایه گلئدی.اوءطرفدن اوءگوئزل اِیِنَه که افتخار موبدان واختر شناس لاریدی،دوءززیرک موبددئین کیمیناناسیندان ائرلدی.بئرطرفدن هم فریدونین اتاسی-آبتین-که پادشاه ًحاکین الینده ن قاچاخئیدی ،ضحاک پادشاهین ماُمورلارین الینه دوُشوب مغزینی ائلانلار ی شاهین چئنیده ماریدی یئدیلر.
فریدونین آناسی-فرانک-بخطر بوُ که ضحاک پادشاهین اَلی بلاسینا چاتمیااوشاقینی گئتوروب وبئر باغچانین نگهبانینا یالواردی تا که اوشاقی اوناتاپشیردی.که همان اِئنَهیده او ساخلیردی.ائوچ ائلده دن سونرا گیدیب ضحاک پادشاهین گورخیسندان الیب بئرالبرز داخل ی بئر کیشی یه تاپشیردی.


.Uzbek (by Tahir, Not Reviewed)
..Yil Shoh zahhak respublikasi kirib so'ng, aqlli, Ford, tizimi, pech, jamshid tug'ilgan .Boshqa tomondan, sigir, BBW etuk, BBW bu Rih, shuningdek, ruhoniylar va astronomlar katta g'urur bilan., deb aytgan Faqat bashorat kabi, aqlli, dan, xavfsiz holatga. Tizimlari ota-abtin - qochar tinchlik shohning qo'llari, deb bundan tashqari, boshqa tomondan. Shoh zahhak qo'lga agentlari qo'lida jonli ozuqa dush emas. Onam-Frank - shohning qo'llari, zahhak, va faridun yo'qligi bilan uchrashdi va yig'lab va Meri respublikasi Guardian K u Rih sigir. kompaniyasi bilan qarash! Uch yildan so'ng ham. Odatda, qo'rquv bersih ichida shoh zahhak, halollik, bir odam bilan .

در همین زمینه

نوشتن دیدگاه