جشن سده

در میان عناصر چهارگانه ؛  آتش و آب و خاک و باد ؛ از دیر باز  آتش  در میان آریا ییان  اعتبار دیگری داشته است . در اوستا آتش فرزند اهورامزدا و سپندار مذ =(  زمین ) نامیده می شود . از این رو ایرانیان باستان آن را همیشه فروزان می داشتند و  نشانه ی اهورایی اش می دانستند و شعله اش را نماد فروغ ازلی  می شمردند و آتشکده های همیشه روشن برای آنان به منزله ی محراب پیروان مزدیسنا بود . آنان بر این باور بودند که هستی با وجود آتش است که  می تواند ادامه یابد .

جشن سده

ایرانیان باستان عقیده داشتند که شادی از بخشش های اهورایی و اندوه از پدیده های اهریمنی است . آنان غم را نمی شناختند و حتا در سوگ کسی نیز به اندوه نمی نشستند و شیون و زاری  را گناهی بس برزگ می شمردند ، از این رو می کوشیدند تا همیشه شاد باشند و در هر فرصتی جشنی سزاوار می آراستند و با گرد هم آیی به شادمانی و سرور می پرداختند . در میان این جشن ها سه جشن  زمستانی است که آتش در آنها نقشی اساسی دارد و آتش افروزی از مراسم بنیانی انهاست . این سه جشن به  ترتیب عبارتند از جشن یلدا ، جشن چهار شنبه سوری و جشن سده .

در میان  این سه جشن  آتش افروزی جشن سده از ارزش دیگری برخوردار است  چرا که ریشه ی این جشن پیوندی تنگاتنگ  با پیدایش آتش دارد .

از دیدگاه اسطوره شناسی پیدایش آتش  به هوشنگ شاه که یکی از شاهان پیشدادی است منسوب  می شود . به روایت فردوسی روزی هوشنگ شاه به شکار می رود و بر سر راه خود ماری سیاه رنگ و تیره تن می بیند . وی که نخستین بار است که این موجود عجیب را رؤیت می کند ، می هراسد و برای کشتن او سنگی به سویش پرتاب می نماید ، مار می گریزد ، اما سنگ به سنگی دیگر می خورد و از برخورد دو سنگ با یکدیگر جرقه ای می جهد و آتش زاده می شود :

یکی روز شاه جهان سوی کوه 

گذر کرد با چند کس هم گروه

پدید آمد از دور چیزی دراز

سیه رنگ و تیره تن و تیز تاز

دو چشم از بر ِ سر چو دو چشمه خون

ز دود دهانش جهان تیره گون

نگه کرد هوشنگ باهوش و  سنگ

گرفتش یکی سنگ و شد تیز چنگ

به زور کیانی رهانید  دست

جهانسوز مار از جهانجو ی جست

بر آمد به سنگ گران ، سنگ خرد

همان و همین سنگ بشکست گُرد

فروغی پدید آمد از هر دو سنگ

دل سنگ گشت از فروغ آذرنگ

نشد مار کشته ، ولیکن ز راز 

ازین طبع سنگ  آتش آمد فراز

جشن سده

بر آمد سنگ گران بر سنگ خرد

همان و همین سنگ بشکست گرد

فروغی پدید آمد از هردو سنگ

دلسنگ گشت از فروغ آزرنگ

نشد مار کشته ولیکن ز راز

پدید آمد آتش از آن سنگ باز

جهان دار پیش جهان آفرین

نیایش همی کرد خواند آفرین

شب آمد بر افروخت آتش چو کوه

همان شاه در گرد او با گروه

یکی جشن کرد آن شب باده خورد

سده نام آن جشن فرخنده کرد

ز هوشنگ ماند این سده یادگار

بسی باد چون او دگر شهریار

هوشنگ به شکرانه ی پیدایش آتش ، به نیایش اهورا مزدا می نشیند و از آن پس آن را جاویدان و فروزان می دارد و فروغ اهورایی اش می نامد و مردم را به پرستش آن فرا می خواند و به جشن و شادمانی می پردازد و نام آن جشن را سده می گذارد .

در این اسطوره ، دو عامل متضاد روبروی هم قرار می گیرند ؛ اهریمن ، مار (1) را که مظهر و هم ریشه ی مرگ و نماد تاریکی و آشفتگی است ، پدید می آورد و اهورا مزدا در برابر آن آتش را  که نماد روشنایی و گرمای هستی است می آفریند .

اما در مورد افروختن آتش در این شب ؛ کتاب های التفهیم و آثار الباقیه  نظر مشترکی دارند و آن بدین روایت است که :

و اما سبب آتش کردن و برداشتن آن است که بیوراسب =(  ضحاک ) توزیع کرده بود بر مملکت خویش  دو مرد هر روزی تا مغز شان بر آن دو ریش نهادندی که بر کتف های او برآمده بود و او را وزیری بود نامش ارماییل ، نیکدل و نیک کردار ، از آن دو تن یکی را زنده یله کردی و پنهان او را به دماوند فرستادی . چون افریدون او را بگرفت سرزنش کرد و این ارماییل گفت توانایی من آن بود که از دو کشته یکی را برهاندمی . و جمله ی ایشان از پس کوه اند . پس با وی استواران فرستاد تا بدعوی او نگرند و او ( ارماییل ) کسی را پیش فرستاد و بفرمود تا هر کسی بر بام خانه ی خویش آتش افروزد ، زیرا که شب بود و خواست تا بسیاری ایشان پدید آید ... " .

جشن سده

برگزاری جشن سده

برگزاری جشن سده را می توان به سه دوره ی تاریخی تقسیم کرد :  

1 – دوره ی پیش از اسلام 2 – دوره ی بعد از اسلام  3 – دوره ی کنونی

دوره ی پیش از اسلام :

فردوسی جشن سده را به زمان  پادشاهی هوشنگ نسبت می دهد و ابو ریحان بیرونی به فریدون . اما رسمی شدن جشن سده به زمان اردشیر بابکان مقرر می شود ، اما بطور کلی در هیچیک از اسناد تاریخی به چگونگی شیوه ی جشن اشاره ای نشده است .

جشن سده بعد از اسلام :

در این دوره مورخانی چون بیرونی ، بیهقی ، گردیزی ، مسکویه و ... و ... از شیوه ی جشن در دوران پادشاهی غزنویان و سلجوقیان و خوارزمشاهیان و آل زیار و تا دوران مغول بسیار نوشته اند ، حتا  داستان مرگ مرد آویج  را  نیز نقل کرده اند (که جشن سده ی باشکوهی ترتیب داد بود  و در پایان جشن به دست مخالفان خود به قتل رسید ) ، اما اخباری که در زمینه ی برگزاری این جشن داده اند ، مانند هر آگاهی دیگر مربوط به دربار پادشاهان و امیران است و از آیین های عامه ی مردم و شیوه ی برگزاری سده در میان آنان گزارشی باز نمانده است .

اخبار موجود از این دوره نشانگر آن است که جشن سده در آن زمان با شکوه تمام برگزار می شده و حتا شاعرانی چون عنصری ، فرخی ، منوچهری ، عسجدی  در توصیف چگونگی  و چون و چندی آتش آن داد سخن داده و نیز از پرندگان و جانورانی که به آتش می انداختند ، یاد کرده اند .  در اینجا به دو گزارش در این زمینه اشاره می شود  :

گزارش نخست آثار الباقیه ؛ صفحه ی 351 :

آتش افروزند تا شر آن "جهنم" بر طرف گردد و گیاه خوشبو تبخیر میکنند تا مضرات آن را  برطرف کنند . در خانه ی ملوک رسم شده که آتش بیافروزند و چون شعله ور گردد ، جانوران وحشی را به آتش می اندازند و مرغ ها در شعله ی آن می پرانند و در کناراین  آتش می نشینند و به لهو و لعب مشغول می شوند .

گزارش دوم ؛ تاریخ بیهقی ؛  صفحه ی 571 و 572  :

امیر  ( سلطان مسعود غزنوی ) فرمود تا سراپرده بر راه مرو بزدند بر سه فرسنگی لشگرگاه و سده نزدیک بود . اشتران سلطانی را ، و از آن همه لشکر به صحرا بردند و گز (2)کشیدن گرفتند تا سده کرده آید و پس از آن حرکت کرده آید و گز می آوردند و در صحرایی که جوی آب بزرگ بود ، پر از برف می افکندند تا به بالای فلعتی برآمد و چارطاق ها بساختند از چوب ، سخت بلند و آن را به گز بیاکندند و گز دیگر جمع کردند که سخت بسیار بود و بالای کوهی بر آمده و اَله =(  عقاب ) بسیار و کبوتر . و سده فراز آمد . نخست شب امیر بر لب آن جوی آب که شراعی زده بودند ، بنشست و ندیمان و مطربان بیامدند و آتش به هیزم زدند و پس از آن شنودم که قریب ده فرسنگ فروغ آن آتش بدیده بودند ، و کبوتران نفط= (  نفت ) اندود بگذاشتند و ددان برف اندود آتش زده دویدن گرفتند و چنان سده ای بود که دیگر آنچنان ندیده بودم و آن به خرّ می به پایان آمد .

البته باید اشاره کرد رسم هایی از چون سوزاندن کبوتران و پرندگان و جانوران که در حضور شاهان انجام می گرفته ، به هیچ روی بر اساس آیین زردشتی نیست ، چرا که  آتش نزد آنان بسیار گرامی است و در همه ی کتاب های آیینی زردشتیان در مورد پاکیزه نگاهداشتن و نیالودن آتش به آنان سفارش بسیار شده و هم در اوستا، بخش گاتها  آمده است :  " ... ای مزدا نفرین تو به کسانی باد که با آموزش خود مردم را از کردار نیک رویگردان می سازند و به کسانی که جانوران را با فریاد شادمانه قربانی  می نمایند ".

جشن سده

جشن سده در دوران کنونی :
امروزه نیز جشن سده یا سده سوزی به صورت پراکنده در بعضی شهر ها و روستاها ی ایران در دهم بهمن ماه برگزار می شود . در مازندران ، لرستان ، سیستان و بلوچستان ، کشاورزان و روستاییان و چوپان ها نزدیک غروب ِ یکی از روز های زمستان روی پشت بام ، دامنه ی کوه یا کنار کشتزار و چراگاه آتش می افروزند و بنا بر سنتی دیرین پیرامون آن گرد می آیند ، بی آنکه نام جشن سده بر آن نهند .

اما در کرمان و بیشتر شهرهای آن استان جشن سده یا سده سوزی با شکوه تمام برگزار می شود . در میان چادر نشینان بافت سیرجان سده سوزی چوپانی برگزار می شود . در یکی از روستاهای جیرفت ( آبادی بلوک از دهستان اسماعیلی ) شب دهم بهمن آتش بزرگی به نام آتش سده ، با چهل شاخه از درختان هرس شده  ی باغ به نشانه ی چهل روز ( چله ی بزرگ ) در میدان ده بر می افروزند و از روی آن می پرند و می خوانند :

سده سده ی دهقانی / چهل کنده ی سوزانی / هنوز گویی زمستانی

موبد اردشیر آذر گشسب در کتاب مراسم مذهبی و آداب زردشتیان می گوید :  

این رسم از دیرباز در کرمان بر جای مانده و تا آنجا که پیران سالخورده از نیاکان خود به یاد دارند ، همه ساله در روز دهم بهمن ماه برگزار می شود " .

در قدیم محل جشن در یک فرسنگی شمال شهر کرمان ، بعد از ویرانه های محله ی قدیم زردشتیان ، معروف به "محله ی گبری " در زمین های کشاورزی بود  . در این محل تنها یک باغ  معروف به باغچه ی " بداق آباد " با دیوار های بلند و دو دستگاه ساختمان وجود داشت  که مراسم سده سوزی روبروی در ِ این باغ ، در زمین های کشاورزی برگزار می گردید ، مالکان از اینکه سده سوزی روی زمین های کشاورزی آنان انجام می گرفت ، استقبال می کردند ، زیرا نه تنها آن را زیان آور نمی دانستند ، بلکه خاکستر ی را که از آن بجا می ماند ، برای کشاورزی مفید می شمردند .  امروزه " باغچه ی بداق آباد " و زمین های کشاورزی اطراف آن به خانه و دکان تبدیل شده و تنها قطعه زمین بزرگی باقی مانده که برای سده سوزی از آن  استفاده می شود . خیابان کنار این زمین نیز به خیابان نام دارد .

سده سوزی در کرمان غروب روز دهم بهمن ماه برگزار می شود اما کرمانی ها از چند روز قبل در تدارک آن هستند . از اول بهمن عموم باغداران و مالکان – هر یک به قدر همت و به نسبت ثروت خود – چند بار هیزم را که از بیابان ها و کوهپایه های اطراف فراهم شده ، به محل جشن می آورند . دست فروشان نیز تا روز نهم بهمن محل گستردن بساط خود را معین می کنند .

پیش تر ها که سده سوزی در فضای باز انجام می شد ، مردم از بعد از ظهر بلند در اطراف محل افروختن آتش به صورت گروهی فرش می انداختند و تا فرارسیدن ساعت موعود خود را با گفتگو و دیدار یکدیگر و نوشیدن چای و خوردن آجیل سرگرم می کردند ، اما این روز ها فقط چند ساعت پیش از سده سوزی ، در خیابان سده اجتماع می کنند .

روز دهم بهمن ماه چهره ی شهر عوض می شود . مغازه ها زودتر بسته می شود . چند ساعت قبل از افروختن آتش زنان زردشتی در آشپز خانه ی بزرگ باغ " بداق آباد " آش و سیرو (3) می پزند . گرد همایی خانواده ها در ایوان باغ و خوردن آش و سیرو و آجیل بخشی از مراسم جشن است . فروشندگان دوره گرد در کنار میوه و آشامیدنی در بساط خود ، حتما ً باید آجیل ( تخمه ، پسته ، مغز بادام و فندق) را هم داشته باشند .

سده سوز / پنجاه به نوروز

جشن سده

افزون بر مردم شهر ، مردم دیگر هم  از حومه و شهر های نزدیک برای شرکت در سده سوزی می آیند . برزگران هنگام شرکت در مراسم حتا اگریک شاخه هیزم هم شده برای خرمن سده می آورند تا با رضای خاطر مشتی از خاکستر سده را  به همراه ببرند و برای شگون و برکت در کشتزار خود بپاشند .  ( در سده سوزی سال  1362 روزنامه ها و دیگر رسانه های گروهی شمار شرکت کنندگان جشن را بیش از ده هزار نفر اعلام نمود ) .

سده خرمن بزرگی است به قطر 14 متر و به بلندی 5 تا 6 متر که در جلوی در ِ باغ بداق آباد از قبل آماده شده .

نزدیک غروب دو موبد لاله به دست با لباس سفید ، که پوشاک رسمی روحانیان زردشتی به هنگام اجرای آیین های دینی است – ظاهر می شوند . زمزمه کنان به خرمن سده نزدیک می گردند و از سمت راست سه بار گرد آن می گردند سپس این خرمن هیزم را با شعله ی لاله ها – که روشنی آنها از آتشی است که از آتشکده آورده شده – از چهار سو آتش می زنند . شعله های آتش ، فروزان و سر کش به آسمان کشیده می شود و همراه آن هلهله و شادمانی مردم در فضا می پیچد و همه جا سر شار از شور و هیجان می گردد ..

پس از ساعت ها که شعله ها فرو کش می کند ، مردم بویژه جوان تر ها از روی بوته های آتش می پرند . در قدیم اسب سواران زودتر از مردم خود را به آب و آتش می زدند و هنر نمایی می کردند .

در آخرین ساعت پایانی جشن که آتش به خاکستر می نشیند ، مردم پس از گذراندن یک بعد از ظهر شور انگیز و درخشان به خانه های خود باز می گردند . رسم است که کشاورزان مقداری از خاکستر سده را به نشانه ی پایان گرفتن سرمای زمستان به کشتزارهای خود می برند و می گویند که در این شب ستاره ی گرما به زمین درود می فرستد .

دیدگاه‌ها  

+4 # سایه 1394-05-06 23:28
متشکر از بابت اگاهی دادن به مردم امیدوارم روزی برسه که مردم تمام جشنهای ایرانی رو بگیرن البته من خودم متولد 10 بهمن هستم و کلی ازبابت این مورد خوشحالم
پاسخ دادن
-7 # ایران 1394-11-12 14:13
من توصیه این کارها رو نکنین به اندازه کافی این هوا آلوده هست هرکسی برداشته آتیش روشن کرده این همه کوه هیزم و آتیش زدنش چه تاثیری داره این افکار عقاید قدیمی رو بریزین دور سرخ پوستا و آدم خوار ها و خیلی قبایل قدیمی هم ازین مراسمها دارن و خیلی باعث افتخار نیست دنبال یه چیز درست حسابی باشین جز آتیش زدن کار مفیدتر بلد نیستین
پاسخ دادن
+3 # عارفه 1394-11-28 10:40
چقدر مطلب جالبی بود واقعا کامل و عالی بود ممنون و سپاس فراوان
پاسخ دادن
+1 # پــژواڪ 1396-11-07 19:52
گفتاورد از ایران:
من توصیه این کارها رو نکنین به اندازه کافی این هوا آلوده هست هرکسی برداشته آتیش روشن کرده این همه کوه هیزم و آتیش زدنش چه تاثیری داره این افکار عقاید قدیمی رو بریزین دور سرخ پوستا و آدم خوار ها و خیلی قبایل قدیمی هم ازین مراسمها دارن و خیلی باعث افتخار نیست دنبال یه چیز درست حسابی باشین جز آتیش زدن کار مفیدتر بلد نیستین

دوست عزیز باید دونست که روشن کردن یه اتش تاثیر خاصی بر الودگی هوا نداره، الودگی هوا امروزه ناشی از میلیون ها خودرو ها و کارخانه هاست ( یه ذره خودتون فکر کنید)، و تا این ها هستند خنده داره که بگیم جشن سده باعث الودگی میشه، بعدش امروزه که هویت و فرهنگ ایرانی در خطره بایسته است که در زنده و پویا نگه داشتن این سنن کوشا باشیم
پاسخ دادن
0 # شهریار آریابد 1397-11-10 10:05
درود
این آیین ارزنده باستانی بر همه آریایی ها خجسته باد ، امید که روزی این جشن بهین در سراسر میهن اهورایی برپا گردد.
پاسخ دادن

نوشتن دیدگاه