مهرمیهن | رسانه ی فرهنگ ایران

داستان مداد و انسان

پسرك از پدر بزرگش پرسید : پدر بزرگ درباره چه می نویسی ؟
پدربزرگ پاسخ داد :درباره تو پسرم ، اما مهمتر از آنچه می نویسم ، مدادی است كه با آن می نویسم . می خواهم وقتی بزرگ شدی ، تو هم مثل این مداد بشوی !
پسرك با تعجب به مداد نگاه كرد و چیز خاصی در آن ندید :- اما این هم مثل بقیه مداد هایی است كه دیده ام !
پدر بزرگ گفت : بستگی داره چطور به آن نگاه كنی ، در این مداد پنج صفت هست كه اگر به دستشان بیاوری ، برای تمام عمرت با دنیا به آرامش می رسی :
صفت اول : می توانی كارهای بزرگ كنی ، اما هرگز نباید فراموش كنی كه دستی وجود دارد كه هر حركت تو را هدایت می كند . اسم این دست خداست ، او همیشه باید تو را در مسیر اراده اش حركت دهد .
صفت دوم : باید گاهی از آنچه می نویسی دست بكشی و از مداد تراش استفاده كنی . این باعث می شود مداد كمی رنج بكشد اما آخر كار ، نوكش تیزتر می شود ( و اثری كه از خود به جا می گذارد ظریف تر و باریك تر ) پس بدان كه باید رنج هایی را تحمل كنی ، چرا كه این رنج باعث می شود انسان بهتری شوی .
صفت سوم : مداد همیشه اجازه می دهد برای پاك كردن یك اشتباه ، از پاك كن استفاده كنیم . بدان كه تصحیح یك كار خطا ، كار بدی نیست ، در واقع برای اینكه خودت را در مسیر درست نگهداری ، مهم است .
صفت چهارم : چوب یا شكل خارجی مداد مهم نیست ، زغالی اهمیت دارد كه داخل چوب است . پس همیشه مراقب باش درونت چه خبر است.
و سر انجام پنجمین صفت مداد : همیشه اثری از خود به جا می گذارد . بدان هر كار در زندگی ات می كنی ، ردی از تو به جا می گذارد و سعی كن نسبت به هر كار می كنی ، هشیار باشی و بدانی چه می كنی .

نوشتن دیدگاه


دستاوردهای هموندان ما

بارگذاری
شما هم می توانید دستاوردهای خود در زمینه ی فرهنگ ایران را برای نمایش در پهرست بالا از اینجا بفرستید.
 

گزینش نام برای فرزند

 

نگاره های کمیاب و دیدنی

XML