از نظر علمی تا دستکم سدهی ششم پیش از میلاد تا هماینک میتوان رد زبان فارسی و رد خطهای ایرانی را گرفت. کهنترین مدارکی که از نوشته شدن زبانی ایرانی در دست داریم، به روزگاران بسیار کهن برمیگردد. سرزمینی که اینک ایران نام دارد، پیش از کوچ آریاییان چنین نامی نداشته و مردمانی گوناگون در آن زندگی میکردهاند که آریایی نبودهاند.
این مردمان بسیار رنگارنگ، و دارای فرهنگهای گوناگونی بودهاند. اینها بیشتر در غرب ایران زندگی مینمودهاند. چنان که دیدیم در شاهنامه هم از مردمان بومی به نام دیو سخن رفته که آریاییان با آنها جنگ و سپس آمیزش کردهاند. تاریخ میگوید سومریها، ایلامیها، و سامیها بزرگترین قومهای غیرآریایی ایران بودهاند که حتی پیش از کوچ آریاییان در این منطقه زندگی میکردهاند و برای خود تمدن داشتهاند.
زبان سومری کهنترین زبانی است که بشر نوشته. آنها مخترع خط میخی هستند.
از ایلامیها و تمدنشان هم نوشتههایی به خط تصویری بر جای مانده که به میانهی هزارهی سوم پیش از میلاد برمیگردد. در این گونهی قدیمی خط، هر چیزی با تصویری قراردادی مشخص میشود. از مادها و زبانشان هیچ نوشتهای بر جای نمانده و یادگارهای ما از خط ایران تازه از دورهی هخامنشی آغاز میشود.
زبان ایلامی پس از آن به خط میخی نوشته میشد. در زمان هخامنشیان این زبان یکی از زبانهای رسمی ایران بود و این خط از راه این زبان هم بر هزاران لوحهی هخامنشی که در تختجمشید پیدا شده نقش بسته است. سنگنبشتههای هخامنشیان معمولا به سه زبان پارسی باستان و ایلامی و اکدی بود.
اکدی نیز از زبانهای کهنی است که به همان خط میخی نوشته میشده و در روزگار باستان در ایران به کار میرفته است.
پس خط دورهی هخامنشی، همان خط میخی بوده که البته چند زبان رسمی دولت هخامنشی به آن نوشته میشده است.
زبانهای غیرآریایی که برشمردیم تا پیش از دورهی هخامنشی هم نوشته میشدهاند. اما زبان پارسی باستان در زمان هخامنشیان و به دستور خود داریوش بزرگ نوشته شد که چنان که پیشتر هم گفتیم، در زمان داریوش برای نوشتن آن هم از خط میخی استفاده شد. این خط برای اعداد هم نشانههایی داشته است.
به کار رفتن خط در ایران روزگار هخامنشی امری گریزناپذیر بوده. فرمانروایی هخامنشی، نخستین امپراتوری بزرگ جهان بود. ادارهی این شاهنشاهی غولپیکر جز با محاسبات و ثبت اسناد دقیق ممکن نمیشد. چنان که گفتیم هزاران لوح از دورهی هخامنشیان بر جای مانده که همه به خط میخی است. این لوحها ثبتهای اداری است و از پیشرفتگی اجتماعی جامعهی هخامنشی، دستمزدها، کمکهای دولت به اشخاص گوناگون، پرداخت جیرهها و خرج راه، گذرنامه و اجازهی عبور، صدقههای مومنان دینهای رنگارنگ آن زمان، دریافت حقوق ویژه از سوی زنان زائو، دریافت سهمیهی ویژهی زنان تازهفارغشده و مرخصیهای آنها، دریافت دستمزد زنانی که کار سنگین انجام میدادهاند و صدها موضوع دیگر است که سندهای همهی آنها تنها به یمن خط، تا به روزگار ما رسیده است.
پس یورش اسکندر، ایران نزدیک به یکصد سال زیر سلطهی وی و جانشینانش بود. در این دوره در ایران زبان و خط یونانی به کار برده میشد.
دورهی میانی
این دوره از روزگار اشکانیان که جانشینان اسکندر را از ایران بیرون راندند، آغاز میشود. خط و زبان ایران در این دوره که بیش از چهارصد سال بود، پهلوی یا پارسی میانه نام داشت. اما خط و زبان یونانی هم هنوز کاربردهایی داشته است. از خط و زبان پارسی میانه، سندها، کتابها، ظرفها، مهرها، سکهها و سنگنبشتههای کم و بیش فراوانی در دست است. پس از اشکانیان، ساسانیان نیز خط و زبان پهلوی را نگاه داشتند. خط و زبان پهلوی یا پارسی میانه، وسیلهی ارتباطی مردمان گوناگون ایران بزرگ با هم بود. این خط و زبان آن نزدیک به هزار سال، خط و زبان رسمی ایران با گستردگی آن هنگامش بوده است.
خط پهلوی از خط آرامی گرفته شده بود. این خط پانزده حرف بیشتر نداشت. اما این تعداد کم حروف، آموختن این خط را نه آسانتر، بلکه سختتر میکرد، چون برخی از حروف چند گونه خوانده میشدند، مسئلهی دیگر این بود که در خط پهلوی هم مانند خط فارسی یا عربی، اعراب و حرکات نوشته نمیشد. کسی که میخواست این خط را بخواند، حتما باید زبان آن را هم به خوبی میدانست، و گرنه شاید یک کلمه را چند جور میخواند. خواندن این خط هنوز هم از کارهای دشوار ایرانشناسان جهان است و آنها در بارهی اینکه برخی از واژهها را چگونه باید خواند، بحث و گفتگوهای دور و درازی با هم دارند.
اما خط پهلوی تنها خط ایران در دورهی اشکانی و ساسانی نبود. ایران در آن روزگار بسیار بزرگتر از زمان ما بود و در برخی منطقههای آن خطها و زبانهای دیگری هم به کار میرفت. هر کدام از آن زبانها، خط جداگانهای برای خود داشت.
خط و زبان سغدی در آسیای میانهی شوروی سابق، یعنی بیشتر جمهوری ازبکستان امروزی که در آن هنگام بخشی از ایران بود، به کار میرفت. از این خط سندهای بیشماری در دست است که ایرانشناسان جهان سرگرم بررسی و چاپ آنها میباشند.
خط و زبان ختنی در دورهی میانی و در بخشی از ایران آن زمان میافتد که هم اکنون بیشترش آن در چین است.
از خط و زبان خوارزمی که با سغدی خویشاوند نزدیک است، سندهای چندانی بر جای نمانده. منطقهی کاربرد این خط هم بیشتر در جمهوری ازبکستان کنونی میافتد.
خط یونانی نیز در برخی نواحی ایرانزمین دورهی میانی کاربرد داشته. برای نمونه آنچه از زبان بلخی بر جای مانده به همین خط نوشته شده است. جایگاه کاربرد خط یونانی برای نوشتن زبان بلخی شمال افغانستان کنونی بوده که در ایران دورهی میانی، بخشی از شرق ایران میشده است.
گذشته از اینکه در جاهای گوناگون ایران، خطها و زبانهای محلی به کار میرفته، چند خط هم برای کاربردهای ویژهای ساخته شده بودهاند.
ساسانیان که خود زرتشتی بودند، بر آن شدند که اوستا کتاب مقدس و دانشنامهی بزرگ آن زمان را به کاملترین و بهترین خط بنویسند. اما چنین خطی وجود نداشت! همهی خطها یا پر از نقص بودند، یا برای نوشته شدن زبانهای بیگانه خوب بودند. از این روی بود که خردمندان و دانشمندان آن زمان گرد هم آمدند و دگرگونیهای بسیاری در خط پارسی میانه یا پهلوی پدید آوردند و خط اوستایی را ساختند. این خط چهل و چهار حرف دارد و یکی از کاملترین و سادهترین خطهای جهان است. حرکات و اعراب نوشته میشود و هیچ لغتی را نمیتوان بیش از یک جور خواند. حروف به هم چسپیده نمیشود و خواندن و نوشتن آنها گرفتار پیچیدگیهای بیهوده نمیگردد. هر کسی میتواند با حداکثر صرف یک هفته وقت این خط را یاد بگیرد و باسواد شود. البته این خط همچنان تنها برای نوشتن و خواند اوستا به کار رفت و خط رسمی ایران همچنان پهلوی بود.
مانی، بنیانگذار دین مانیگرایی نیز در دورهی ساسانی خط تازهای اختراع کرد. پیروان دین جهانی او که در سه قارهی جهان زندگی میکردند، این خط و چندین خط دیگر را هم به کار میبردند. از آنجایی که مسیحیان در ریشهکن کردن دین او در اروپا و آفریقا از هیچ کوششی فروگذار نمیکردند و ساسانیان نیز در خود ایران کاری شبیه به مسیحیان را پیشه کردند، این خط نیز از رواج افتاد. اما سندهای بسیاری به این خط به ویژه در خاک چین به دست آمده است.
به کوشش : امیر حسین اکبری شالچی
دیدگاهها
اگر می شد نگاره(تصویر) گذاشت برایتان نگاره کتیبه های باستانی و چند هزار ساله ایلام را قرار می دادم. بنابراین ایلامی ها کتیبه های بسیار قدیمی دارند و سخنان شما در بالا را کمی زیر سوال می برد.
همچنین با کشف کتیبه های جیرفت در کرمان در سال ۲۰۰۷ احتمال دارد آن کتیبه ها باستانی تر از تمدن سومر بوده و در نتیجه ابداع خط از ایران باشد. البته همچنین باید گفت طبق تحقیقات ژنوم انسانی که پروژه مشترک جهانی با صد هزار تحقیق دانشگاهی است ایرانی ها ۱۲۰۰۰ سال است که نژادشان دست نخورده مانده و با نژاد آلتایی(ترک) و سامی(عرب) همخوانی ندارد به عبارتی آریاییان ۱۲۰۰۰ سال است در ایران سکونت دارند و مهاجرت از ایران به اروپا و مناطق دیگر جهان بوده است...
درود بر شما
با سپاس از شما ، یادآوری می شود که شما می توانید فرتور و یا نوشته های خود پیرامون این جستار و یا جستارهای دیگر را در انجمن "گفتمان/پرسش و پاسخ" مهرمیهن بارگزاری نمایید و یا از بخش "فرستادن نوشته" برای ما بفرستید .