شهرستان سلماس با وسعت 312/2544 كيلومتر مربع، حدود 87/6 درصد از سطح استان آذربايجان غربي را به خود اختصاص ميدهد. اين شهرستان در محدوده ارتفاعي حداقل 1000 و حداكثر 3000 متري از سطح دريا قرار گرفته است. از سطح اين شهرستان 77/52 درصد را زمينهاي كوهستاني،12/14 درصد را تپهها و 11/33 درصد بقيه را اراضي دشتي و سيلابي تشكيل ميدهد.
اين شهرستان واقع در 91 كيلومتري شمال مركز آذربايجان غربي، از طرف شمال به شهرستان خوي، شرق به استان آذربايجان شرقي و درياچه اروميه و از جنوب به اروميه و از غرب به كشور تركيه محدود است. سلماس داراي دو بخش به نامهاي كوهسار و مركزي با هفت دهستان است . دهستانهاي بخش كوهسار چهريق، شپيران و شناتان و بخش مركزي زولاچاي، كره سني، كناربروژ و لكستان است.
*تاريخ شهرستان سلماس
باتوجه به كاوشهاي تپه پتان، قدمت سلماس به زمان مادها ميرسد. اين خطه در دوره اشكانيان يكي از ايالتهاي حايل بين ايران و روم بود و پس از شكست آخرين شاه اشكاني ضميمه متصرفات ساسانيان شد. يادگاري از اين سلسله در كوه پير چاوش بر سر راه اروميه و سلماس (نزديك روستاي خان تختي) باقي مانده است.
*كوههاي سلماس
كوههاي سلماس از نقطه نظر توپوگرافي در حقيقت ادامة سلسله جبال زاگرس است كه از مرز شهرستان خوي به طرف شهرستان سلماس به صورت يك توده مرتفع منظم، مركب از تودههاي خارايي به سمت جنوب ادامه داشته و كوههاي مرزي بهنام هراويل با ارتفاع 3409 متر، شمليك داغ با ارتفاع 2844 متر و كوههاي كوزه رش، شوربداغ، دوشوان و سنيتال از جانب شمال غرب و جنوب اين شهرستان را احاطه كردهاند. به طور كلي كوههاي مرتفع اين شهرستان را كوههاي مرزي با كشور تركيه تشكيل ميدهند و هر چه به طرف شهر سلماس نزديك ميشويم از ارتفاعات كاسته شده و حد فاصل آنها به عنوان پايكوه هراويل است.
*دشتهاي سلماس
دشت سلماس مساحتي برابر با 55 هزار هكتار دارد. منطقه دشتي سلماس از دامنه ارتفاعات غربي تا حواشي درياچه اروميه كشيده شده است.اي دشت با وجود رودخانه زولاچاي كه از ارتفاعات غرب واقع در مرز ايران و تركيه سرچشمه گرفته و پس از طي يك مسير در راستاي جنوب غرب به شمال شرق از داخل دشت سلماس ميگذرد و به درياچه اروميه ميريزد، منابع غني از آب دارد. ضخامت آبرفت در اين دشت به 200 متر ميرسد كه از مرغوبيت نسبتاً خوبي برخوردار است.
*درههاي سلماس
درههاي سلماس به لحاظ خوش آب و هوا بودن و قرار گرفتن در مسير رودخانهها و كنار باغها مورد توجه گردشگران و علاقهمندان به طبيعت است.
دره زولاچاي: اين دره سلماس كه رودخانه زولا در آن جاري است مورد توجه اغلب دوستداران طبيعت است كه خسته از محيط شهري هستند.
دره دريك: اين دره كه رودخانه دريك در آن جاري است داراي چشماندازهاي بديع و ديدني است و حياتوحش اطراف به ويژه آواي كبكها مردم را به اين منطقه ميکشاند.
دره تمر: اين دره واقع در جاده هشتيان كه به چمنزارهاي دامنه كوه پير چاوش و زولا ختم ميشود، از مناطق خوش آب و هواي سلماس بوده و در حقيقت تفرجگاه اصلي اين شهرستان به شمار ميآيد.
* تالاب چيچك
اين تالاب با 5 هكتار وسعت در 1500 متري قريه چيچك و 2 كيلومتري جاده سلماسـ خوي واقع است.
*تالاب آق زيارت
اين تالاب از ماندابهاي كناره درياچه اروميه تشكيل شده و به دليل نزديكي به درياچه اروميه و شكل نيزاري آن پناهگاه مناسبي براي پرندگان مهاجر آبزي است. اين تالاب در حد فاصل روستاهاي خانتختي و آقزيارت در فاصله 20 كيلومتري جنوبي سلماس و 80 كيلومتري شمال اروميه واقع است.
*ايستي سو(آبگرم)
ايستي سو در يك كيلومتري روستاي ايستي سو قرار دارد. از جاده به ايستي سو 3 كيلومتر فاصله است. جاده آن كلاً خاكي است. در اين منطقه آبي گرم از چند نقطه كوه به پايين سرازير ميشود.اين آب به علت داشتن ماده معدني براي درمان روماتيسم و درد مفاصل مفيد است.
* بناها و سازههاي تاريخي
سنگ نگارههاي روستاي آجواج: اين روستا در 16 كيلومتري جنوب غرب سلماس و در دامنه كوه يونجاليق واقع است، راهآهن از پايين دست كوه اوچ قارداش و كناره رود زولا به غرب است. در سمت راست، نرسيده به روستا، معدن پوكهاي قرار دارد كه روبروي آن دره عميق و بزرگي در سمت چپ راه روستا در امتداد شمال به جنوب قرار گرفته كه به صخرههاي بلند و مهيبي در همان راستا ختم ميشود. نگاه صخره به سوي مغرب است و سنگ نگارههاي انسانهاي اوليه در پايين اين صخره بزرگ به چشم ميخورد. آثار نقاشي انسانهاي اوليه بر روي اين صخرهها مربوط به عصر حجر بوده و حداقل 12 تا 15 هزار سال قدمت دارد. اين آثار نقاشي متأسفانه توسط افراد ناآگاه مخدوش شده است.
زينجيرقلعه
كرپورتر (جهانگرد انگليسي 1775 ـ 1842) نخستين كسي بود كه در مسافرت به ايران مجموعه بناهاي خلدي را در زينجير قلعه نزديك روستاي تمر سلماس كشف كرد. كرپورتر هنگام بازگشت از اروميه (به سال 1818) در سر راه خود به ديلمقان از اين اثر ديدار و آن را در كتاب خود معرفي كرد. او همچنين نقش كتيبه ساساني را ديده و پيكرهها را نرسس پادشاه ساساني و گالريوس امپراطور روم حدس زده و از جلگه سلماس در انتهاي شمال غرب درياچه به عنوان مناطق دوست داشتني ايران نام برده است.
* دخمه و قلعه هؤدر (كور اوغلو قلعه سي)
مجموعه اين دخمه و قلعه كه در فاصله 2 كيلومتري غرب روستاي هودر بر فراز كوهي بلند قرار دارد، مربوط به تمدن عصر صخرهاي است. روستاي هودر در 28 كيلومتري شمال غرب سلماس واقع است.
* نقش برجسته ساساني
اين نقش برجسته در 14 كيلومتري جنوب شرق سلماس كنار جاده نزديك كوه پير چاووش به چشم ميخورد كه به «صورت بورني» معروف و بر سينه كوه در ارتفاع 30 متري حجاري شده است. اين نقش برجسته 5/3 در 5/2 متري از كنار جاده نمايان است. جهانگردان زيادي از آن ديدن كردهاند اما جكسون در كتاب «ايران در گذشته و حال 97» آن را به دقت و زيبايي بسيار توصيف كرده است. اين نقشها را در ارتفاع 30 متري از سينه كوه كندهاند و بيشك متعلق به دوران ساساني است زيرا داراي تمام ويژهگيهاي نقوش سنگي طاق بستان و نقش رستم و نقش رجب است.
* كول تپه يا تپه اهروان
با توجه به شواهد و قرائن حاضر، كوهستانهاي سلماس محل اسكان انسانهاي اوليه بوده و كشف و گزارش كولتپه اين دهكده مسكوني كشاورزي مربوط به عصر ميانسنگي، اين احتمال را قوت ميدهد.
* تپه مغانجوق يا گيرده سره
اين تپه واقع در كنار جاده سلماس به خوي و شمال روستاي مغانجوق، مربوط به دوره مادها است.
* تپه هفتوان
اين تپه در سه كيلومتري جنوب شرق سلماس و شرق روستاي هفتوان قرار گرفته و راه آن از انتهاي بولوار جاده سلماس به اروميه منشعب ميشود.
در اطراف اين تپه باستاني چهار تپه ديگر به نامهاي كليسا تپه سي، داشلي تپه، بالا تپه و تولكي تپه سي قرار دارند و هفتوان تپه در مركز آنها واقع است.
اين تپه بين روستاي درزه كنان و هفتوان و سلماس و به فاصله سه متري شهر است. ادوار تمدن اين تپه از عصر آهن شروع و تا زمان ساساني ادامه داشته است. اشياي عمده كشف شده در اين تپه شامل اشياي زينتي، سفالي، مفرغي، آهني و شيشهاي است.
* قلعههاي سلماس
قلعه ميناس ـ در مسير جاده سلماس به اروميه (15 كيلومتري) در سمت چپ، نقش سنگ نوشتهاي بچشم ميخورد كه به نقش ساساني معروف است. در جبهه شرقي آن ـ بقاياي دخمهها، قلعهها و پلههاي سنگي ديده ميشود كه پس از صعود به كوه به نخستين بقاياي يك قلعه نظامي بر ميخوريم كه تقريباً مستطيل شكل و مشرف بر دشت سلماس و درياچه اروميه در افق پديدار است. ميتوان گفت اين قلعه جبهه لكستان سلماس را كنترل ميكرده است.
قلعه چهريق ـ اين قلعه كه حالا از بين رفته، يكي از موقعيتهاي مهم دفاعي منطقه در غرب سلماس بوده و نفوذ در آن به معني تسلط بر دشت سلماس بوده است. قلعه در 22 كيلومتري سلماس و كنار رود زولا بر سينه كوهي قرار داشته كه دستيابي به آن از سه طرف ناممكن و از اين رو در رديف قلعههاي دست نيافتني بود.
قلعه كاظم خان ـ اين قلعه در شرق روستاي گؤورچين قلعه بر فراز كوهي در ساحل درياچه قرار دارد كه بسته به وفور آب يا كمي آن داخل يا خارج آب قرار ميگيرد. راه بسيار باريكي قلعه را بهخارج ارتباط ميدهد كه بنا بهموقعيت، گذراز آن بسيار سخت و ناممكن مينمايد. اين قلعه از نظر تاريخي محل اختفاي افراسياب(آلپ اَر تونقا) قهرمان داستانهاي شاهنامه در جنگ ايران و توران بوده است. اين قلعه بهنام يكدر (ببر قاپيلي) و قرخلر (شايد بهمعني
چهل تنان) نيز معروف است.
گؤورجين قلعه ـ اين قلعه در روستاي قره باغ و ساحل درياچه اروميه و نزديك همان مجموعه خرسك يا قلعه (كاظم داشي) قرار دارد. ساخت قلعه را در زمان اوزون حسن ميدانند.
گاوور قلعهسي ـ اين قلعه در غرب كهنه شهرو در مجاورت گؤل و نزديك روستاي زرين دره قرار دارد و امروز از آن اثري جز تخته سنگهايي بر روي تپه بلند چيز ديگري مشاهده نميشود.
* كليساي هفتوان
اين كليسا واقع در روستاي هفتوان در سه كيلومتري سلماس، حدود سال 11 يا 12 هجري ساخته شده و در زمان شاه عباس صفوي تعمير شده است. كتيبهاي در ديوار جبهه غربي كليسا ديده ميشود و در داخل بنا نيز نوشتهاي بهزبان ارمني به چشم ميخورد.
* قبرستان خو سراوا (خسروآباد)
اين قبرستان واقع در ضلع غربي روستاي خسروآباد در سالهاي اخير ديوار كشي شده است. در اين قبرستان بعضي از سنگهاي قبر به زبان فرانسه و شاعرانه نوشته شده و مربوط به سالهاي جنگجهاني اول است.
* آثار قديمي كهنه شهر
برج مينار كهنه شهر يا برج ميره خاتون ـ اين برج متعلق به امينه خاتون دختر ارغون خان حاكم مغولي و همسر تاجالدين عليشاه جيلاني تبريزي است كه در سال 710 هـ .ق، ساخته شده و معماري آن مشابه گنبدهاي سه گانه شهر اروميه است. اين برج كه ارتقاعي حدود 20 متر داشته بر اثر زلزله ويرانگر 1309 سلماس از بين رفته و بعدها زمينهاي آن از طرف زمينخواران محلي مورد تجاوز قرار گرفته و به صورت غيرقانوني تبديل به محل سكونت شده است.
استخر كهنه شهر يا (گؤل Gol) ـ كه بناي اوليه آن مربوط به تمدن كشاورزي و آبياري دولت اورارتو بوده (حدود 2800 سال) و از ابتكارات آن حكومت است.
مرگ يعقوب يامار يعقوب ـ اين زيارتگاه واقع در ضلع جنوبي امامزاده كهنه شهر زيارتگاه ارمنيها بوده است و نوشتههاي روي در ورودي تاريخ بنا را نشان ميدهد.
بند يا سد ايلخانان مغول ـ اين بند يا آب بند در نزديكي پاسگاه بازرسي رختا و جنوب روستاي خاندام قرار گرفته و آثار آن هنوز برجا است و معماري نسبتاً جالبي دارد.
امامزادههاي سلماس: امامزاده كهنه شهر در كهنه شهر و امامزاده (بركشلو) در روستاي بركشلو واقع است كه بناي آن مربوط به دوره ايلخانان تيموري و قرن هشتم
هـ .ق است.
*صنايع دستي سلماس
در اين منطقه حدود 700 خانوار با در نظر گرفتن هر خانوار 5 نفر، به توليد صنايع دستي مشغولند كه حدود 40درصد هزينه معيشتي آنها از اين محل تأمين ميشود. عمدة صنايع دستي اين شهرستان شامل قاليبافي،گليم بافي، سفالسازي،ريسندگي، سبد و حصير بافي، زيلو و جاجيم بافي ميشود.
گليم بافي در سلماس بافتهاي دو رويه و بدون پرز است كه از تار و پود پشم پنبهاي بافته ميشود. گليم توليد شده در سلماس تقريباً ويژگيهاي گليم مناطق خوي و ماكو را دارد. نقوش به كار رفته در آنها اغلب تلفيقي از سه شكل مثلث، مربع و دايره است كه هر كدام مظهري از طبيعت است. رنگهاي طبيعي شاد و درخشان از مشخصات اين گليم است. زيلو و جاجيم با ارزشترين و فراگيرترين محصول توليد شده در سلماس است كه توسط دستگاه بافت افقي و با ماسوره بافته ميشود.
اين دست بافتهها بدون پرز و اغلب دو رويه بوده و جنس تار و پود آنرا نخهاي پشمي و پنبهاي تشكيل ميدهد. رنگ بندي زرد، قرمز، سياه، قهوهاي، نارنجي و سبز به صورت نواري كنار هم و اشكال مثلثي از ويژگيهاي جاجيم اين منطقه است که براي مصارف مختلفي مانند زير انداز و روانداز، پوشش لحاف و تشك (رختخواب پيچ) روي كرسي و غيره استفاده ميشود و از دوام و استحكام خوبي برخوردار است.
به طوركلي در هر منطقه كه بافت دست بافتههاي پشمي همانند گليم - جاجيم و قالي رواج داشته باشد، ريسندگي دستي الياف نيز در آنجا مرسوم است. سلماس نيز از اين قاعده مستثني نيست. الياف پشمي توسط دوك و به دست زنان قاليباف ،گليم باف و جاجيم باف ريسيده و تبديل به نخ ميشود تا تار و پود دست بافتههاي اصيل و زيباي منطقه را تشكيل دهد.
در اين شهرستان بافت سبد و حصير معمولاً بدون استفاده از ابزار و توسط دست با تركههاي نازك درختان بيد، سنجد، صنوبر و ساقه خيس گندم متداول است و مصارف مختلفي در خانواده و روستاها دارد. انواع سبد براي پخت نان، نگهداري و انباركردن نان،انواع زيرقابلمه اي، حمل و نگهداري مواد غذايي و آذوقه و شكلهاي تزييني بافته ميشود. از حصير نيز به منظور زير انداز - سايبان و پرده استفاده ميشود.
روزنامه ی اطلاعات