مهرمیهن | رسانه ی فرهنگ ایران

دیگران کاشتند و ما خوردیم,ما بکاریم و دیگران بخورند

شاه انوشیروان به موسم دی
رفت بیرون ز شهر بهر شکار
در سر راه دید مزرعه‌ای
که در آن بود مردم بسیار
اندر آن دشت پیرمردی دید
که گذشته است عمر او ز نود
دانهٔ جوز در زمین می‌کاشت
که به فصل بهار سبز شود
گفت کسری به پیرمرد حریص
که: «چرا حرص می‌زنی چندین؟
پایهای تو بر لب گور است
تو کنون جوز می‌کنی به زمین
جوز ده سال عمر می‌خواهد
که قوی گردد و به بار آید
تو که بعد از دو روز خواهی مرد
گردکان کشتنت چه کار آید؟»
مرد دهقان به شاه کسری گفت:
« مردم از کاشتن زیان نبرند
دگران کاشتند و ما خوردیم
ما بکاریم و دیگران بخورند»

........

ملک الشعرای بهار

دیدگاه‌ها  

-1 # امینی 1398-08-11 20:22
سلام.باتشکر.سایت خوبی بود
شعر کامل بود؟
پاسخ دادن
-2 # @ سرپرست دیدگاه ها 1398-08-12 08:42
گفتاورد از امینی:
سلام.باتشکر.سایت خوبی بود
شعر کامل بود؟

درود بر شما . از مهر شما به رسانه ی مهرمیهن سپاسگزاریم .
سروده بی کم و کاست آورده شده است .
پاسخ دادن

نوشتن دیدگاه


دستاوردهای هموندان ما

بارگذاری
شما هم می توانید دستاوردهای خود در زمینه ی فرهنگ ایران را برای نمایش در پهرست بالا از اینجا بفرستید.
 

گزینش نام برای فرزند

 

نگاره های کمیاب و دیدنی

XML