نیایش در شاهنامه

که ای برتر از دانش و هوش و رای

نه بر جای و درجای و هر جا به جای

همه بنده پرگناه تو ایم

به بیچارگی دادخواه تو ایم

ز افسون و از جادویی برتری

جهاندار بر داوران داوری

تویی رهنماینده و دستگیر

توانا ابر آتش وز مهریر

درین برف و سختی تو فریاد رس

نداریم جز تو کسی دادرس

*****

کنون ای خردمند روشن روان

به جز نام یزدان مگردان زبان

که اویست بر نیکویی رهنمای

ازویست گردون گردان بجای

کجا آفرید او روان و خرد

ستایش جز او را نه اندر خورد

همی بگذرد بر تو ایام تو

سرای جز این باشد آرام تو

****

ز هر بد تو باشی مرا دستگیر

تو زن بر دل و جان بدخواه تیر

بده داد من زانکه بیداد کرد

تو دانی غمان من و داغ و درد

**

به گیتی نبینم همی یار کس

جز ایزد مرا نیست فریاد رس

***

همی گفت: کی برتر از برتری 

ز راز دل من تو آگه تری

اگر چند من تیرگی کرده ام

به خیره تو را چند آزرده ام

همان بنده پر گناه تو ام

به بیچارگی در پناه تو ام

*****

مهان جهان پیش تو بنده اند

وزان بندگی سر فرازنده اند

من اکنون رهی سرای تو ام

به هر جا که باشم برای تو ام

زمین جز به فرمان تو نسپرم

وزان چم تو فرمان دهی نگذرم

******

تویی راه گم کرده را رهنمای 

تویی برتر و دادگر یک خدای

همه کام و پیروزی از نام تست

همه فر و دانایی از کام تست

دیدگاه‌ها  

+2 # صادقی 1392-09-03 09:02
بسیار عالی بود تمام قسمتها ممنون که دلسوز فرهنگ ایرانی هستید
پاسخ دادن

نوشتن دیدگاه


گزینش نام برای فرزند

نگاره های کمیاب و دیدنی