مهرمیهن | رسانه ی فرهنگ ایران

داستان ظلم معلم

انوشيروان را معلمى بود. روزى معلم او را بدون تقصير بيازرد، انوشيروان كينه او را به دل گرفت تا به پادشاهى رسيد. روزى او را طلبيد و با تندى از او پرسيد كه چرا به من بى سبب ظلم نمودى ؟ معلم گفت : چون اميد آن داشتم كه بعد از پدر به پادشاهى برسى . خواستم كه تو را طعم ظلم بچشانم تا در ايام سلطنت به كسى ظلم ننمائى.

نوشتن دیدگاه


دستاوردهای هموندان ما

بارگذاری
شما هم می توانید دستاوردهای خود در زمینه ی فرهنگ ایران را برای نمایش در پهرست بالا از اینجا بفرستید.
 

گزینش نام برای فرزند

 

نگاره های کمیاب و دیدنی

XML